ممکن است به این محصول نیز علاقه مند باشید
باغ گمشده
شاهی و به همراه دو برادرش طرلان و شهباز از نوادگان یکی از شاهزادههای قاجار هستید. شاهزادهای که به فرمایش با رعیت وصلت میکند. هر فصل این کتاب در بازهی زمانی خاصی میگذرد و فصل به فصل پازل داستان با سرگذشت نسلهای بعد از شاهزاده تکمیلتر میشود.
داستانهای جواد مجابی سرشار از جزئیات و اشارات و طنز و تعبیر است. با طنزی زیرپوستی که انگار بخشی جداناشدنی از شخصیت نویسندهی داستان شده باشد. تفاوتهای نسلی بهخوبی نمایش داده میشود. اما وقت خواندن این رمان باید این نکته را درنظر داشته باشیم که این کتاب با چند سال تاخیر به بازارنشر آمده و طبعا طی این سالها جوامع و روابط انسانی دستخوش تغییراتی شدهاند.
از طرفی دیگر جنبههای مختلف شخصیت نویسنده به خوبی در جا به جای این رمان خودش را نشان میدهد و همهی اینها کمک میکند تا خوانندهی کتاب در دنیایی متفاوت از دنیای زندگی روزمره سیر کند.
غضب
در این راه سعی شده تا با به کارگیری زبانهای مختلف (جِد و طنز)، وضعیت اسفبار، انسدادها و وضعیت متناقض حاصل از ارتکاب این گناهان در جهان امروز به تصویر کشیده شود. با توجه به اینکه برخی گناهان در برگیرنده گناهان دیگری هستند و بر اساس منابع دینی واژگان مشابهی برای ارجاع به یک مفهوم مشترک به کار برده میشود، این فهرست گناهان کبیره به ترتیبی که امروز میشناسیم رتبهبندی شدند:
تکبر، طمع، بیبندو باری، حسد، شکمبارگی، غضب و تنپروری.
بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم
کتاب «بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم» مجموعهای از یادداشتها و نوشتههای دیوید سداریس، نویسنده و طنزپرداز شناخته شدهی آمریکایی است که توسط پیمان خاکسار به فارسی برگردانده شده است.
پیشتر، این مترجم با ترجمهی کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» این نویسندهی آمریکایی را به مخاطبان فارسیزبان شناسانده بود.
با خواندن «بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم» که در آمریکا با استقبال فوقالعاده روبهروشد، با گردشگری کنجکاو آشنا میشوید و چیزهایی را میخوانید که هرگز فکرش را هم نمیکردید بتوانند به این خندهداری باشند.
از مشکلاتی که یک دندانپزشک در فرانسه با آن سر و کله میزند گرفته تا شکل عجیب و غریب دستشوییها در پکن. از عادات غذایی پرندههای کمیاب استرالیایی تا طبیعت بکر کارولینای شمالی.
در این اثر تکگوییهایی را از آدمهایی عجیب و غریب میخوانیم که با تفکرات خندهدارشان ما را به دنیای متفاوتی دعوت میکنند.
شهرت سداریس بیشتر به خاطر داستانهای کوتاه فکاهی و طنزآمیزی است که با الهام از زندگی شخصیاش مینویسد. او در قالب داستانو به روش خاص خودش، مسائل اجتماعی پیرامونش را تفسیر میکند.
در قسمتی از متن این کتاب آمده است: «همیشه به خودم میگفتم وقتی پنجاه سالم شود اپرا را کشف میکنم، نه همینجور سرسری، با تمام وجود: اسم آهنگسازها را حفظ میکنم، ایتالیایی یاد میگیرم و شاید حتا یک شنل بخرم.
بهنظرم اپرا چیزی بود که فقط یک آدم مسن جذبش میشود، برای همین اینقدر عقبش انداختم. بعد پنجاه سالم شد و به جای اپرا شنا را کشف کردم. یا شاید بهتر است بگویم دوباره کشف کردم.
از دهسالگی شنا بلد بودم، توی باشگاه رالی کلاس میرفتم. یک جای بهتر هم بود، باشگاه کارولینا، ولی بعید میدانم یانکیها را راه میدادند.
اگر حافظهام درست یاری کند جهودها را هم راه نمیدادند. تنها سیاهپوستانی که به یاد میآورم خدمه بودند و همه، حتا بچهها، به اسم کوچک صدایشان میکردند.
به کسی که پشت پیشخان ایستاده بود به جای آیزاک میگفتیم آیک و من با یازده سال سن، آقای سداریس بودم.
باشگاهِ بهتر بر مبنای این شعار بنیان گذاشته شده بود که رالی مهم است، اینکه خانوادههای قدیمیاش بهترین هستند و به جایی احتیاج دارند که بتوانند از معاشرت هم لذت ببرند بیاینکه کسی پنجولشان بکشد.
اگر این ایده بهنظرمان خندهدار نمیآمد در باشگاهمان احساس بدبختی میکردیم. البته این را هم به آدم میگفت: ببین با مزخرف بودن چهقدر پول صرفهجویی کردی!»
دو خطا در عنوان این کتاب وجود دارد
مرجمع معماها، مسئلهها، و پارادوکسهای فلسفی رابرت ام. مارتین ترجمه راضیه سلیم زاده پروفسور مارتین، استاد فلسفه، کتاب حاضر را برای این نوشته که لذت اندیشیدن درباره معماهای فلسفی را به کسانی بچشاند که هرگز مطالعات دانشگاهی درباره فلسفه نداشتهاند. وی میگوید: «این کتاب را به زبانی بسیار غیر رسمی نوشتهام. به همان زبانی که با دوستی قدیمی حرف میزنیم و نه آن گونه که استادهای فلسفه سخنرانی میکنند یا مطلب مینویسند. این متن پر است از بازیهای کلامی، شوخیها و اصطلاحات محاورهای.» نویسنده در نگارش این کتاب کاری خلاف عادت و البته مخاطرهآمیز کرده است.
بدین معنی که جدیترین و عمیقترین مباحث فلسفی را با زبانی عامیانه و محاورهای طرح کرده است. این لحن چه بسا در بادیِ امر ما را به اشتباه بیندازد و کتاب را اثری غیر جدی بپنداریم. نویسنده شجاعت ناشر را برای انتشار چنین اثری تحسین میکند. طبیعی است که مترجم هم نیز سعی کرده تا حد امکان، به ویژه در قسمتهای طنزآمیز، این لحن حفظ شود. در بسیاری از عناوین بازی کلامی طنزآمیز صورت گرفته است که با در نظر داشتن آن خواننده این کتاب میتواند ارتباط و گاهی اختلاف میان عناوین و مطالب ذیل آن را درک کند.
کتاب حاضر در شانزده فصل شامل: تفاوتهایی که تفاوتی ایجاد نمیکنند، ریسک کردن، انتخاب کردن، منطق و پارادوکس، باور، منطق و قصد، استدلال درست و نادرست، معرفت تجربی، معرفت بدون تجربه، تفکر، گفتار و معنی، اینجا و الان، چرا باید اخلاقی باشم؟ چطور اخلاقی فکر کنیم؟ معماهای اخلاقی، قانون عمل و مسئولیت، لطیفه و دیگر مسائل زیبایی شناسانه و فکرهای عمیق در ٥٤٤ صفحه نوشته شده است.
کجا گمم کردم
کجا گمم کردم رمانی است که یکشبه خوانده میشود. رمان دختران امروز است.
روای داستان دختری است که زیاد اهل حرف زدن نیست و با درددل میانهای ندارد. این رمان قصه زندگی سه نسل است در باغی قدیمی، واقع در یکی از روستاهای کوهستانی اطراف تهران، حوالی احمدآباد، روستای دکتر مصدق.
نسل اول حاجابراهیم مالکی است، پیرمردی که از پیروان دکتر مصدق است و در دوران شکست آرمانها خانه همیشه زمستانیاش را با عکس مصدق گرم میکند، عکسی کهنه در قابی کهنهتر بر سینه دیوارِ خانهای که دیگر مأمن نیست.
نسل دوم رسول مالکی است. تهران را رها کرده. به روستای پدریاش بازگشته. معلم روستا شده و با دختر سرایدار باغ ازدواج کرده. او تنها فرزند حاجابراهیم مالکی است که زندگی معمولی و بیدغدغه را تاب نمیآورد که تاوانش سالها زندان است.
نسل سوم ماهی مالکی است، دختری با رازهای سر به مهر. او به دنبال زندگیای ساده، معمولی و بیدردسر است. اما پیشینه خانوادگیاش حتی همین آرزوی ساده را هم از او میگیرد.
طمع
در این راه سعی شده تا با به کارگیری زبانهای مختلف (جِد و طنز)، وضعیت اسفبار، انسدادها و وضعیت متناقض حاصل از ارتکاب این گناهان در جهان امروز به تصویر کشیده شود. با توجه به اینکه برخی گناهان در برگیرنده گناهان دیگری هستند و بر اساس منابع دینی واژگان مشابهی برای ارجاع به یک مفهوم مشترک به کار برده میشود، این فهرست گناهان کبیره به ترتیبی که امروز میشناسیم رتبهبندی شدند:
تکبر، طمع، بیبندو باری، حسد، شکمبارگی، غضب و تنپروری.
جان ویلسون، ویراستار کتابها و فرهنگ در ارتباط با این کتاب میگوید:
«شکل و شمایل این کتاب گولتان نزند. این کتاب یک فنجان اسپرسوی غلیظِ غلیظ است، کتابی کوچک که شما را ضربهفنی میکند. فیلیس اِی. تیکل میگوید طمع گناهی است که بهسادگی آن را در وجود دیگران میبینیم اما بهندرت خودمان را مبتلا به آن میدانیم ــ و قدرت طمع در همین نهفته است. کتابی که هر صفحهاش اظهاراتی گیرا دارد و مؤدبانه تلنگر میزند ــ اگر دلیلی برای مخالفت پیدا نکنید، حتماً کتاب را با دقت نخواندهاید ــ و میطلبد که یکجا قورتش دهید.»
نقدی بر این کتاب
غرور
در این راه سعی شده تا با به کارگیری زبانهای مختلف (جِد و طنز)، وضعیت اسفبار، انسدادها و وضعیت متناقض حاصل از ارتکاب این گناهان در جهان امروز به تصویر کشیده شود. با توجه به اینکه برخی گناهان در برگیرنده گناهان دیگری هستند و بر اساس منابع دینی واژگان مشابهی برای ارجاع به یک مفهوم مشترک به کار برده میشود، این فهرست گناهان کبیره به ترتیبی که امروز میشناسیم رتبهبندی شدند:
تکبر، طمع، بیبندو باری، حسد، شکمبارگی، غضب و تنپروری.
از میان همه گناهان کبیره، به احتمال قوی غرور است که این بحث دامن می زند که آیا اصلاً باید آن را گناه به حساب آورد یا خیر. در واقع بدون حس غرور انسان نمیتواند در زمینه فعالیت خویش به برتری دست یابد یا به تلاش برای رسیدن به آن ادامه دهد.
غرور خوب است یا بد؟ بستگی به این دارد که تصورمان از غرور چه باشد، به چه منابع و تاریخی استناد کنیم، آن را در کدام زمینههای اجتماعی و سیاسی بررسی کنیم، مذهبی باشیم یا غیرمذهبی، و چه تصوری از رذیلت و فضیلت داشته باشیم.
صبحانه قهرمانان
صبحانۀ قهرمانان یکی از ساختارشکنانهترین رمانهای معاصر است. رمانی که در قالب طنز از دغدغههای ذهنی نویسنده شکل گرفته و راجع به دو پیرمرد سفیدپوست لاغر اندام است که روی سیارهای در حال مرگ زندگی میکنند. داستان به شرح حال رویدادهای زندگی این دو نفر میپردازد. این دو شخصیت اصلی قرار است در انتهای کتاب با هم ملاقاتی داشته باشند.
"ونه گات" در واقع شخصیتهایی خلق کرده که از طریق آنها خود را متحول میکند و به این نتیجه میرسد که انسانها دو بعد «ماشینی» و «مقدس» دارند. تا زمانی که یک انسان ماشینوار عمل کند، وضعیتش پیچیده، تراژیک و مضحک خواهد بود. اما در درون همه موجودات، به طور یکسان ماهیت مقدسی وجود دارد که نویسنده آن را «نوار لغزش ناپذیری از نور» مینامد. این ماهیت در وجود تکتک این موجودات شعله میکشد. "ونه گات" در این رمان از تکنیکهای متعددی استفاده کرده تا اصول سنتی داستان نویسی را در هم بریزد. وی از همان شروع داستان درباره چگونگی پایان آن سخن میگوید اما اتفاقهای غیرمنتظره در این میان خود حدیث دیگری است.