تیله آبی

15,000 تومان

مجموعه داستان «تیله آبی» در برگیرندۀ ٧ داستان از برجسته‌ترین داستان‌های محمد‌رضا صفدری است. تسلط او به تکنیک‌های داستان پردازی، شناخت ژرفش از باورها و آداب بومی و پیشنهادات تازه‌اش در روایت او را در زمرۀ شاخص‌ترین نویسندگان ایران قرار داده است.

«مرد می‌خواند و از سینۀ کوه بالا می‌رفت. خنکای بامدادی، بیشه‌زار و سایه‌های وهمناک که با برآمدن آفتاب پدیدار می‌شدند. همه چیز و هر جا سایه بود، سایه‌های سپید شیری رنگ. مرد نمی‌دانست از کی به خواندن بنا کرده بود. از خانه درآمده بود. از گندمزار گذشته بود و رسیده بود به نمکزار و شور‌آب و کوه‌هایی که آب باران در سنگچال‌هایش گس بود و تلخ. دیروز هم یک بار دیدار آمد. سایۀ رمندۀ آهو نبود. موهای بلند سر اندر پای سایه را می‌پوشاند. دو چشم لابه‌لای شاخ و برگ نی پیدا و ناپیدا شد. خواندن از یادش رفت . ایستاد و دوید. بلند موی سبزه‌رو گریخت. مرد با خود گفت: «زن تو این کوه و کمر چه می‌کند؟»

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تیله آبی

نویسنده
محمدرضا صفدری‌
مترجم
——-
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٢٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٦
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ تحریر
وزن ١٤١ گرم
شابک
9789643117375
توضیحات تکمیلی
وزن 0.141 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تیله آبی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تناردیه را من کشتم

110,000 تومان

زنانگی مرز باریك و ناپیدایی است كه تا زن نباشی و خودت را درون آن محصور نبینی حسش نمی‌كنی. آن‌قدر ناپیداست كه گاهی ناخواسته از آن رد می‌شوی،‌ بی‌اعتنا به بهایی كه باید بابتش بپردازی، هرآنچه داری،‌ شاید همۀ زندگی‌ات را.

در كتاب تناردیه را من كشتم اثر عترت اسماعیلی، كه به تازگی روانه بازار شده، زن‌ها هركدام در مقطعی از زندگی‌شان خواسته‌اند یا مجبور شده‌اند از دایرۀ امن خود بیرون بیایند، تا از مرزی كه آن‌ها را از دنیای اطرافشان جدا كرده است رد شوند. روایت همۀ این گذرها در همۀ داستان‌ها در دنیای واقعی رخ نمی‌دهد،‌ و هستند زن‌هایی كه فقط در رؤیاهایشان همان می‌شوند كه می‌خواهند.

فضای متفاوت هركدام از قصه‌ها نشان می‌دهد نویسنده قصد دارد ما را با دنیایی چند بعدی آشنا كند، كه در هر بعد از آن زن‌ها بابت از مرز گذشتنشان بهای خاص خود را می‌پردازند.

سنگ و سایه

8,500 تومان
داستان سنگ و سایه گونه‌ای یارکشی پیش از بازی بود که از هر بازی‌ای زیباتر می‌نمود و کودک می‌خواست که بازی هرگز آغاز نشود، همچنان ایستاده باشند پشت به مهتاب، چشم به سایه‌ها که بر زمین افتاده بودند. چنین نمی‌شد. سردسته‌ها سنگ به سایۀ دلخواه خود می‌انداختند و یارگیری آغاز می‌شد. گاه پیش می‌آمد که سنگ بر سایۀ کودک می‌ماند اما او از جا تکان نمی‌خورد. دلش می‌کشید سنگ پیوسته در راه باشد و سایه در خنکای خاک مهتاب گرفته، بماند. شیوۀ دیگر برای یارگیری، «چُرچُر، دست پُر» بود. بدین گونه که سردسته‌ها در کنار هم می‌ماندند و بچه‌ها دست به گردن هم انداخته دور می‌شدند و با هم می‌خواندند که یکی ماه باشد و دیگری ستاره، یا یکی آسمان باشد و دیگری آفتاب. پس از اینکه «واخواندن» انجام می‌گرفت، دوتایی به سردسته‌ها نزدیک می‌شدند، می‌گفتند: «چُرچُر» سردسته‌ها می‌گفتند: «دست پُر!» می‌گفتند: «کی می‌خواهد ماه؟ کی می‌خواهد ستاره؟». (ازمقدمۀ کتاب ) نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را منتشر کرد که برندۀ رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و

من خنگ ترین دختر روی زمینم

8,500 تومان

کتاب من خنگ‌ترین دختر رو زمینم از چهار داستان کوتاه به هم پیوسته تشکیل شده است. داستان اول، داستان چند روز از زندگی یک دختربچه دهه شصتی است. دخترک با روحیات خاص و حساس خود با تنهایی‌های پیرامونش مواجه می‌شود که پر است از تخیلات کودکانه. او چون قادر نیست در واقعیت اتفاقات را با ذهنیاتش تطبیق دهد در خیالاتش آن را آن طور که می‌خواهد می‌سازد.

مرز سایه

5,000 تومان
درباره این رمان – مرز سایه – نوشته‌اند که دستمایه‌اش تجربه خود نویسنده بوده است . گویا کنراد در دوره‌ای که زندگی‌اش را عمدتاً بر پهنه دریا می‌گذرانده ، ناگهان بدون هیچ دلیل مشخصی کار خویش را رها می‌کند و حتی بعد از مدتی دچار تشویش و بی‌تابی عصبی می‌شود . در همین اوضاع به شکلی ناگهانی به او پیشنهاد می‌شود که فرماندهی یک کشتی به نام « اوتاگو » را بپذیرد و کنراد این پیشنهاد وسوسه‌انگیز را می‌پذیرد ، چون از این طریق می‌تواند در جوانی برای نخستین بار ناخدایکم یک کشتی باشد ، مقامی که معمولاً به افسران جوان پیشنهاد نمی‌شده است گویا در آن زمان بیماری مرموزی در میان ملوانان شیوع داشته است . در تمام آثار کنراد یک شخصیت مرموز وجود دارد و نمود این شخصیت در بعضی از آثار او که جزو بهترین کارهایش هستند به مراتب بیشتر از آثار دیگر و اغلب پرحجم‌تر است . در آثار او تاریکی حضوری همیشگی و کاملاً نمادین دارد . تاریکی مثل حجمی غلیظ و متراکم و هوشمند است که سیلان می‌یابد و به تدریج دل و روح و ذهن و اندیشه مردان کنراد را اشغال می‌کند .
سفارش:0
باقی مانده:7

سه نفر بودیم

15,000 تومان
محمد متوسلانی بی‌تردید یکی از پدیده‌های سینمای ایران است. او دیر زمانی در کنار دو کمدین دیگر، منصور سپهرنیا و گرشا رئوفی «سه کمدین» بی همتای سینمای ایران را از اواخر دهه ١٣٣٠ شکل می‌دهد و تا نیمه اول دهه ١٣٥٠ با آنها همراه و سپس وارد عرصه کارگردانی می‌شود. متوسلانی در سال‌های پس از انقلاب هم بازیگری و هم کارگردانی را ادامه می‌دهد و فیلم کمدی و پرفروش «کفش‌های میرزا نوروز» (١٣٦٤) را می‌سازد که نشان از شناخت خوب و تجربه‌اش در سینمای کمدی آن هم با حضور متفاوت بازیگری مثل علی نصیریان در نقش اصلی داشت. کتاب سه نفر بودیم جدا از نقش متوسلانی در سینمای ایران، از آن جهت حائز اهمیت است که «فرخنده آقایی» به عنوان نویسنده‌ای که چندین مجموعه داستان کوتاه و رمان نوشته و تا کنون چندین جایزه ادبی را به خود اختصاص داده این بار دست به کار متفاوتی زده و با آگاهی کامل از دانش سینمایی، اثری را پدید آورده که خواننده علاقه‌مند با خوانش آن می‌تواند به زوایای کار یک کارگردان و بازیگر مطرح در قبل و بعد از انقلاب پی ببرد، چرا که محمد متوسلانی خاطرات بیش از پنجاه سال کار حرفه‌ای خود را با «فرخنده آقایی» در میان گذاشته است. نقدی بر این کتاب

بازدم

7,000 تومان
رمان بازدم درباره پسری٣٢ ساله با نام «کسری» است که در فاصله زمانی کمی می‌خواهد از ایران برود. داستان طی یک روز و در فاصله زمانی صبح تا غروب اتفاق می‌افتد. در این برش کوتاه خواننده با زندگی کسری و گذشته و دغدغه‌های او آشنا می‌شود. پدر کسری زندانی سیاسی بوده و مادرش هم مربی مهد کودک است. کسری و بهار خواهر و برادری دوقلو بوده‌اند که بهار سال‌ها قبل طی یک دوره بیماری روحی-روانی از دنیا رفته است حادثه‌ای که تأثیری عمیق بر همه اعضای خانواده و بویژه کسری گذاشته است. «باز هم سرفه کرد. خانه ساکت بود. حتی بی‌صدای توتک که در قفسش بالا و پائین بپرد. یا بال‌هایش را باز و بسته کند و نوک بزند به ظرف غذای آبی رنگش. سکوت محض بجز هیاهوی دور و همیشگی تهران به وقت صبح: صدای حرکت ماشین‌ها، ویراژ تند موتورسیکلت‌ها، ترمزی ناگهانی و جیغ کوتاه لاستیک‌ها. صبحی مثل همه صبح‌های دیگر این شهر بی‌خواب که تا نه روز دیگر جایش را می‌داد به ... به چه واقعاً؟ سکوت صبحدم پاریس یا هیاهویی مشابه؟» «آنیتا یارمحمدی» پیش از این رمان اینجا نرسیده به پل را نوشته است.