کجا گمم کردم

12,000 تومان

کجا گمم کردم رمانی است که یک‌شبه خوانده می‌شود. رمان دختران امروز است.

روای داستان دختری است که زیاد اهل حرف زدن نیست و با درددل میانه‌ای ندارد. این رمان قصه زندگی سه نسل است در باغی قدیمی، واقع در یکی از روستاهای کوهستانی اطراف تهران، حوالی احمدآباد، روستای دکتر مصدق.

نسل اول حاج‌ابراهیم مالکی است، پیرمردی که از پیروان دکتر مصدق است و در دوران شکست آرمان‌ها خانه همیشه زمستانی‌اش را با عکس مصدق گرم می‌کند، عکسی کهنه در قابی کهنه‌تر بر سینه دیوارِ خانه‌ای که دیگر مأمن نیست.

نسل دوم رسول مالکی است. تهران را رها کرده. به روستای پدری‌اش بازگشته. معلم روستا شده و با دختر سرایدار باغ ازدواج کرده. او تنها فرزند حاج‌ابراهیم مالکی است که زندگی معمولی و بی‌دغدغه را تاب نمی‌آورد که تاوانش سال‌ها زندان است.

نسل سوم ماهی مالکی است، دختری با رازهای سر به مهر. او به دنبال زندگی‌ای ساده، معمولی و بی‌دردسر است. اما پیشینه خانوادگی‌اش حتی همین آرزوی ساده را هم از او می‌گیرد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

کجا گمم کردم

نویسنده
مهسا دهقانی‌پور
مترجم
——-
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٩٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٨
سال چاپ اول ١٣٩٧
موضوع
——-
نوع کاغذ بالکی
وزن ٩٣ گرم
شابک
9786226209021
توضیحات تکمیلی
وزن 0.093 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کجا گمم کردم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مارتا کیست؟

25,000 تومان
مارتا کیست؟ دومین رمان ماریانا گاپوننکو، شاعر و نویسنده اوکراینی است. این رمان در سال ٢٠١٢ منتشر شد که با استقبال بسیار زیادی مواجه شد. نویسنده برای خلق این اثر دو جایزه ادبی معتبر آدِلبرت فون شامیسو و آلفا را از آن خود کرد. این اثر حتی در سال ٢٠١٦ هم در فهرست کتاب‌های پرفروش سال قرار گرفت. این رمان داستان پرنده‌شناسی نودوششساله است که خبر مرگ قریب‌الوقوعش را دریافت می‌کند و تصمیم می‌گیرد آخرین روزهای عمرش را در یکی از مجلل‌ترین هتل‌های دنیا سپری کند. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:   سرد است عشق. عشق سرد است. ولی در قبر می‌سوزیم، ذوب و به طلا تبدیل می‌شویم... لوادسکی منتظر جاری شدن اشک‌هایش شد. ولی اشکی نیامد. با وجود این، صورتش را پاک کرد. چه چندش‌آور! همین چند لحظه قبل تلفن را بهت‌زده قطع کرده بود. اگر آنچه از صدای نفس کشیدن پزشک خانوادگی‌اش احساس می‌شد بی‌قراری نبود، پس چه بود؟

سامار

120,000 تومان
رمان سامار روایتگر دو داستان موازی از زندگی دو زن است. "چمان بانو" زنی سنتی در دوران حکومت پهلوی اول و «شیدا» زنی مدرن در روزگار فعلی. نقطه مشترک این دو زندگی نشأت گرفته از روایت خیانت‌های دو سویه‌ای است، معلول ناتوانی این دو زن در زایش و فرزند آوری. «سامار» دغدغه‌های این دو زن را با توجه به تفاوت‌های بارز در سبک زندگی و بستر اجتماع از پس این ناتوانی و مصایب متعاقب آن به خواننده ارائه می‌کند: «دست چپم را می‌گذارم زیر گوشم. صدای تالاپ تالاپ قلبم را می‌شنوم. چقدر دلم برایش می‌سوزد. باید حداقل یکی دو باری توی این همه سال خواسته باشد گوشه‌ای لم بدهد و نفسی تازه کند و مسئولیتش را بیندازد گردن دیگری. چشم‌هایم را که می‌بندم دو تا قطره اشک همزمان از دو چشمم می‌چکد. اشک چشم راستم پشت سد بینی‌ام گیر می‌کند. مهران می‌پرد وسط میل‌باکسم. وسط خواب‌هایم. وسط کوبش قلبم.» «سامار» دومین رمان الهام فلاح پس از "زمستان با طعم آلبالو" است.

وصیت‌ها

420,000 تومان
پانزده سال از داستان سرگذشت ندیمه می‌گذرد. چه بر سر آفرود آمده؟ کودکانی که از گیلیاد گریختند حالا چه می‌کنند؟ چه کسی حرف می‌زند؟ سه زن... سه شاهد. آن‌ها روایت‌گر اتفاقاتی‌اند که در وصیت‌ها رخ می‌دهد. سه نفر که در سه نمای مختلف همزمان حرف می‌زنند، به احساسات خود اعتراف می‌کنند، وقایع را روایت می‌کنند و ما را با خود روی آب‌های سرد کانادا پیش می‌برند. مارگارت اتوود سرگذشت ندیمه را در رمان وصیت‌ها ادامه می‌دهد. وصیت‌هایی که شاید آخرین مدرکی باشد که از گیلیاد باقی خواهد ماند. رمان با این جمله آغاز می‌شود: «این جا فقط مجسمۀ مرده‌ها را می‌سازند، اما من هنوز زنده‌ام و مجسمه‌ام را ساخته‌اند. همین الانش هم سنگ شده‌ام.»

گلستان سعدی (سلفون)

130,000 تومان
کتاب‌ گلستان‌ را شیخ‌ مشرّف‌بن‌ مصلح‌ سعدی‌ شیرازی‌ (متوفی‌ به‌ سال‌ ٦٩١ یا ٦٩٤ هجری‌ قمری‌) به‌ سال‌ ٦٥٦ تصنیف‌ کرد. این‌ کتاب‌ مشتمل‌ است‌ بر مقدمه‌ای‌ در نعت‌ خدا و سبب‌ تحریر کتاب‌ و آن‌گاه‌ هشت‌ باب‌ گلستان‌ می‌آید: در سیرت‌ پادشاهان‌، در اخلاِ ق درویشان‌، در فضیلت‌ قناعت‌، در فواید خاموشی‌، در عشق‌ و جوانی‌، در ضعف‌ و پیری‌، در تأثیر تربیت‌، در آداب‌ صحبت‌؛ که‌ هر کدام‌ دارای‌ چندین‌ و چند حکایت‌ است‌ در آن‌ باب‌، بجز باب‌ هشتم‌، در آداب‌ صحبت‌، که‌ بیش‌تر جملات‌ قصار است‌ و در مواعظ‌ و حکم‌.
سفارش:2
باقی مانده:2

قصه‌های پریوار

2,000 تومان
این روز دوازدهمی است که بیکار شده‌ام. حسابش کامل دستم است . درست دوازده روز پیش بود که مدیر داخلی شرکت، آن نامه را دستم داد. حالا دوازده روز گذشته است. یادم نمی‌رود، هیچ‌وقت. جمله‌‌ای را که وقتی نامه را باز کردم، توی ذهنم پیچید: «حالا به پری چه می‌گویی؟» گفتم: «پری دست‌هایت چرا این‌طور شده؟» پری دست‌هایش را پشتش پنهان کرد. دست‌های پری پوست پوست شده بود. این مجموعه از ٣٩ داستان کوتاهِ کوتاه تشکیل شده که بخش اول آن را داستان‌های پریوار و بخش دوم آن را داستان‌های واقعی تشکیل داده است. در «رگ‌های آبی دست مادرم» می‌خوانیم: مادر آن وقت‌ها رخت می‌شست. برای در و همسایه و گاهی هم برای مشتری‌های محله بالا. دست‌هایش همیشه خیس بود و ورم کرده.‌ سردی آب انگار توی دست‌هایش نفوذ کرده بود و رگ‌های آبی‌اش هر روز بیش‌تر پیدا می‌شد. دست که به وقتش می‌کشید، دلت می‌گرفت و ...

دیوار

14,000 تومان
کتاب «دیوار» رمانی جذاب و ژرف است، هشداری که هنرمندانه روح خواننده را لمس می‌کند تا یک نفس خوانده شود و برای همیشه چون خاطره‌ای تأمل برانگیز در ذهن او برجای بماند. دیوار، نفوذناپذیر و نامرئی، ناگهان قد علم می‌کند و دنیا برای راوی یکی از جذاب‌ترین و ژرف‌ترین رمان‌ها دوپاره می‌شود. آن سوی دیوار همه چیز چون تصویری ابدی متوقف است و در این سو جهانی ناشناخته است و زنی تنها. «امروز، پنجم نوامبر، نگارش گزارشم را آغاز می‌کنم. تا آن‌جا که مقدور باشد همه چیز را کاملاً دقیق خواهم نوشت. هر چند حتی نمی‌دانم که امروز به راستی پنجم نوامبر باشد. زمستان گذشته حساب چند روز از دستم رفت. و نمی‌دانم امروز کدام روز هفته است. البته خیال نمی‌کنم این چندان مهم باشد. مأخذ گزارشم یادداشت‌های کوتاهم هستند. کوتاه از این‌رو که هرگز فکر نمی‌کردم روزی دست به نگارش چنین گزارشی بزنم. می‌ترسم که خیلی چیزها در خاطرم نقش دیگری گرفته باشند تا واقعیت. بگذریم که همه گزارش‌ها چنین نقصی دارند. انگیزه من برای نوشتن شوق به نویسندگی نیست، بلکه چنین پیش آمده است که اگر بخواهم عقل از کف ندهم باید بنویسم. آخر اینجا هیچ کس نیست که با من همفکری و غمخواری کند. من تنهای تنها هستم و باید بکوشم ماه‌های بلند زمستان را تاب بیاورم چرا که...»