کتاب درام پاریس
معرفی کتاب درام پاریس.
درام پاریس، نوشتهی ماری کرلی، داستان اشرافزادهای است خودبین که در پیچوخم روزگار، از ناکامی در عشق بهظاهر آتشیناش، به الکل پناه میبرد و تنها و طردشده، به ورطهی زوال و جنون میافتد. او در این فنای محنتبار، دیگرانی را هم به سیهروزی میکشاند…درام پاریس، داستان وصل و جدایی است؛ داستان عشق و نفرت در مرز رستگاری و جنون… و البته رمانی پرکشش و خواندنی دربارهی عشق، مستی و جنایت و آوارگی.
ماری کرلی، نویسندهی انگلیسی، این رمان خوشخوان را در سفر به پاریس به مردم فرانسه تقدیم کرده است؛ رمانی که بر مبنای مقطعی تاریخی در فرانسه نوشته شده است…
.
.
.
.
سال مرگ ریکار دو ریش
تهدیدهای بزرگ، مثل خورشید همه ی جهان را دربرمی گیرند اما ریکاردو ریش، در زیر سایه ی خودش پناه گرفته است.
ریکاردو ریش، پس از گذراندن 16سال مطالعه و تحقیق در رشته ی پزشکی در برزیل، اکنون به لیسبون بازگشته و خیابان های باران زده ی این شهر را زیر پا می گذارد.
او آرزوی داشتن زنی اشرافی و دست نیافتنی به نام مارسندا را در سر می پروراند اما این لیدا-خدمتکار هتل-است که با او رابطه ی عاشقانه دارد. شاعر و دوست قدیمی ریکاردو، فرناندو پسوئا، برای دیدن او می آید در حالی که هنوز همان لباسی را بر تن دارد که شش هفته ی پیش، او را با آن دفن کردند.
سال 1936 است و ابرهای سیاه فاشیسم به شکل تهدیدآمیزی در حال گرفتن آسمان زندگی آن ها هستند. رمان سال مرگ ریکاردو ریش، به گفت وگویی شگفت انگیز و پیچیده درباره ی هنر، حقیقت، شعر، فلسفه، سرنوشت و عشق بین شخصیت های داستان می پردازد.
مقدمه ای کوتاه بر نژاد پرستی
نژادپرستی، از آن قسم پدیدههایی است که به سبب اهمیت فراوان و جنبه حساسی که دارند، توجه اندیشمندان بسیاری را از حوزههای مختلف به خود جلب نموده و آنها را به تألیف آثارشان در این زمینه واداشته است. کتاب «مقدمهای کوتاه بر نژادپرستی» به قلم علی راتانسی، نویسنده و متفکر اهل کنیا، و ترجمه شهرام بهرامی، یکی از بهترین نمونههای این مکتوبات است.
در کتاب حاضر، نویسنده کوشیده در پژوهش و نوشتن در حوزهی نژادپرستی، مجادلات حول این مبحث را از تعاریف شتابزده، تعمیمهای سست و تحلیلهای سرسری فراتر ببرد. او معتقد است، در بحثهای علمی و عمومی، مخصوصا باید از کوششهای سادهانگارانه برای تفکیک نژادپرست از غیر نژادپرست و نژادپرستی از غیر نژادپرستی پرهیز کرد.
شاید اغراقآمیز به نظر آید؛ اما از دیدگاه او یکی از موانع اصلی پیشرفت در شناخت نژادپرستی، تمایل همهی طرفهای درگیر به ارائهی تعاریف کوتاه و ظاهرا بیچونوچرا از نژادپرستی است تا بهسرعت و با قطعیتی تقریبا تام مشخص شود چه کسی واقعا نژادپرست است و چه کسی نیست. در ادامهی کتاب، او دربارهی پارهای از تعاریف، ازجمله فرمولهایی چون «پیشداوری + قدرت = نژادپرستی» بحث خواهد کرد که در میان بسیاری از مخالفان نژادپرستی رایج و بسیار مبهم و ناکارآمد است.
همچنین در این باره بحث خواهد کرد که چرا انگارهی نژادپرستی نهادی سودمندی خویش را از دست داده است. هرچند این کتاب فقط مقدمهای بسیار کوتاه است، اما در آن تلاش میشود فهمی دقیقتر از نژادپرستی به دست داده شود.
همچنین این کتاب به دلیل پرداختن به احساسات ضد یهودی و ضد ایرلندی، در حکم عناصر مهم هر شرحی دربارهی نژادپرستی، با بیشتر مقدمههای دیگر دربارهی این موضوع تفاوت دارد و زیر بار این امر نمیرود که نژادپرستی صرفا خاص سفیدپوستان و فرهنگ آنهاست و شناخت درخوری از این واقعیت به دست میدهد که نژادپرستی همیشه به تقسیمبندیهای گوناگون دیگری چون طبقه و جنسیت عمیقا وابسته بوده است. البته نویسنده بسیاری از واقعیات دردناک و بیرحمانهای را که موضوع مزبور، ما را وادار میکند با آنها مواجه شویم دستکم نمیگیرد.
میلیونها نفر در نتیجهی اعمال آشکارا نژادپرستانه کشته شدهاند. آزارها و بیعدالتیهایی که به سبب آن روی میدهد همچنان ادامه دارد.
هرچند، امروزه بیشتر مردم مایلاند نژادپرستی را انکار کنند.
.
خورشید روی قلم مو
نارک مسروپیان آندرانیک خچومیان
هنر امپرسیونیسم در اواسط دهۀ اول قرن نوزدهم ظهور کرد و بر احساس و ادراک لحظهای هنرمند از صحنه تأکید دارد. این مکتب معمولاً با استفاده از نور و بازتاب آن، ضربههای کوتاه قلم روی بوم و جداسازی رنگها مخاطب را جذب میکند. امپرسیونیسم جنبشی نوآورانه و هنری انقلابی است. برخلاف سنت چندصدسالۀ نقاشان مشهور و گمنام، نقاشان امپرسیونیست ترجیح میدادند در فضای باز نقاشی کنند و احساسات و نورها را روی بوم آورند. کتاب پیشِ رو شرح دورههایی از زندگی و کارها و مشکلات و حرمانهای نقاشان امپرسیونیست مانند مانه، دگا، مونه، رنوار، سزان، گوگن و ونگوگ در مسیر بدیعی است که برگزیده بودند.مادرم دو بار گریست
رمان «مادرم دوبار گریست»، یکی از مهمترین آثار ابراهیم یونسی است که برای بار نخست در سال 1377 منتشر شد. این رمان، روایتی واقعگرایانه از زندگی یک پسر نوجوان کرد است.
در این اثر همراه با زندگی و سیر تحول پسر جوان – شیرویه – نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی در فرهنگ ایران شده است. شیرویه فرزند روستا است، روستایی مرزی در حوالی کردستان.
پدرش رشیدخان از بزرگان روستا و مادرش گلزار، زنی بزرگمنش است. روستا تحتنظر پاسگاه مرزی اداره میشود و درجهداران پاسگاه با چراغسبز رشیدخان هرازچندگاهی به غارت مال و جان و نوامیس روستا دست میزنند.
شیرویه و مادرش با این رفتار رشیدخان مخالفاند و در کشاکش داستان در نهایت منجر به اعدام رشیدخان میشوند. پس از مرگ پدر، روزگار مهاجرت و خانهبهدوشی شیرویه و مادرش شروع میشود و رمان مسائل اصلیاش را پیریزی میکند.
مسئلهی اصلی رمان «مادرم دوباره گریست»، مواجه با جهان بیگانه و امر بیگانه است. اینکه من یا ما که هستیم و بیگانگان چه کسانی هستند.
تقابل قومیتهای مختلف که در یک قرن اخیر بسیار بر شدتش افزودهشده است، مسائل مهمی هستند که در زمانهی این روایت از مهمترین مسائل بوده است. شیرویه در شهری جدید با مردمی جدید روبهرو میشود که حتی با گویش متفاوتی صحبت میکنند؛ ولی علیرغم دانستههایش این مواجه اصلا ترسناک و عذابآور نیست، بلکه موجب خوشایند این نوجوان و مادرش میشود.
حتی در ادامه وقتی شیرویه باز به روستایش باز میگردد، دیگر حس تعلق خاطر و امنیتی قبلی را ندارد. داستان بهخوبی با تحول شخصیت شیرویه پیش میرود و در یک چرخش جالب در پایان داستان، یک حسن ختام جالب را پیشروی مخاطب قرار میدهد.
ابراهیم یونسی که خود اصالت کرد دارد و مدتی هم جزو مقامات دولتی کردستان بوده با اشراف به موضوعات شهر و دیار خود و خلق روایتی ساختارمند، رمان رئالیستی جالبی خلق کرده که نیمنگاهی به موضوعات اجتماعی نیز دارد. یونسی یکی از اولین کسانی است که به آموزش داستاننویسی در ایران پرداخت و یکی از اولین کتابها در این زمینه را منتشر کرد.
.
شعر زمان ما احمد رضا احمدی
کتاب شعر زمان ما احمد رضا احمدی
دربارۀ زندگی احمد رضا احمدی خود حی و حاضر است و دربارۀ خویش پرترهْنوشتهای دارد و تا همین اواخری که این کتاب نوشته میشد مصاحبهای جدید از وی هم منتشر شده است؛ و مصاحبههای متعدد دیگری در طی این سالیان. به انضمام دو مستند ( حول محور یومیه و کاروبار شاعریاش) پس اینکه ما باز همانها را یادآوری کنیم و بنویسیم چیزی از خود ننوشتهایم.
مگر اینکه اطناب مطلب کرده و به حشو روی آورده باشیم. هر چند در تولد 82 سالگی ایشان مطلبی کوتاه در یکی از جراید منتشر کردهایم، که بر همین سنت معرفی زندگینامهایطور شاعر استوار است و همو را هم در فصل پنجم همین کتاب آوردهایم. اما در این فصل برای فرصتیابی بیشتر به مطالبی غیر از نوشتههای راقم این سطور هم که شده از میان مطالب و مصاحبههای متعددی که با شاعر و دربارۀ وی انجام شده یکی را که به کار ما نزدیکتر است احصا و باقی را هم در پانوشتها موکد میکنیم. و هر جایی هم نیاز به توضیح بیشتری باشد در پانویسهای همین فصل بدانها اشاره میکنیم.
هرچند باید تصریح کرد که برای شناختن شاعر و شعرش، _ مخصوصا دربارۀ احمد رضا احمدی_، شاید هیچ بحثی گویاتر و توصیفیتر و شارحْمابانهتر از گفتگوها و پرترهنوشتههای خود احمدی نیست. از این روی حتما مخاطبان و محققان را به مداقه در همانها و به خصوص بررسی در نثر و یادآوردهای احمدی از خویش و از زندگی ادبی و از کارها و نظریاتش _که متناوبا در همین منابع گفته آمده مندرج و گاه با برخی سالها و برخی مصاحبهها متباین است_ دعوت میکنیم.
احمدی عموما از اینجا شروع میکند که: «جد ما یک زرتشی مهاجر بود که از یزد به کرمان آمده بود و در نسلهای بعدازآن همهگی خاندان ما روحانی بودن» (مستند وقت خوب مصائب) اما به صورت کلی از نظر ما، منهای آن روزگاران خوش زندگی در کرمان، بیماری ناگهانی پدر، کوچ اجباری به تهران، سپس مرگ غریبانۀ پدر احمدی و آغاز زندگی سرد و تلخ خانواده در تهران و همزمان تجربیاتی که در آن دورۀ تاریخی و در آن محل جغرافیایی تهران به شکلی خاص و نوعا از روی ناچاری کسب میکند، بر زندگی ادبی و تصویرهای مخیّل شاعر و نیز بر ناخوداگاه هنری احمدرضای نوجوان و جوان تاثیر بیواسطهای میگذارد.
مدرسه عوضکردنها و رشتۀ درسی عوضکردن و طنازی مادرش و آشناییاش با رهنما و آراگون و نادرپور و سپهری هم نیز، بخش عظیمی از فکر و زبان وی را ساختهاند. سال 41 که کتاب «طرح» را چاپ میکند، دوستیهایش با کیمیایی و قریبیان و آشناییاش با فرخزاد و رفتوآمدش با مهرداد صمدی و آغداشلو و… نیز همچنیناند. احمدی هیچگاه در طرحوبسط موج نو چندان الاقول خودش پیگیر نبوده و به جز سرمقالهای برای «جنگ شعر» اظهار نظر چندان مهمی دربارۀ این جریان نمیکند. او فقط شعر مینویسد و در مسیری که غریزی _ یا دستکم بدون دانشیْخودگاه نسبت به آگاهیهایی که از خواندههایش یافته ایدهها و تصاویر و نظرگاهش را با زبان و امکاناتی که خودش در شعرش میآفریند، باز مینماید. هیچگاه به هیچ گروه سیاسی نمیپیوندد، ایبسا از همۀ جریانات فکری و ایدئولوژیک و انقلابی آن دوره که اکثر روشنفکران و ادیبان ایرانی به آنها گرایش داشتند هم گریزان است. حتی هیچگاه به کانون نویسندهگان _که مهمترین نهاد غیرحکومتی روشنفکری در 100 سال گذشتۀ ایران است_ نزدیک هم نمیشود
و به جای آن در مرکز حفظ و اشاعه و نیز در کانون پرورشی مشغول به کار و طرحریزیهایش میشود. ضبط آثار ماندگار و تولید پروژههایی در ارتباط با تاریخ موسیقی و تاریخ شعر میکند (به طریق ضبط صدا و موسیقی) که تاریخا تاثیر ذوقی و عاطفی و ایبسا پژوهشی بینظیری بر نسلهای بعدی میگذارد. تا زمان بازنشستگی در کانون میماند و پس از آن نویسندهای است منظم و خانوادهدار. کمتر در مجامع و مجادلات ظاهر میشود و یکسره خود را وقف نوشتن شعر و رمان و نمایشنامه و کشیدن نقاشی و دکلمۀ شعر و… و… میکند.
بد نیست نکتهای که همین چندوقت پیش از وی در خاطرمان مانده، قبل از ادامۀ مطلب بازگو کنیم. بلکه بخشی از ذهن جوان و پویا و بعضا خلاق شاعر را بتواند باز بنماید. احمدی وقتی شعر مینویسد بهشدت به نثر نزدیک میشود و وقتی نثر هم مینویسد با همان جنم به شعر نزدیک میشود. اساسا کنه مطلبی که دربارۀ وی در فصل چهار دربارۀ وی، بحثهایمان را بر آن میگذاریم ایدهاش همین عدم فاصله بین نثر و شعر احمدی است. علی ایحاله؛ نمایشنامهای نوشته دارد آقای احمدی به نام «فرودگاه پرواز شمارۀ707» که آقای سلیمانی نامی به صحنه آورده بود. کار بد بود. از آنجا که دراماتورژی نشده بود.
شعر زمان ما بیژن الهی
مروری بر زندگی و آثار «بیژن الهی»
بیژن الهی در 16 تیرماه ۱۳۲۴ در چهار راه حسناباد تهران به دنیا آمد. وی تنها فرزند خانوادهای متمکن و متمول بود، که از پدر و مادری با دو ریشۀ زبانی متفاوت _ یعنی پدری شیرازی و مادری تبریزی _ در تهران زاده شد.
دورۀ اول متوسطه را در دبیرستان البرز گذرانید. بعد از نقلمکان از خیابان استخر به منزل دیگری در خیابان شیرکوه زعفرانیه، به دبیرستان شاپور در محلۀ تجریش رفت و در آنجا در رشتۀ ریاضی تحصیل کرد.
در سالهای نوجوانی، ذوقی در نقاشی نشان داد و با شرکت در انجمنهای هنری، نقاشی را پی گرفت. او در نوجوانی در کلاسهای نقاشی جواد حمیدی شرکت کرد.
(1) به گفتۀ کیارس در کتاب شاعران نقاش: «بیژن الهی ۱۴ ساله بود که صحنۀ گلگرفتن و پارهکردن بوم نقاشانی را که به مدرنیست و کوبیست خطاب میشدند در خیابان لالهزار، نمایشگاه باشگاه مهرگان دید. او نیز چون دیگر نوجوانان این دورۀ تهران از پی خستهشدن از واقعیات خشن زمانه نسبت به واقعیت و واقعیت هرز زمانۀ خود بدبین و سپس برای گریز از این (ارض موات)، گرایش به مسائل واقعیتر از رئالیسم پیدا کرد.
دوری این نسل و واکنش به واقعیت هرز، زمینه را برای دریافت دنیای تازهیافتۀ نقاشان غرب (کوبیسم و انشعابات جدید هنری از گذشتۀ تاریخی) ضروری میکرد. الهی که در این زمان بچۀ خوشپوش مدرسهی البرز بود، از پی علاقه به نقاشان مدرن و با توجه به اینکه از کودکی در خانۀ پدری به سفارش و حمایت مادر (که علاقه به نقاشی داشت) تاشهایی میزد و رنگی میکرد.
از پی رفتوآمدها و سرکشیدنهای وقت و بیوقت به انجمنهای هنری و بیشتر از همه از پی شوق به زندگی نقاشانه، در سال ششم مدرسۀ البرز به علت مقابله با ذهنیت خانواده، دست به اعتصاب زد و در امتحان نهایی برگۀ سفید تحویل داد. این اعتصاب تأثیر عجیبی بر خانواده و زندگی آتی او گذاشت.
»
ورود او به عرصۀ هنر به جدال با خانوادهاش انجامید، چرا که مادرش با وجودی که دستی در نقاشی داشت برای تنها فرزندش آیندۀ دیگری میخواست. در سال ۱۳۴۲ ترک تحصیل کرد.
به سفارش استادش، جواد حمیدی، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بیینال فرستاد،(2) اما به صلاحدید خانواده، از ادامۀ فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و راه دیگری در پیش گرفت.
نگاه نوگرا و ذهن خلاقش را اینبار به ساحت قلم رسانید و فعالیتهای ادبیاش را پی گرفت. از کافهنشینیها گرفته تا نشستهای دوستانه؛ در کنار دیگر همنسلانش که بلند پرواز و آرمانخواه بودند؛ نیما میخواندند و به جنبشهای فکری/ادبی دنیا چشم داشتند و با وجود تمام سختیها و عدم پذیرش جامعۀ ادبی، میخواستند به دستاوردی نو برای ادبیات فارسی برسند.
(تا حدی هم موفق شدند)
نویسندۀ کتاب «شاعران نقاش» اشاره میکند که: از او اثری دیگر به جز چاپخششدهها، در کتابچۀ بیینال چهارم دیده نشد، اما دید نقاشانۀ او منجر شد به ایجاد فضای جدیدی در شعر که به سرعت در جوانان (موج نو) تأثیر گذاشت. در واقع شعرهای او فضای مجرد و استریلیزۀ معمول را برهم زد تا با فهم زیباییشناسی جدید شعر او، یک دهه بعد جریان سبکشناختی شعر (موج نو) و (شعر دیگر) برای انتخاب نمونۀ موفق این ژانر به او استناد کند.
برای نخستینبار در جریان جدیدی که در ابتدای دهۀ ۴۰ در میان جوانان شاعر منسوب به (موج نوییها) به وجود آمد، نوعی شعر توسط الهی سروده شد، پر از فیگورها و کاراکترهایی تازه و بدیع که گویی نقاشی میشدند، بیانکه تصویر از لایههای عمقی زبان به درآید.
توان عمل
هدف این کتاب «توان عمل : آرنت با دلوز و گواتری» ایجاد یک مبنای نظری است که بر اساس آن میتوانیم گزارشهایی از کنش را در قالب گروههای ناهمگون متشکل از موجودات انسانی و غیر انسانی ارائه دهیم. این گزارشها تمایل به تصور کنش را صرفا برحسب انسانیت و فردیت، چه افراد انسانی یا گروههایی از افراد انسانی را شامل میشود.
اگرچه بیشتر نظریههای کنش این واقعیت را تصدیق میکنند که کنشها به صورت مجزا اتفاق نمیافتند، نظریه کمی به توسعه جنبههای غیرفردگرایانه کنش اختصاص داده شده است، با در نظر گرفتن عناصر موقعیتهایی که ما میتوانیم در آنها عمل کنیم. گرایش به تمرکز فکر در مورد عمل بر جنبه های ارادی و عمدی آن به این دلیل است که این موارد الزامات لازم برای ارتباط اخلاقی و سیاسی یک عمل تلقی می شوند.
اهمیت ظرفیتهای ما برای تحت تأثیر قرار گرفتن و ویژگیهای غیرارادی که به کنش کمک میکنند، زمانی که ما کنش را صرفا بر اساس فردیت مستقل که در بحثهای اراده آزاد مطرح میشود، نظریهپردازی میکنیم، نادیده گرفته میشوند. بنابراین، این تز تلاش میکند نشان دهد که وقتی کنش به شیوهای انسانگرا و فردگرایانه نظریهپردازی میشود، ویژگیهای مهم اخلاقی و سیاسی موقعیتهای زیسته نادیده گرفته میشوند.
در تبیین برخی از راههایی که ظرفیتهای کنش توسط ظرفیتهای تأثیرپذیری تشکیل میشوند، میتوان جایگاهی فراتر از انسان و غیر از عناصر انسانی در فلسفههای عمل ایجاد کرد.
.
.