حریق‌ در باغ‌ زیتون‌

255,000 تومان

گراتزیا دلددا در سال‌ ١٨٧١، در شهر نوئورو، در جزیره‌ ساردنی‌ به‌ دنیا آمد. در پانزده‌ سالگی‌ اولین‌ مجموعه‌ داستانش‌ را بدون‌ اطلاع‌ خانواده‌ به‌ چاپ‌ رساند و سپس‌ پس‌ از ازدواج‌ در سال‌ ١٩٠٠ به‌ رم‌ رفت‌ و در آن‌جا ساکن‌ شد. رمان‌های‌ او یکی‌ پس‌ از دیگری‌ به‌ چاپ‌ رسیدند و به‌ انگلیسی‌ و فرانسه‌ ترجمه‌ شدند و رفته‌ رفته‌ شهرتی‌ جهانی‌ برایش‌ به‌ ارمغان‌ آوردند. وی‌ در سال‌ ١٩٢٦ جایزه‌ نوبل‌ ادبیات‌ را از آن‌ خود کرد. او، دومین‌ زن‌ نویسنده‌ و تنها نویسنده‌ زن‌ ایتالیایی‌ است‌ که‌ برنده‌ جایزه‌ نوبل‌ شده‌ است‌. گراتزیا دلددا در سال‌ ١٩٣٦ در شهر رم‌، درگذشت‌. مهم‌ترین‌ آثار او عبارتند از: گنج‌، عدالت‌، پس‌ از طلاِ، الیاس‌ پورتولو، خاکستر، پیچک‌، در صحرا، نی‌زار در باد، چشم‌های‌ سیمونه‌، راه‌ خطا، حریق‌ در باغ‌ زیتون‌، وسوسه‌، راز مرد گوشه‌گیر، رقص‌ گردنبند، سرزمین‌ باد، مریم‌ منزوی‌.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

حریق‌ در باغ‌ زیتون‌

نویسنده
گراتزیا دلددا
مترجم
بهمن فرزانه
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات 272
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨١
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 300 گرم
شابک
9789643113315
توضیحات تکمیلی
وزن 0.3 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حریق‌ در باغ‌ زیتون‌”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عکس‌های فوری

7,000 تومان
عکس‌های فوری مجموعه‌ای از تصاویر تک‌چهره‌هاست که در یک کادر و در یک لحظه و بر یک زمینه ثابت شده‌اند. برداشت‌هایی که سهیلا بسکی نویسنده و مترجم معاصر ایران آنها را در این کتاب گرد هم آورده تا خواننده را با ثبت آنی و لحظه‌ای از دقایق ماندگار این مکان‌ها آشنا کند. در ثبت لحظه‌های یک گل‌فروشی در امامزاده عبدالله «بسکی» نمونه کارت‌های یک گل‌فروشی را چنین به تصویر می‌کشد: در حسرت مادر، رفیق بی کلک مادر، مادر مرا ببخش و شاه بیت آن «دختری گفت پدر امروز – مدرسه حال دیگر داشت – امروز روز مادر بود – خوش به حال کسی که مادر داشت.» یا برداشت نویسنده از میدان انقلاب در سال‌ها قبل: «وقتی از میدان انقلاب رو به جنوب آن می‌روید شیب را زیر پاهای خود احساس می‌کنید، و پیش رو، هم در سطح و هم در ارتفاع، ساختمان‌ها کوتاه‌تر و ناهموارتر می‌شوند. پایین‌تر در میدان قزوین ازدحام مردان جوانی که اورکت و شلوار نظامی به تن دارند و صبح جمعه برای معامله خرده‌ریزهایی که معلوم نیست از کجا به دست آمده، سر در هم فرو برده و به هم فشرده ایستاده‌اند، رنگ سبز کدری بر میدان خاکی‌رنگ می‌پاشد و ... .» در کتاب عکس‌های فوری خواننده با چهره‌هایی مواجه می‌شود که نویسنده آنها را در لحظه‌ها نگاه داشته است: تصویرهای جمعی با چهره‌هایی که دیگر نیستند، گاهی نیز فقط طبیعت و منظره را مشاهده می‌کنید و گاهی چهره یک آدم که جزئی از زمینه طبیعت است. همچنین مکان‌هایی چون بازار تهران، خیابان منوچهری، میدان راه‌آهن، میدان ولیعصر، انستیتو پاستور، بازار ارز، باجه بلیت فروشی و ... از جمله اماکنی است که نویسنده سعی کرده با برش‌های کوتاه تصویری خواننده را با واقعیت‌های تهران آشنا کند. «سهیلا بسکی» فارغ التحصیل مدرسه عالی مدیریت گیلان تا کنون داستان بلند «در محاق»، رمان‌های «گذشته‌ای هست که نمی‌گذرد»، «ذره» و ... و نیز ترجمه «زندگینامه ویرجینیا وولف» نوشته «کوئنتین بل» و دیگر مقالات ادبی گوناگون را منتشر کرده است. مجموعه داستان «پاره‌کوچک» این نویسنده در سال ١٣٨١ برنده جایزه گلشیری شد و نیز در سال ١٣٨٥ مجموعه‌ای دیگر با نام «بی‌بی پیک» نامزد همین جایزه گردید.

من دانای کل هستم

6,000 تومان
دریکی ازاین منظره ها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت . من نشنیدم .نمی شنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمی دیدمش اما صداش راخوب می شنیدم. گفت:((تندتر،تندتر!.)) رسول گفت: ((صدای من رو نمی شنوی لامسب؟) گفتم: (چی) و رسول فرورفت. انگار درچاهی . بعد مادرم مرد. مونس بود اما. هرچند صدای رویا. زنم. حتی صدای مادرم .بعد من خسته شدم. می دویدم وجیغ می کشیدم. کسی نشنید. حتی خودم. حتی.

هولا… هولا

2,800 تومان
«هولا... هولا» ٩ داستان کوتاه است که ناتاشا امیری آن را نوشته است. او از زبان کره اسبی این داستان را روایت می‌کند: «اسم مادرم «دلیله» بود. تیمورخان خیلی وقت‌ها مهمانانش را می‌آورد تا مادرم را تماشا کنند. ولی آن‌ها به من نگاه می‌کردند و با انگشت نشانم می‌دادند، پُشت نرده‌های سفید بودند که نزدیکشان شدم. یکی از گوش‌هایم را عقب بردم و دیگری را جلو آوردم. دست‌هایشان را گرفتند جلوی پوزه‌ام. بو می‌دادند، بوی عرق بدنشان که با پِهِن ما قاطی می‌شد. یک دفعه چهار نعل دور شدم. مادرم سُم به زمین کوبید که به آدم‌ها نزدیک نشوم. ولی من جفتک انداختم و باز نزدیکشان شدم. «ماسکوت»، «ویشتاسب روشنفکر»، «مادربزرگ گفت: می ارزید؟»، «بعد از صد سال مردی»، «هولا... هولا»، «موش کور»، «و دیگر بین ما نیستی»، «هفت کلام آخر اردشیر» و «سنبل الطیب» نام داستان‌های این مجموعه هستند. پیش از این از ناتاشا امیری کتاب‌های بامن به جهنم بیا و عشق روی چاکرای دوم منتشر شده که کتاب عشق روی چاکرای دوم برنده جایزه ادبی اصفهان در سال ٨٧ شده است.

کُتلت سرد

4,000 تومان
آخرین بار که دیدمش جمع شده بودیم توی واحد من و او داشت کتلت می‌خورد ، مدام به من تعارف می‌کرد و میان حرف‌هایمان می‌پرید . گفتم : دوست ندارم . با آرد نخودچی و سیب‌زمینی آب‌پز که اصلاً دوست ندارم . شانه‌هایی استخوانی داشت و چشمانی نگران . خوشحال بود . از ته دل . هیچ وقت ندیده بودم با کسی آن طور حرف بزند . با این که پنج شش ماهی همخدمت بودیم اما تا قبل از آن شب هیچ وقت از خانواده‌اش صحبت نکرده بود . آن شب توی واحد موتوری شام خوردیم . داستانهای « کتلت سرد » مضامینی اجتماعی دارند که سال‌ها دغدغه نویسنده آن بوده است : همه سکه صدایش می‌کردند بجز عزیز که صداش می‌زد حلیمه خانم و آقا جون که خودش این اسم را روی او گذاشته بود . توی خواستگاری‌اش گفته بود : این سکه شانس منه . اما یک سال بعد با اینکه برایش بچه به دنیا آورده بود فقط او بود که صداش می‌زد ده شاهی . کتلت سرد ، آیرخ ، مایل به خاکستری ، سکه ده شاهی و . . . عناوین مجموعه داستانهایی هستند که امید پناهی‌آذر نوشته است .

بوطیقای شیطان

6,000 تومان
این مجموعه داستان شامل هفت داستان است که به شیوه سورئالیسم به بیان ضعف‌ها و مشکلات اجتماعی در قالب طنز سیاه می‌پردازد. نویسنده ضعف‌های آدم‌ها و اجتماع را به صورتی سیاه و اغراق آمیز جلوه می‌دهد. منطق موجود در داستان با منطق دنیا کمی متفاوت است. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: زندگی قایم باشک عجیبی است. یک نفر چشم می‌گذارد و بقیه قایم می‌شوند. آن یک نفر تا آخر عمر دنبال بقیه می‌گردد و در لذت پیدا کردن یا هراس گم شدن پیر می‌شود. بقیه هر کدام در مکان امنی قایم می‌شوند، به مخفیگاهشان عادت می‌کنند و در پناهگاه‌هایشان پیر می‌شوند. صابر صنوبر احساس کرد مدت‌هاست منتظر است کسی که چشم گذاشته بیاید و پیدایش کند. بعد فکر کرد دنیا سگ هاری است که پاچه همه آدم‌ها را گرفته است. زنگ تلفن دوباره به صدا درآمد . زنش از کیلومترها آن‌طرف‌تر، آن طرف مرزها، از یک کشور دور موفق شده بود دوباره شماره صابر را بگیرد. زن گفت: «چهل ساعت شد. هنوز تصمیمت را نگرفته‌ای؟ مانده‌ای آن‌جا که چه؟ به چه دردت می‌خورد آن نقاشی‌ها؟ بفروش بیا. مردم از تنهایی.» نقدی بر این کتاب

دارند در می‌زنند

8,000 تومان
داستان‌های این مجموعه بیش‌تر حول و حوش مسئله ازلی ابدی خیر و شر و تصمیم نهایی میان این دو خط است. جدا از فضای داستان‌ها که بعضی بومی هستند و بعضی شهری و آشنا، هسته اصلی داستان‌ها همین تصمیم است و البته جدال درونی برای شکستن مرزهایی که به درست یا غلط بر ما و رفتار ما حاکم‌اند. می‌توان گفت به نوعی شخصیت‌ها در کشاکش تصمیم و انتخاب به سر می‌برند و آنها که تصمیم می‌گیرند به هیچ وجه فارغ از دغدغه نمیشوند و این کشمکش روحی همچنان همراهشان هست. سعی نویسنده بر این بوده که این اصل بدیهی را رعایت کند که تناسب با فضا و جوهره داستان، زبان در خوری نیز بیافریند. "دارند در می‌زنند" مجموعه‌ای است از تلاش‌ها و دغدغه‌های انسان‌هایی درگیر انتخاب، چه کرده و چه ناکرده! منیرالدین بیروتی متولد ١٣٤٩ با مجموعه داستان "تک خشت" جایزه بهترین مجموعه داستان اول سال ٨٣ بنیاد گلشیری را از آن خود کرد. او سال‌ها پیش داستان‌هایش را در مطبوعات منتشر می‌کرد. رمان "چهار درد" او برنده بهترین رمان سال ٨٥ بنیاد گلشیری شد.‏