گزیده اشعار حسین منزوی
معرفی کتاب گزیده اشعار حسین منزوی
منزوى چندان در قيد و بند حفظ ظاهر نبود، وقتى محمدعلى بهمنى دوست شاعرش زبان به نصيحت دوستانهاى مىگشايد شايد او اندكى متنبه شده و به راه آيد، به وى پاسخى رندانه مىدهد: «در نيم قرن ديگر، حتى زودتر، هيچكس نمىپرسد منزوى يا بهمنى چگونه زندگى مىكرد، سير بود يا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه مىكنند.» شعر منزوى برآمده از نحوه سلوك او با زندگى بود، جوشيده از عواطف و احساسات رقيق، همانهايى كه رشته زندگىاش را از هم گسيخت. شعر كمتر شاعرى به حد حسين منزوى ناشى از دغدغهها و فراز و فرودهاى زيستى شاعر است، زندگىاش سلسلهاى از ناكامىها و نامرادىها است و همواره درگير روزمرگىهاى جارى زندگى بود، اما دغدغه اصلىاش يعنى خلق آثارى ماندگار هيچگاه از ذهنش حتى در اوج درماندگىها به در نرفت. تصويرى كه به ويژه در ساليان پايانى عمرش از او در ذهنها مانده، مردى آشفته حال و پريشان و از هم گسيخته بود كه هيچ قرابتى با وجه هنرمندانه او نداشت، بهترين وصف حالش از زبان خودش مىباشد :
مرا نديده بگيريد و بگذريد از من كه جز ملال نصيبى نمىبريد از من
زمين سوختهام. نااميد و بىبركت كه جز مراتع نفرت نمىچريد از من
جراح دیوانه
جراح دیوانه اثری است از یورگن توروالد که به شرح حال اواخر زندگی فردیناند زائربروخ می پردازد. ذبیح الله منصوری این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.
فردیناند زائر بروخ جراح معروف آلمانی است که در اواخر دوران زندگی دچار جنون ادواری شده بود و در حین اعمال جراحی به اشتباه موجب قتل چندین نفر از بیماران گشته بود.
.
.
.
.
زندگی روزمره در دوران انقلاب فرانسه
معرفی کتاب زندگی روزمره در دوران انقلاب فرانسه.
«زندگی روزمره در دوره ی انقلاب فرانسه» اولین مجلد از مجموعه «زندگی روزمره» است و به موضوعاتی می پردازد که شاید برای خواننده امروزی بسیار جذاب و خواندنی باشد. بخش در تاریخ دوران مدرن تأثیری همه جانبه داشته؛ یعنی انقلاب فرانسه.
حال این کتاب پرسش هایی را در دل روزمرگی های مردمان دوره انقلاب فرانسه می گذارد و زندگی همه طبقات جامعه را می کاود: نگرانیها، دلخوشیها، شرایط زندگی، وضع زنان و کارگران و روستاییان، اوضاع بهداشتی، چه می خوردند، چه می پوشیدند، برای سرگرم کردن خود چه می کردند و مواجهه شان با جرم و جنایت و کلیسا چگونه بود.
.
.
.
.
.
واروژان
“واروژان” نامی است آشنا در عرصه ی آهنگ سازی و تنظیم آن که به شخصیتی بزرگ در آسمان هنر ایران به نام “واروژ هاخباندیان” اختصاص دارد. ثبت زندگی و فعالیت های حرفه ای این هنرمند ارمنی تبار، در کتابی که عنوانش نام “واروژان” را بر جلد دارد، توسط “حسین عصاران” صورت گرفته و این اثر علاوه بر این یک پژوهش ادبی مهم است، نوعی تاریخ نگاری از موسیقی ایران نیز به حساب می آید.
”واروژان” پس از اتمام تحصیل، به مدرسه ی موسیقی رفت و پس از کسب مهارت لازم، قطعاتی را آهنگسازی و تنظیم کرد که هنوز هم از جایگاه ویژه ای در صنعت موسیقی کشور برخوردارند. با اینکه بسیاری از موسیقی های برجسته از ذهن خلاق “واروژان” نشات گرفته بود، اما او تا مدت ها از نام خود برای ارائه ی آثارش استفاده نکرد.
او از معدود آهنگسازانی بود که سبک منحصر به فرد خود را در موسیقی ایرانی حفظ کرد و نه به تاسی از جریان موسیقی روز دنیا و نه بر اساس موسیقی سنتی به تنظیم آهنگ نپرداخت. به این ترتیب امضای واروژان پای ترانه ها و آهنگ های مشهوری همچون “بوی خوب گندم”، “شام آخر”، “شب زده”، “کندو”، “ماه پیشونی”، “برادرجان” و “سلطان صاحبقران” باقی مانده و این ترانه های شنیدنی همچنان شنوندگان خود را به شوق می آورند.
”حسین عصاران” این اثر را از گفت و گو با نزدیک ترین همراهان و دوستان “واروژان” به رشته ی تحریر درآورده که از جمله ی این افراد می توان به “شهیار قنبری”، “حسن شماعی زاده”، “بابک بیات” و “اسفندیار منفرد زاده” اشاره نمود. “حسین عصاران” به منابع تحقیقی خود وفادار بوده و متون برگزیده برای این کتاب، عینا از مجلات و روزنامه ها و برنامه های رادیویی و تلویزیونی وارد کتاب شده اند.
اثر همچنین حاوی تصاویر و عکس های مربوط به “واروژان”است که در اختیار دوستداران این هنرمند بزرگ عرصه ی موسیقی قرار گرفته است.
.
اگر خورشید بمیرد
معرفی کتاب اگر خورشید بمیرد
اگر خورشید بمیرد، دفترچه خاطرات یک سال زندگی در جهان و زمانی دیگر است، زمان بیماران تکنولوژی، زمان پیشرفت، امید و مرز های جدید. جهان و زمانی که ما حتی ادر به تصورش نیز نیستیم. ما که مبتلا به ترس و شکست و سکون هستیم. این کتاب همزمان نوعی عدم تفاهم و در عین حال عشق نویسنده و پدرش است. یکی با اعتماد به آینده می نگرد و می خواهد به سوی ستاره ها پرواز کند و دیگری ترجیح می دهد ریشه اس را در سنت ها و طبیعتی که می شناسد، نگه داردو آلوده ی کار های خطرناک و بیهوده نشود. کودک به ستاره ها و سیاره ها باور دارد و پدر اعتقادی راسخ به زمین دارد و هر انکار قاطع او دردی جانکاه است.
کافه روستر
یسنده این کتاب را همگی با داستانهای حقوقی میشناسند. «کافه روستر» بیست و پنجمین رمان تریلر حقوقی نوشته جان گریشام است.
گریشام پس از خواندن مقاله ای با عنوان “کلاهبرداری مدرسه حقوق” که در مجله آتلانتیک در سال 2014 منتشر شد، برای خلق این داستان الهام گرفت. سه دانشجوی سال سوم حقوق – مارک فریزر، تاد لوسرو، و زولا مال – همگی در دانشکده حقوق Foggy Bottom (FBLS)، یک موسسه رده سوم D.
C با شهرت به عنوان یک کارخانه دیپلم تحصیل میکنند. زولا وقتی با مارک و تاد تماس می گیرد که دوست پسرش، گوردون تانر، مصرف دارو را برای تشدید اختلال دوقطبی خود متوقف می کند.
آنها متوجه می شوند که گوردون در شیدایی خود در حال جمع آوری شواهدی است که نشان می دهد هیندز راکلی، سرمایه گذار صاحب FBLS، شبکه ای از مدارس، شرکت های حقوقی و بانک ها را اداره می کند که تضمین می کند دانش آموزان FBLS در چرخه بدهی گیر کرده اند در حالی که راکلی میلیون ها دلار درآمد دارد. در این فرآیند اگرچه این عمل غیرقانونی نیست، گوردون متقاعد شده است که برای یک دادخواست دسته جمعی کافی است که حداقل کلاهبرداری راکلی را افشا کند.
بعدا در همان شب، گوردون مست می شود و از آپارتمان فرار می کند و دستگیر می شود. این سه نفر با کمک دارل کراولی، یک وکیل حرفه ای ، او را نجات می دهند و مارک تلاش می کند تا دکتر گوردون را پیدا کند.
اما گوردون قبل از اینکه بتواند دوباره فرار کند، با پریدن از روی پل خودکشی میکند و…
شعر زمان ما بیژن الهی
مروری بر زندگی و آثار «بیژن الهی»
بیژن الهی در 16 تیرماه ۱۳۲۴ در چهار راه حسناباد تهران به دنیا آمد. وی تنها فرزند خانوادهای متمکن و متمول بود، که از پدر و مادری با دو ریشۀ زبانی متفاوت _ یعنی پدری شیرازی و مادری تبریزی _ در تهران زاده شد.
دورۀ اول متوسطه را در دبیرستان البرز گذرانید. بعد از نقلمکان از خیابان استخر به منزل دیگری در خیابان شیرکوه زعفرانیه، به دبیرستان شاپور در محلۀ تجریش رفت و در آنجا در رشتۀ ریاضی تحصیل کرد.
در سالهای نوجوانی، ذوقی در نقاشی نشان داد و با شرکت در انجمنهای هنری، نقاشی را پی گرفت. او در نوجوانی در کلاسهای نقاشی جواد حمیدی شرکت کرد.
(1) به گفتۀ کیارس در کتاب شاعران نقاش: «بیژن الهی ۱۴ ساله بود که صحنۀ گلگرفتن و پارهکردن بوم نقاشانی را که به مدرنیست و کوبیست خطاب میشدند در خیابان لالهزار، نمایشگاه باشگاه مهرگان دید. او نیز چون دیگر نوجوانان این دورۀ تهران از پی خستهشدن از واقعیات خشن زمانه نسبت به واقعیت و واقعیت هرز زمانۀ خود بدبین و سپس برای گریز از این (ارض موات)، گرایش به مسائل واقعیتر از رئالیسم پیدا کرد.
دوری این نسل و واکنش به واقعیت هرز، زمینه را برای دریافت دنیای تازهیافتۀ نقاشان غرب (کوبیسم و انشعابات جدید هنری از گذشتۀ تاریخی) ضروری میکرد. الهی که در این زمان بچۀ خوشپوش مدرسهی البرز بود، از پی علاقه به نقاشان مدرن و با توجه به اینکه از کودکی در خانۀ پدری به سفارش و حمایت مادر (که علاقه به نقاشی داشت) تاشهایی میزد و رنگی میکرد.
از پی رفتوآمدها و سرکشیدنهای وقت و بیوقت به انجمنهای هنری و بیشتر از همه از پی شوق به زندگی نقاشانه، در سال ششم مدرسۀ البرز به علت مقابله با ذهنیت خانواده، دست به اعتصاب زد و در امتحان نهایی برگۀ سفید تحویل داد. این اعتصاب تأثیر عجیبی بر خانواده و زندگی آتی او گذاشت.
»
ورود او به عرصۀ هنر به جدال با خانوادهاش انجامید، چرا که مادرش با وجودی که دستی در نقاشی داشت برای تنها فرزندش آیندۀ دیگری میخواست. در سال ۱۳۴۲ ترک تحصیل کرد.
به سفارش استادش، جواد حمیدی، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بیینال فرستاد،(2) اما به صلاحدید خانواده، از ادامۀ فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و راه دیگری در پیش گرفت.
نگاه نوگرا و ذهن خلاقش را اینبار به ساحت قلم رسانید و فعالیتهای ادبیاش را پی گرفت. از کافهنشینیها گرفته تا نشستهای دوستانه؛ در کنار دیگر همنسلانش که بلند پرواز و آرمانخواه بودند؛ نیما میخواندند و به جنبشهای فکری/ادبی دنیا چشم داشتند و با وجود تمام سختیها و عدم پذیرش جامعۀ ادبی، میخواستند به دستاوردی نو برای ادبیات فارسی برسند.
(تا حدی هم موفق شدند)
نویسندۀ کتاب «شاعران نقاش» اشاره میکند که: از او اثری دیگر به جز چاپخششدهها، در کتابچۀ بیینال چهارم دیده نشد، اما دید نقاشانۀ او منجر شد به ایجاد فضای جدیدی در شعر که به سرعت در جوانان (موج نو) تأثیر گذاشت. در واقع شعرهای او فضای مجرد و استریلیزۀ معمول را برهم زد تا با فهم زیباییشناسی جدید شعر او، یک دهه بعد جریان سبکشناختی شعر (موج نو) و (شعر دیگر) برای انتخاب نمونۀ موفق این ژانر به او استناد کند.
برای نخستینبار در جریان جدیدی که در ابتدای دهۀ ۴۰ در میان جوانان شاعر منسوب به (موج نوییها) به وجود آمد، نوعی شعر توسط الهی سروده شد، پر از فیگورها و کاراکترهایی تازه و بدیع که گویی نقاشی میشدند، بیانکه تصویر از لایههای عمقی زبان به درآید.
کتاب مجموعه اشعار عارف قزوینی
معرفی کتاب مجموعه اشعار عارف قزوینی
ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹ قزوین – ۲ بهمن ۱۳۱۲ همدان) شاعر و تصنیفساز ایرانی اهل شهر قزوین بود. او سراینده تصنیفهای میهنی در دورهٔ مشروطه بود.
خانه عارف قزوینی در محله حمدالله مستوفی شهر قزوین قرار دارد. عارف در سال ۱۲۵۹ هجری خورشیدی در قزوین به دنیا آمد.
پدرش «ملا هادی وکیل» بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت.
خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب مینوشت. موسیقی را نزد میرزا صادق خرازی فراگرفت.
مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحهخوانی پرداخت و عمامه میبست؛ ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضهخوانی کرد. عارف در سال ۱۲۷۷ به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد.
اما عارف به قزوین بازگشت. در سال ۱۲۸۲ در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند شده بود عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد.
وی نخستین تصنیفش را در ۱۸ سالگی ساخت. عارف، تصنیفهای وطنی-سیاسی یا عشقی میساخته و در هر دو زمینه نیز بیباک و سنتشکن بودهاست.
چون بیشتر تصنیفهای عارف دربارهٔ و اوضاع زمانه بودند تأثیر بسزایی در مجامع آن روز داشتند. عارف از نخستین کسانی است که در ایران کنسرت برگزار کرد و به جنبهٔ غیر مجلسی بودن و مردمی بودن آن تأکید میورزید.
کنسرتهای او همیشه پر رونق و پر ازدحام بود. عارف در مورد تصنیف و تصنیفسازی عقیده داشت که تصنیف نباید تحریر داشته باشد تا مردمی که صدا و تحریر ندارند بتوانند به راحتی از پس اجرای آن برآیند.
عبدالله دوامی نقل میکند: هنگام خواندن یکی از تصنیفهای عارف تحریر داده است و عارف به حالت قهر با او درگیر شده که چرا تحریر میدهد. عارف در سراسر زندگی خود همیشه صراحت داشته و این دست کم در تصنیفهای اجتماعی و سیاسی او به خوبی مشهود است.
او بدون هراس آنچه را که فکر میکرد درست است بر زبان میراند تا جایی که صراحت او گاه باعث رنجش دوستان و یارانش میشد.
.
.
.