ممکن است به این محصول نیز علاقه مند باشید
از کلمه تا تصویر : استوری برد و فراگرد فیلم سازی
از کلمه تا تصویر راهنمای کاملی برای تهیه استوریبرد است.
توضیحات:
این راهنما خوانندگان را به سفری قدم به قدم در روند مصورسازی تقطیع فیلمنامه استفاده از نمودار هوایی برای طراحی مسیر نماها و خلق طراحیهای مفید برای قابهای فیلم میبرد.
بگلیتر به وضوح نشان میدهد که ارتباط بصری مهارتی است که افرادی مانند نویسنده، کارگردان یا سایر فیلمسازان قصهگویی که نیازمند دانستن شیوه ترجمان داستانهایشان به مجموعه تصاویر بامعنی هستند میتوانند آن را فراگیرند.
این کتاب برای دانشجویان رشته هنر (سینما)، در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی «درس اصول کارگردانی» به ارزش 2 واحد ترجمه شده است.
امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، فیلمسازان نیز از آن بهرهمند شوند.
مقدمه مترجمان
سپاسگزاری
پیشگفتار
فصل اول: مقدمه
فصل دوم:استوریبرد در مرحله پیش تولید
فصل سوم:متن، تصویر و نمودار
فصل چهارم: نسبت ابعاد
فصل پنجم: قابهای امتدادیافته
فصل ششم: ترکیببندی
فصل هفتم: پرسپکتیو
فصل هشتم: طراحی ساده از فیگور
فصل نهم: کاریابی
پیوستها
آبی کم جان
مجموعه داستان آبیِ کمجان، سومین اثر داستانی محمدعلی دستمالی است. او مجموعه داستان «اسبی برای مردن» را در سال ١٣٨٩ در نشر افراز و مجموعه داستان «تبعید به بالکنها» را در سال ١٣٩٧ در نشر روزنه چاپ کرده است.
در ٩ داستان مجموعۀ آبیِ کمجان، تجارب و الحان و روایات متفاوتی وجود دارند که نشاندهنده تلاش برای دستیابی به آفاق ذهنی و فرمهای داستانی جدید است. در داستان «نیشابور که دریا ندارد»، میرزا رضا، راوی شیدا و عشقزدهای است که فضای زندگی درونی و بیرونی خود را برای محبوب و معشوق خود به نام ساغر به هم ریخته است، نگاه غریبی دارد که او را از تهران به اطراف و اکناف جهان کشانده است. این داستان، مقام نخست جایزه ادبی فرشته را در سال ٩٨ از آن نویسنده کرد.
داستان «دندان حضرت اشرف» که برنده مقام دوم جایزه صادق هدایت در سال ٩٩ بود، نگاهی سینمایی و خاص دارد به زندگی چهرۀ سیاسی مشهور تاریخ معاصر ایران یعنی قوامالسطنه که قرار است داستان زندگی او در یک سریال تلویزیونی به تصویر کشیده شود. در داستان «محاکات یک فراری»، راویتی از یک پیوند عاطفی و خاص میبینیم که در بطن خود، در حال پنهانسازی ابعاد یک قتل است.
در داستان «کات به چشمان اسب»، با روایتی از سرخوردگی یک عاشق سینهچاک روبرو هستیم که شوق وافر او به تماشای فیلم سینمایی مشهور پدرخوانده، او را به ورطه غریبی کشانده است. در داستان «پچ پچ با دلبر تک سیلابی»، تعداد سیلاب اسم آدمها برای قهرمان داستان، رویکرد او را در مورد زندگی و ادمها تغییر داده است!
محمدعلی دستمالی در سومین مجموعه داستان خود، تلاش کرده در فرم و لحن داستان، گوشهها و زوایای جدیدی را بیازماید و قدم در راههای مهآلودی بگذارد که گویی در آن، صدای پرندهها و آبهای دور در هم آمیختهاند.
آدم ما در باليوود
معرفی کتاب آدم ما در بالیوود اثر کریم نیکو نظر
"آدم ما در بالیوود" کتابی است از "کریم نیکونظر" که در آن "زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پرفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده" را به خوانندگان معرفی میکند. در میانهی دههی بیست میلادی، یک جوان ارمنی-ایرانی به نام "اوانس اوهانیان (اوگانیانس)" که در آکادمی سینمایی مسکو رشتهی فیلم خوانده بود، به ایران بازگشت. هدف او ایجاد صنعت سینما در کشور بود.
"اوانس اوهانیان" از آنجایی که شروع هیچ تولیدی را بدون متخصصان آن رشته ممکن نمیدانست، تصمیم گرفت مدرسهای در تهران راهاندازی کند. در عرض پنج سال موفق شد اولین مدرسه را با عنوان پرورشگاه آرتیستی سینما اداره کند. بازیگری و اجرا، به جای تولید فیلم، سنگ بنای این موسسه بود.
"اوانس اوهانیان" دو فیلم صامت با نامهای "آبی و رابی" و "حاجی آقا آکتور سینما" را روی پرده برد. "آبی و رابی" مستقیما بر اساس بازیهای طنز زوج سینمای دانمارک پت و پاترسون طراحی شده بود که ایرانیها این زوج را بارها در سینما دیده بودند و از آنها خوششان آمده بود. "آبی و رابی" با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مردم مواجه شد.
فیلم دوم او ساختهای انعکاسی درباره یک فرد سنتگرا بود که به سینما بدگمان است، اما در پایان داستان اهمیت هنر فیلم را تشخیص میدهد. متاسفانه فیلم در گیشه خوب ظاهر نشد و نقص فنی و دیگر مسائل، چشمانداز سودرسانی آن را دچار تنزل کرد. "اوانس اوهانیان" پس از شکست در دومین فیلمش نتوانست هیچ پشتوانهای برای فعالیتهای بعدی پیدا کند
به این ترتیب ایران را به مقصد هند ترک کرد و در کلکته به تحصیلات خود ادامه داد. سپس در سال 1947 به ایران بازگشت و هفت سال بعد در آنجا درگذشت. "کریم نیکونظر" در کتاب "آدم ما در بالیوود"، "زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پرفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده" را با جزییات بررسی میکند.
آینه در آینه
وقتی از رفاقت حرف میزنیم نخستین چیزی که به ذهن متبادر میشود فیلمهای مسعود کیمیایی، سینماگر شناخته شده، است. کسانی که «ضیافت» را دیدهاند، یادشان است موضوعاش رفیق و رفاقت است. موضوعی که خالق این اثر علاقهی زیادی به آن دارد.
در ساحتهای دیگر فرهنگ و هنر این سرزمین نیز میتوان آثاری که نتیجهی رفاقت هستند را سراغ گرفت. مجموعهی اشعار «آینه در آینه» مشتی است از نمونهی خروار دوستی، رفاقت، همدلی و همراهی میان اهالی ادب و فرهنگ این دیار.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، نویسنده، استاد دانشگاه و مترجم شناخته شده که از دیرباز زیر سایهی رفاقت امیر هوشنگ ابتهاج بوده و با اشعارش انس و الفت داشته، در یکی از دیدارهاشان در بهار سال 1369 در شهر کلن آلمان، در حضور دوست سالیاناش، از حافظه و زمانی با مراجعه به مجموعههای شعری او، منتخبی از آنها را برگزیده و ابتهاج با بزرگواری، ولی بیهیچ اعمال سلیقهای، پذیرفته منتشر شود.
سایه، در انواع سخن، شعر خوب و درخشان بسیار دارد. اما مقصود اصلی از این گزینش، ارائهی نموداری از مراحل مختلف خلاقیت هنری و نمونههایی از تجارت گوناگون او در عرصهی شعر و شاعری بوده است.
از این روست که به جای اشعار دوران کمال او، تعدادی از آثار نخستین دفتر شعرش - مجموعهی سراب - انتخاب شده است.
آذر شهدخت پرويز و ديگران
مرجان شیرمحمدی، بازیگر و نویسنده، پیش از آنکه قصهنویسی را از ابتدای دههی هشتاد شمسی شروع کند، در سینما و تلویزیون ایران حضور فعالی داشت. اما انتشار نخستین مجموعه داستاناش، بعد از آن شب، و کسب جایزهی هوشنگ گلشیری باعث شد ناماش به عنوان داستاننویس جوان و با استعداد بر سر زبانها بیفتد. او از آن زمان تاکنون سه مجموعه داستان و یک رمان منتشر کرده است. تازهترین اثر او رمان «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» قصهی خانوادهای سینمایی است که گرفتار زندگی واقعی شدهاند.
روزی خانم شهدخت فیروزکوهی به محل فیلمبرداری شوهرش، پرویز دیوانبیگی، میرود و از اتفاق با عوامل فیلم او آشنا میشود و همین آشنایی مسبب حضور او در سینما و درخشش و شهرتش میشود. اما این شهرت و موفقیت موجب ناراحتی همسرش میشود. پرویز دیوانبیگی، بازیگر سرشناس تئاتر و سینماست که سالها پیش از این با شهدخت فیروزکوهی ازدواج کرده. این آغاز ماجرای خانوادهی ایشان است که با قهرها و شادیها و خوشیهای مختلف پی گرفته میشود.
آذر، دختر خانواده، نیز از فرنگ بازمیگردد و اینگونه داستان زن و شوهر با قصهی فرزندانشان گره میخورد و هر کدام برای دیگری نگران میشود و همه میکوشند تا از فرصت در کنار هم بودن بیشترین لذت ممکن را ببرند و در نهایت باز هم زندگی به مدار سابق بازگردد و باز همان امور و همان کارها و همان دلنگرانیها. اما همیشه عواملی بیگانه با احساسات ما در امور دنیوی دخالت میکنند. و نه فرشتگان یا شیاطین بلکه حتی برف زمستان، حتی محبت دیگری یا آرزوهای او.
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ فیلم و هنر دیجیتال
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-84
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند. -
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
چهلسالگی
معرفی کتاب چهل سالگی اثر ناهید طباطبایی
این کتاب درباره موضوعاتی مانند عشق، جوانی، خانواده و موسیقی است و داستانی جذاب راجع به حسرتها و تراژدیهای زندگی یک زن چهل ساله روایت میکند.
داستان در مورد زنی به نام آلاله است که در آستانه چهل سالگی قرار دارد و تحت تأثیر تغییرات زندگی قرار میگیرد. او با همسری منطقی و دختری خوشبخت زندگی میکند و شغل مورد علاقهاش را دارد.
آلاله در تالاری بزرگ به عنوان یک کنسرتگذار فعالیت میکند و در یکی از کنسرتها با عشق دوران جوانی خود مواجه میشود.
او دچار شک و تردید میشود و خاطرات عاشقانه گذشته به ذهنش بازمیگردد. او در مورد نحوه برخورد با این عشق قدیمی خود در حالت بزرگسالی گیج میشود. همچنین، آلاله دیگر جوان نیست و نزدیک شدن به سن پیری او را نگران میکند.
"چهل سالگی" یک رمان زیبا و شاعرانه است که به خواننده عاشقانهها و حسرتهای زنی چهل ساله را معرفی میکند و در مورد تحولات تلخ زندگی متأهل گفتگو میکند. داستان زنده شدن خاطراتی دلپسند را که در مواجهه با واقعیت حال به کابوسهای زندگی تبدیل میشوند، روایت میکند.
مشکلات اجتماعی آلاله در زمان حاضر با داستان عشق گذشتهاش تداخل دارد. ناهید طباطبایی با زبانی زیبا و باهوشانه ترسها، سرخوردگیها و روند طبیعی زندگی زنی در امروز را به تصویر کشیده است.
توصیفات زیبا از وضعیت شخصیت اصلی داستان، شخصیتپردازی عمیق افراد مختلف داستان و اشارهها به شرایط اجتماعی دهه ی هفتاد نکات قوت این اثر هستند.
جهان فلسفی استنلی کوبریک
کتاب جهان فلسفی استنلی کوبریک در پنج بخش همراه تصاویر جالب از این فیلمساز نگاهی ویژه دارد به جهانبینی و اندیشههای استنلی کوبریک، فیلمساز شهیر. سوژه و جنگ، سوژه و عشق، سوژه و معنای زندگی، سوژه و تاریخ و در نهایت سوژه و آینده از جمله مباحثی هستند که انواع نسبتهایی را که بین دو حوزه فلسفه و سینما برقرار است با تحلیلی موشکافانه ارزیابی میکند. در جهان کوبریک فیلم برای فلسفه ساخته میشود و به گفته «استنلی کَوِل» فیلم بر هر آنچه فلسفه درباره واقعیت و بازنمایی، درباره هنر و محاکات، درباره زبان و بیان، درباره بازیگران و کاراکترها، درباره شکاکیت و جزمگرایی و درباره حضور و غیاب گفته است پرتو تازهای میافکند.
«جری گودیناف»، نظریهپرداز فیلم، در یکی از مقالات خواندنیاش این پرسش جالب توجه را مطرح میکند که فیلسوف چه دلیلی برای رفتن به سینما میتواند داشته باشد؟ او به چهار دلیل عمده اشاره میکند که طبق آنها فیلسوف از آن حیث که فیلسوف است ممکن است پایش به سالن سینما و تماشای فیلم باز شود. دلایل او میتواند نقطه آغاز مناسبی برای خوانش این کتاب مهم باشد.
فیلسوف «فلسفه فیلم» را به منزله رهیافتش انتخاب میکند و فیلم میتواند برای پارهای مضامین و مسائل بغرنج فلسفی «تمثیل» یا «آزمایش فکری» فراهم آورد.
آگراندیسمان و چند داستان دیگر
خولیو كرتاثار در تاریخ ادبیات داستانی معاصر، غولی توصیف شده در کنار گابریل گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و ماریو بارگاس یوسا. نویسندهای که جهانی تماما شخصی را طراحی و در داستانهای کوتاه و رمانهایش جاودان کرده است.
«آگراندیسمان» نمونهی اعلای هدفمندی در طرح داستانی، انسجام و تشکل ذهنی نویسنده و رعایت اصول قصهگویی در عین فراروی از آنهاست. برای اهل سینما هم خواندن خود داستان آگراندیسمان امکانی برای تطبیق و مطالعهی موردی است با فیلم بزرگ میکلآنجلو آنتونیونی، تولید ١٩٦٦ .
خواندن این داستان در دل مجموعهای از داستانهای غریب این نویسندهی تاریخساز رنگ و وزن دیگری دارد. اینکه بتوانیم با تاخیر زیاد با نگرش سوررئالیستی او که بارها وصفش را خواندهایم روبهرو شویم. نویسندهای که حاشیه نرفتن و مستقیم به هدف زدنش میتواند برای هر نویسندهای درسگرفتنی باشد.
كرتاثار بخش عمدهای از عمرش را دور از وطن و در فرانسه گذرانده و تجربهی طولانیمدتی هم به عنوان مترجم داشته، اما محوریت امر سیاسی و همنشینی ناگزیر شهروند نمونهای آمریکای لاتین با آن را در کارش کمرنگ تر از همترازانش زیر ذرهبین برده.
اتفاقی مبارک که بسیار از بزرگان دیگر آمریکای لاتین متمایزش کرده است. دربخشی از کتاب میخوانیم: «آرامش و سکونشان بود که باعث شد اولین باری که اَکسولوتی ها را دیدم شیفته و مجذوب به طرفشان خم شوم. انگار به شکلی مبهم و نامفهوم خواستهی پنهانی آنها را درک میکردم، پایان دادن به زمان و مکان با سکونی توام با بی تفاوتی.»