ماجراهای من و اژدهایم 1/ خانهای برای اژدها
بعضی بچهها دوست دارند سگ داشته باشند، بعضیها از گربه خوششان میآید، من …
اژدها دوست دارم!
اما نه یک اژدهای بزرگ. اژدهای بزرگ توی خانهمان جا نمیشود، اژدهای سهسر هم نمیخواهم. ممکن است سرهایش با همدیگر دعوایشان شود.
من اژدهایی انتخاب میکنم که از دهانش آتش بیاید…
برشی از متن کتاب
بعضی بچه ها دوست دارند سگ داشته باشند، بعضی ها از گربه خوششان می آید، من .... اژدها دوست دارم! اما نه یک اژدهای بزرگ. اژدهای بزرگ توی خانه مان جا نمی شود. اژدهای سه سر هم نمی خواهم. ممکن است سرهایش باهم دیگر دعوایشان شود. من اژدهایی انتخاب می کنم که از دهانش آتش بیاید. قبل از این که او را به خانه ببرم، با هم می رویم پیش دکتر تا مطمئن شوم کاملا سالم است. دست هایش را می گیرم و به او می گویم که اژدهای کوچولوی شجاعی است. و حتما از دکتر می خواهم که به او چند تا آب نبات بدهد. در راه خانه، اگر مامان و بابا قبول کنند، او می تواند کتار من بنشیند. برایش یک اسم می گذارم، یک گوشه از اتاقم را خالی می کنم که شب ها آن جا بخوابد و چند اسباب بازی به او می دهم. وقتی بزرگ تر شد، به او پرواز کردن یاد می دهم.میلیسنت مین، دختر نابغه
قسمتی از متن کتاب
من کلوچه خودم را تف کردم. ولی امیلی کلوچه اش را خورد. هر طور شده به لبخند زدن ادامه داد. واقعا آدم جالبی است. البته امیلی عیب هایی دارد. همه ما عیب هایی داریم. مثلا خود من. همیشه در تمیز کردن پانچ سه سوراخه ام سهل انگاری می کنم. امیلی هم همینطور. رفتارهایی دارد که من را دیوانه می کند. مثلا اینکه همیشه وانمود می کند. به بازی های جدید پدرم علاقه مند است. یا این که اصرار دارد به مادرم در کار خانه کمک کند. که خیلی مسخره است. چون در خانه شان دست به سیاه و سپید نمی زند. و بدتر از همه. رفتار او با پسرهاست. امیلی جلوی پسرها به کلی عقلش را از دست می دهد. از نظر من حرف زدن با پسرها وقت تلغ کردن است. اما امیلی اصرار دارد. پسرها مهمترین بخش زندگی اند. هر موقع یک سر با نمک ببیند. با انگشت نشانش می دهد. و آبرو ریزی راه می اندازد. بیشتر علاقه دارم . به فکر گرفتن مدرک های درسی ام باشم. تا اینکه به موجوداتی مثل پسرها اظهار علاقه کنم. نمی توانم این را به او بگویمداستانهای دوقلوهای خلوچل 2/ سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون
داستانهای دوقلوهای خلوچل ۲ | سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون
داستانهای دوقلوهای خلوچل ۲ | سوسک نجار، زینالدین زیدان و دختر شاه آهنیون این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است. خل گفت: «اوه اوه! نگاه کن چل. چه رنجی اومد پیش ما. یه رنج خیلی گنده اومد. میبینی چه چشمهامون رو میسوزونه؟»چل سرفه کرد. شبیه وقتهایی که ماهی را با تیغ خورده بود و گفت: «آره خل. آره. توی گلومون هم رنج سوزشی اومده. میبینی دیگه هیچی و هیچی هوا نیست. فقط رنج سوزشی هست اینجا توی این ابر.»و آنوقت همانطور که روی یک پا ایستاده بودند، چشمهایشان را بستند و سرفه کردند. دیگر هیچ کلمهای نمیتوانستند بگویند. همانطور روی یک پا شبیه لکلک ایستاده بودند و رنج میکشیدند. خل قاتی سرفههایش یک چیزی گفت …یک کتاب بود که دو تا پسر دوقلو و مامانشان تویش زندگی میکردند. مامانشان اسمش تاریک بود. دوقلوها هم اسمهایشان خیلی شبیه هم. اسم یکی از قلها بود خل، اسم آن یکی قل بود چل. اینجوری بود که دوقلو شده بودند.
خل و چل عاشق جنگولکبازی بودند، عاشق اختراع چیزهای بهدردنخور، عاشق پرتوپلاگفتن، جفنگ بافتن، عاشق خرابکاری، عاشق خیالبافی. از اینکه آدم شده بودند هم دل خوشی نداشتند.
اگر عنکبوت بودند، میتوانستند تار بتنند. اگر مگس بودند، ویزویز پرواز میکردند. اگر صندلی بودند، کسی بود که رویشان بنشیند و اگر کتاب بودند، یکی آنها را دست میگرفت و میخواند. راستیراستی آدم به چه درد میخورد؟
شاید اگر این کتابها را بخوانی، از لابهلای صفحهها بفهمی آدمبودن به چه درد میخورد. آیا چیز مهمی است یا نه؟ به قول خل و چل: «آدم هم نشدیم، خیال ببافیم!!!» قصههای باپدرومادر 3/ پدر و مادرم دیوانهام کردهاند
معرفی کتاب قصه های باپدرومادر 3 اثر پیت جانسون
بابای لویی شده یک بابای خانه دار! یک غذاهایی می پزد که هیچ کس نمی تواند لب بزند. رنگ همه ی لباس چرک ها را قاتی پاتی کرده و تازه از لویی می خواهد خودش اتاقش را مرتب کند.
از همه بدتر: لویی را به عنوان بهترین دوستش انتخاب کرده و مغزش را می خورد. لویی باید یک جوری جلویش را بگیرد، اما چطوری؟
درباره نویسنده کتاب
پیت جانسون نویسنده ی انگلیسی است. او ابتدا در رادیو منتقد فیلم بود و بعدها معلم شد. آن قدر با بچه ها سر و کله زد و تجربه های جالب به دست آورد که آخرش تصمیم گرفت برای بچه ها داستان بنویسد. بعدها هم حتی بعد از اینکه بیشتر از چهل تا کتاب برای بچه ها نوشت، ارتباطش را با بچه ها قطع نکرد و هنوز هم که هنوز است از وب سایتش حرف ها و نظرهای دوست های کوچولویش را می خواند. کتاب های پت جایزه های زیادی درو کرده، مثل: جایزه ی یانگ تلگراف و بریلینت بوک.درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتابهای کودک، نوجوان و جوان و بازیهای فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائهی نسل جدیدی از بازیهای فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بینالمللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازیهای فکری، از سال 1394 برنامهریزی آن برای انتشار کتابهای مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نخستین کتابهای هوپا به بازار عرضه شد.قصههای باپدرومادر 2/ پدر و مادرم زدهاند به سیم آخر
قصههای باپدرومادر ۲ | پدر و مادرم زدهاند به سیم آخر
قصههای باپدرومادر ۲ | پدر و مادرم زدهاند به سیم آخر این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است. وقتی مامان و بابا شروع کردند به سؤال کردن از من که چهکار کنند باحال به نظر برسند، اصلاً عین خیالم نبود. راستش خیلی باحال بود که میدیدم آنها بالاوپایین میپرند و جفنگیات نوجوانها را بلغور میکنند. این تا وقتی بود که سروکلهی بابا با لباسهای اجقوجق دمِ مدرسهی ما پیدا نشده بود! اصلاً باحال نیست. بهترین دوستم، مدی، هم موافق است. آنها دیگر شورش را درآوردهاند. باید دست از این کارهایشان بردارند. کتاب «پدر و مادرم زده اند به سیم آخر» جلد دوم از مجموعه چهار جلدی «قصههای با پدر و مادر» است که با زبان طنز و به شکل یادداشتهای روزانه، از زبان پسری به نام لویی روایت شده است.مامان و بابای لویی میخواهند باحال باشند. همهاش بالاوپایین میپرند و جفنگیات نوجوانها را بلغور میکنند.
اما وقتی سروکلهی بابا با لباسهای اجقوجق دمِ مدرسهی لویی پیدا میشود، دیگر لویی باید فکری کند. آنها دیگر شورش را درآوردهاند...
فروشیها 4/ یک عدد بهترین دوست بهفروش میرسد
معرفی کتاب یک عدد بهترین دوست به فروش می رسد اثر کاره سانتوس
تابستان تمام شده و مدرسه ها باز می شوند. سال جدید، آموزگار جدید… و دوست های جدید؟ حرفش را هم نزنید! اسکار دوست جدید نمی خواهد. فعلا و همیشه نورا بهترین دوست اوست.
ولی نورا با دختر دیگری به نام موریل آشنا شده و با هم درباره ی «مسائل» خودشان حرف می زنند. بدتر از همه این است که می خواهند مهمانی ای ترتیب بدهند که فقط برای دخترهاست.
قضیه روشن است: اسکار دیگر بهترین دوست نورا نیست، پس راه دیگری برایش نمی ماند مگر این که توی کتابخانه آگهی بزند تا کس دیگری را پیدا کند که بهترین دوستش بشود.
فروشیها 3/ یک عدد نخودی بهفروش میرسد
معرفی کتاب یک عدد نخودی به فروش می رسد اثر کاره سانتوس
«یک عدد نخودی به فروش میرسد»، جلد سوم مجموعه «فروشیها» است. نخودی، نام برادر کوچک اسکار است. اسکار و نورا، شخصیتهای اصلی مجموعه چهارجلدی فروشیها هستند.
اسکار و نورا با اینکه خیلی شخصیتهای متفاوتی دارند اما صمیمیترین دوستان هم هستند. نورا دختری پرجنبوجوش و فعال و بازیگوش است که خیلی هم به کامپیوتر وارد است. برعکس، اسکار پسری خجالتی و آرام و کمی هم دستوپاچلفتی است.
در جلد اول این مجموعه، وقتی نخودی، برادر کوچک اسکار، به دنیا میآید، اسکار از دست مادرش ناراحت میشود؛ چون حس میکند دیگر توجه لازم را به او ندارد. در جلد دوم هم نورا از دست پدرش ناراحت است؛ چون حس میکند، پدر مطلوب و خوبی نیست و از وقتی بیکار شده است، دست از سر نورا برنمیدارد.
نورا و اسکار همیشه با همفکری هم مشکلاتشان را حل میکنند تا اینکه در جلد سوم این مجموعه «یک عدد نخودی به فروش میرسد» اسکار دیگر از دست نخودی کلافه شده است و نمیتواند او را تحمل کند. اما مشکل اینجاست که برخلاف دو جلد قبل، اینبار نورا پیش اسکار نیست. او به نیویورک رفته است و اسکار تنهاست. البته نورا او را تنها نمیگذارد و از طریق ایمیل راهحلش را به او میگوید و کمکش میکند.
زبان ساده و طنزآمیز کتاب، بچهها را با خود همراه میکند. بچهها در کنار اسکار و نورا میخندند، عصبانی میشوند، فکر میکنند و سعی میکنند راهحل مشکل پیش آمده را پیدا کنند.
آنها گاهی غیرمنطقی فکر میکنند و گاهی هم ذهنشان به جایی نمیرسد و باز فکر میکنند! دوستی اسکار و نورا هم برای بچهها جذاب است؛ چون دو شخصیت متفاوت دارند و کنار هم دلنشین هستند. دغدغه و دلمشغولیهای اسکار و نورا، شبیه بیشتر بچههای دنیاست؛ مثل مشکلات داشتن خواهر یا برادر کوچکتر، یا داشتن پدری که نیست یا وقتی هم هست چون بیکار شده، خیلی سختگیری میکند و یا سروکلهزدن با مادری که حواسش بیشتر به خواهر یا برادر کوچکتر است.
خواندن «یک عدد نخودی به فروش میرسد» برای بچههایی است که دلشان ماجراجویی میخواهد، آنهم ماجراجوییهایی بانمک و خندهدار.
فروشیها 2/ یک عدد بابا بهفروش میرسد
معرفی کتاب یک عدد بابا به فروش می رسد اثر کاره سانتوس
«یک عدد بابا به فروش میرسد» دومین جلد از چهار جلد مجموعۀ «فروشیها» است. این جلد ماجراهای نوراست. جلد اول، ماجراهای اسکار بود با مادرش، اسکار فکر میکرد که بعد از به دنیا آمدن بچه جدید، مادرش دیگر آن توجه لازم را به او ندارد و با کمک دوستش نورا، تصمیمگرفته بود، یک آگهی در سایت بزند و مادرش را بفروشد؛ چون دلش مادر بهتری میخواست. اما در جلد دوم این مجموعه، این نوراست که از دست پدرش ناراحت است.
نورا وقتی کوچک بود مادرش از پیششان میرود و نورا میماند و پدرش. پدرش هم بهخاطر کار، دائم در سفر است و نورا تنهاست. تا اینکه پدر بیکار میشود و میخواهد برگردد به خانه و پدر «کامل و درستی» شود. اما نورا تصورش از یک پدر کامل فرق دارد. اینبار اوست که از دست بابایش خسته است و میخواهد یک فکر بکر کند!
مجموعۀ «فروشیها» مجموعه طنزی است با قلمی ساده و با تصاویری خطی و مینیمال که بچهها را به خود جذب میکند و پابهپای قهرمانهای کتاب پیش میبرد. یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب در این است که بچهها علاوهبر خندیدن و سرگرمشدن، یکسری نکات آموزشی هم به شکلی غیرمستقیم از کتاب میگیرند.
اسکار و نورا با هم دوست هستند با اینکه خلقوخویشان کاملا با هم متفاوت است. در هر چهار جلد این مجموعه، این شخصیتها، ماجراهای بانمکی را رقم میزنند و سعی میکنند به هم کمک کنند تا مشکل و دغدغهشان حل شود. در جلد دوم این مجموعه این اسکار است که میخواهد به نورا کمک کند تا فکری به حال پدرش کند!
کاره سانتوس، نویسنده اسپانیایی این مجموعه، خودش مادر چندین بچه است و بهخوبی از بدقلقیها و فکرمشغولیهای بچهها آگاه است. او با زبانی ساده و روان وارد فکر و ذهن بچهها شده است و از دنیای آنها به بزرگترها و جهان نگاه میکند.
کتاب «یک عدد بابا به فروش میرسد» برای بچههایی که پدر یا مادرشان از هم جدا شدهاند و یا یکی از آنها فوت شدهاند، میتواند راهگشا باشد. آنها با کتاب و مضمونش همذاتپنداری بیشتری میکنند و موقعیت نورا، شخصیت اصلی کتاب را بهخوبی درک میکنند و پابهپای او با مشکلات روبهرو میشوند. از طرف دیگر، والدین نیز با خواندن این کتاب، میتوانند با جهان و ذهن بچهها ارتباط نزدیکتری بگیرند و بهتر آنها را بفهمند.