معرفی کتاب علم و فضیلت (جستاری دربارهی تأثیر ذهنیت علمی بر منش اخلاقی)
پروفسور لوییس کاروئانا، کشیش یسوعی، در علوم، فلسفه، و الاهیات صاحب درجات است. او دکترایش را در رشتهی تاریخ و فلسفهی علم از دانشگاه کمبریج گرفته، پیش از این سالها استاد دانشگاه لندن بوده و اکنون، علاوه بر ریاست دانشکدهی فلسفهی دانشگاه رم، به تدریس فلسفه و پژوهش در رصدخانهی واتیکان اشتغال دارد. کاروئانا علاوه بر کتاب حاضر، صاحب آثاری چون کلگرایی و فهم علم، معماری مفهومی طبیعت، داروین و کاتولیکگرایی، و آغاز و پایان کائنات است. دکتر کاروئانا در این کتاب، با پیمایش قلمروهای جدیدی در مرز میان علم و اخلاق، نشان میدهد چگونه ذهنیت علمی بر شکلگیری شخصیت فرد، یا کسب فضایل اخلاقی او اثر میگذارد. از نظر او علم فقط منظومهای از دانستهها و دانستنیها نیست بلکه عاملی مهم در تعیین روش زندگی است. بحث کتاب به توصیف برهمکنش میان علم و اخلاق یا رد و قبول نوآوریهای علمی محدود نمیماند بلکه به موضوعات اساسیتری میپردازد که حاصل گرایشهای مهم اخلاقی در بطن ذهنیت علمی است؛ و شرح میدهد چگونه علم، روش علمی، تاریخ علم، و قدرت تبیین علمی میتواند مفهومی از زندگی خوب را رقم بزند.
علم و فضیلت (جستاری دربارهی تأثیر ذهنیت علمی بر منش اخلاقی) - انتشارات نی
ویتگنشتاین در بند ۲۰۱ [پژوهشهای فلسفی] مینویسد: «پارادوکس ما این بود: هیچ نحوهای از عمل نمیتواند با یک قاعده متعیّن شود، زیرا هر نحوهای از عمل را میتوان با این قاعده تطابق داد»… این «پارادوکس» احتمالاً اصلیترین مسئلهی پژوهشهای فلسفی است. حتی کسانی که در مورد نتایج مرتبط با «استدلال زبان خصوصی» و فلسفهی ذهن، ریاضی و منطق، که ویتگشنتاین از مسئلهی خود نتیجه میگیرد، مناقشه دارند، میتوانند خود این مسئله را مساهمت مهمی در فلسفه تلقی کنند. این پارادوکس میتواند بهعنوان صورت جدیدی از شکاکیت فلسفی درنظر گرفته شود.
فمینیسم هماکنون به موضوعی بحثانگیز و جدی در برابر نظریهی سیاسی غربی بدل شده است. برای مثال، فمینیسم نشان داده است که تأکید نظریهی سیاسی غرب بر عدالت یا آزادی با نادیدهگرفتن کامل فضای خانه و خانواده همراه بوده است. به عبارت دیگر، مردان نظریهپرداز عدالت و آزادی را برای فضای بیرون از خانه، تعریف کردهاند که بهطور سنتی به مردان اختصاص داده میشد، و خانه و خانواده را، که بهطور سنتی عرصهای زنانه محسوب میشد، از دایرهی مصادیق عدالت و آزادی به کلی حذف کردهاند.
فمینیسم، به مثابه نظریهی برابری جنسی، دربرگیرندهی دیدگاههایی است که دیگر نمیتواند در شیوههای سنتی نظریهپردازی غربی بگنجد. هرچه بیکفایتی نظریهی سیاسی غربی در تبدیل جهان به جایی بهتر برای زندگی آشکارتر میشود، فمینیسم به منزلهی نظریهای جایگزین اهمیت بیشتری مییابد.
معرفی کتاب توصیف فلسفی علم (خوانش ویتگنشتاینی از ساختار انقلابهای علمی)
فیلسوفان متعددی شباهت میان آموزههای فلسفی کتاب ساختار انقلابهای علمی تامس کوهن با فلسفهی ویتگنشتاین متأخر را نشان دادهاند؛ اما باید توجه کرد که حاصل تأثیر بنیادینی که کوهن از ویتگنشتاین گرفت نه صرفاً مجموعهای از آموزههای فلسفی، بلکه شیوهی فلسفهورزی او بود. از نظر ویتگنشتاین، اندیشهی فلسفی رایج ــ متأثر از علوم طبیعی ــ بهدنبال «تبیین» امور است و، از این رو، در میان انبوهی از نظریهها سرگشته و حیران است، در حالیکه کار فلسفه صرفاً «توصیف» است و باید از هر نوع تبیینی در فلسفه پرهیز کرد. در واقع، آنچه کوهن از ویتگشنتاین وام گرفت همین شیوهی فلسفهورزی بود که آن را برای فهم تحول و تطور «علم» به کار بست. همهی شباهتهای بعدی میان آموزههای فلسفی کوهن با ویتگشنتاین پیامد همین شیوهی فلسفهورزی است. کتاب توصیف فلسفی علم میکوشد تا پس از ایضاح شیوهی فلسفهورزی ویتگنشتاین متأخر، خوانشی جدید از کتاب ساختار انقلابهای علمی تامس کوهن عرضه کند تا بسیاری از ابهامهای مطرحشده در خصوص آن رفع شوند.
توصیف فلسفی علم (خوانش ویتگنشتاینی از ساختار انقلابهای علمی) - انتشارات نی
معرفی کتاب در جستوجوی جامعه بلندمدت (گفتوگو با دکتر همایون کاتوزیان)
مدعای اصلی این کتاب تکمیل یک سخن است و آن اینکه تغییر در جامعه اصلاً امر نامحتملی نیست و به ارادهای متکی است که از روی آگاهی و تجربه برخاسته باشد. تأکید بر این امر است که انتظار تغییر در جامعهی ایرانی بدون خوانش و درک منطبق بر واقع و دقیق پیشینهاش غیرممکن است. نگاه به جامعه است با درنظر گرفتن همهی خصوصیاتش، چه مثبت و چه منفی. توجه دادن به این نکته است که تلاشهای اصلاحی پیشین میتواند چارچوبهی مناسبی برای درسآموزی در رویدادهای آتی باشد. طرح این تأسف است که رویکرد سفید و سیاه داشتن به پدیدههای تاریخی چندان کارساز نیست بلکه مهمتر از آن عبرتگیری از آنهاست. و نهایتاً اینکه ساده کردن مسائل اجتماعی در طول تاریخ با نظریاتی مثل تئوری توطئه ضمن دور شدن احتمالی از واقعیت، بیشترین خدمت به خود توطئه است. جامعه ما و در رأس آن متفکرانش بیش از هرچیز به صداقت و فروتنی و خویشتنداری و مدارا و نگرش واقعگرایانه و بهدور از تعصب به پدیدهها نیاز دارد.
در جستوجوی جامعه بلندمدت (گفتوگو با دکتر همایون کاتوزیان) - انتشارات نی