موسی و یکتاپرستی نمودار واپسین کوشش نظریِ مخاطرهآمیز و گرانقدر فروید بود برای تبیین همهی جنبههای تلاش و رفتار بشری در چارچوب یک نظام فکری که در وهلهی اول از بطن روشی درمانی برای معالجهی بیماران رواننژند زاده شد. این تلاش از جهاتی بیفرجام بود ولی از آنجا که شکستها و ناکامیهای انسانهای بزرگ به نوبهی خود شکستهایی بزرگ و بالمآل شرط لازم برای رسیدن به پیروزیهای بزرگتر است، بازخوانی و واخوانیِ واپسین شکست شکوهمند یکی از خلاقترین، جسورترین و مؤثرترین ذهنهای تاریخ بشر، نهتنها جذاب بلکه واجب است.
برندهی جایزهی مولیر (معتبرترین جایزهی ملی تئاتر فرانسه) برای بهترین نمایشنامهی کمدی در سال ۱۹۹۱
خانم مدیر: … پس درسته که تو این شرکت لعنتی، تو این شهر لعنتی، تو این کشور، تو این دنیای لعنتی، یه منشی دربوداغون یهروزه میتونه معاون مدیر کل یکی از کارآمدترین مؤسسههای مالی شهر، منطقه، کشور، قاره، جهان بشه؟ پس چیزی که شنیدم درسته؟ بهم بگو که اشتباهه، حالا که خودت اینجایی بهم بگو که اشتباهه، بهم بگو که درست نیست، میخوام از دهن خودت بشنوم، از دهن خودت که بوی گند میده، چون اگه درست باشه، حتا به نشونهی اعتراضم باشه، خودم رو همین الان از این بالا پرت میکنم پایین…
نفی رژیم پهلوی به پیروزی آلترناتیوی که اصول و مبانی ملتـدولت را مقابل ایدئولوژیهای فراملی برجسته سازد منجر نشد. دلایل و ریشههای انقلاب سال ۵۷ هرچه باشد، در این نکته تردید چندانی نیست که بهجز افراد و محافل معدودی، عمدهی نیروهای دستاندرکار انقلاب ــ اعم از مذهبی و مارکسیست ــ به نگاه معطوف به حقوق بنیادی ناشی از ملتـدولتی بهنام ایران، بهمثابه تعیینکنندهی اصلی جهتگیریهای سیاست داخلی و خارجی، توجه لازم را نداشتند و هر کدام بهنوعی در پی اهداف فراملی و جهانوطنی خود بودند.
کتاب حاضر را میتوان اینگونه توصیف کرد: قرائت والاترین بنمایههای نظری ژاک لاکان در کنار و از طریق موارد و مصادیق نمونهنمای فرهنگ تودهای معاصر؛ کتابی که برای آشنایی با اصول عقاید لاکانی (به مفهوم الاهیاتی کلمه) بیرحمانه از فرهنگ مردمی بهرهبرداری میکند و آن را چونان مادهای سهلالوصول برای توضیح نه فقط ابهامات بنای نظری عظیم لاکان، بلکه گاهی همچنین برای توضیح جزئیات ظریفتری بهکار میگیرد که در برداشتهای مسلط دانشگاه از نظریههای لاکان مغفول مانده است. بخش نخست کتاب میکوشد ساحت امر واقعی لاکانی را بپروراند. بخش دوم سه رهیافت تازه دربارهی هیچکاک را پیش میکشد. بخش سوم از نظریهی متأخر لاکان بهره میگیرد تا نتیجهگیریهایی چند در خصوص حوزهی ایدئولوژی و سیاست عرضه کند، سپس راه تازهای برای مفهومپردازی دربارهی گسست میان مدرنیسم و پستمدرنیسم پیشنهاد میکند. کتاب با تحلیلی از پارادوکسهای درونی مفهومِ دموکراسی به پایان میرسد.
معرفی کتاب خیلی کم… تقریباً هیچ (مرگ، فلسفه، ادبیات)
خیلی کم… تقریباً هیچ مسئلهی معنا را به مرکز مباحثهی فکری باز میگرداند. دغدغهی اصلی کتاب این پرسش است که چگونه میتوان برای تناهی انسان، بدون توسل به چیزی که از آن تناهی برمیگذرد، معنایی یافت. کریچلی با تأملی ژرف و گیتیانه بر موضوع مرگ، ایدهی هیچانگاری را با عبور از بلانشو، لویناس، رمانتیسم ینا و کاول پی میگیرد. این تأمل در خوانشی از بکت، که از بسیاری جهات قهرمان کتاب است، به بار مینشیند. سایمون کریچلی به چاپ دوم کتاب، پیشگفتاری روشنگر و مفصل و فصلی دربارهی والاس استیونس افزوده است که بر ایدهی فلسفه بهمثابه شعرْ اندیشه میکند.
خیلی کم....تقریبا هیچ" نوشته ی "سایمون کریچلی" اثری است در باب "مرگ، فلسفه، ادبیات" که در آن در مورد پاسخ های مختلف به پوچ گرایی بحث می کند.این پاسخ ها به دسته های مختلفی تقسیم می شوند که شامل موارد زیر است:
1. کسانی که از دیدن مسئله امتناع می ورزند ، مانند بنیادگرایتن دینی که مدرنیته را درک نمی کنند.
2. افرادی که نسبت به مسئله ای که آن را نگرانی روشنفکران بورژوازی می دانند، بی تفاوت هستند.
3. افرادی که منفعلانه نیهیلیسم را می پذیرند با این دیدگاه که مساله ی مهمی نیست.
4. عده ای که فعالانه علیه نیهیلیسم قیام کنند به این امید که بتوانند شرایط را تخفیف دهند.
5. و این ددیگاه که با رد همه دیدگاه هایی که سعی در غلبه بر نیهیلیسم دارند، یعنی تفکراتی که رستگاری را در فلسفه ، دین ، سیاست یا هنر جستجو می کنند، به نفع پاسخی که نهیلیسم را در آغوش می کشد یا تأیید می کند می شتابد.
از نظر "سایمون کریچلی" ، مسئله معنا یافتن، معنا در پایداری انسان را دنبال می کند؛ زیرا همه پاسخ های خلاف آن پوچ است. این امر او را به این ایده ی شگفت آور سوق می دهد که می گوید تناهی انسان در این است که ما نمی توانیم برای متناهی بودن به تحققی معنادار دست پیدا کنیم. اما اگر کسی نمی تواند معنای نهایی را پیدا کند ، چرا نهیلیسم را منفعلانه نمی پذیریم؟ به این سوال در کنار سوالات متعدد بسیاری در کتاب "خیلی کم....تقریبا هیچ" پاسخ داده شده و "سایمون کریچلی" در این اثر متقاعدکننده با بررسی نظریه ادبیات "بلانشو" ، تعابیر "استنلی کاول" از رمانتیسم و اهمیت مرگ در آثار "ساموئل بکت" ، قلب این موضوع را شکافته است.
خیلی کم… تقریباً هیچ (مرگ، فلسفه، ادبیات) - انتشارات نی
اهداف و غایات زندگی سیاسی چیست؟ چگونه و با چه ابزاری میتوان به آن اهداف دست یافت؟ دکتر حسین بشیریه در احیای علوم سیاسی: گفتاری در پیشهی سیاستگری میکوشد توضیح دهد که چرا در سدهی اخیر «علوم سیاسی» از مواجهه با چنین پرسشهایی اجتناب میکند. به باور او، با استیلای اثباتگرایی و رفتارگرایی بر حوزهی مطالعات سیاسی و تأکید بر «توضیح و تبیین» زندگی سیاسی به جای تدبیر و اصلاح و تغییر آن، دانش سیاست رسالت و فایدهی خود را از دست داده است. در دانشِ اثباتی سیاست جنبههای متنوع زندگی سیاسی به «داده»های عینی و بیروح تقلیل مییابد و علوم سیاسی، بر اثر غفلت از غایات و اهداف و پرهیز از تأمل در راههای نیل به زندگی عادلانه و در شأنِ کرامتِ انسانی، به دانشی بیمعنا و بیثمر بدل شده است. تألیف این کتاب تلاشی در راه احیای سیاست به منزلهی حکمت عملی و دانش تجویزی است.
از کنار قبر کمالالملک گذشتم و پا به دورن مقبرهی عطار گذاشتم. به محض ورود، چشمم به سنگنبشتهای کهن افتاد که بر سر مزارِ عطار به حال ایستاده نمایان بود. سنگنبشتهی سیاه و کهن گویی مرا در خود کشید و به ژرفای تاریخ فرو برد. لحظهای حس کردم کسی که در آن گور آرمیده از اجداد من است؛ رگ و ریشهی من است؛ هویت من است؛ خود من است! احساس غنا و نشاط و آرامشی ابدی و مطلق کردم. غرق در این احساس از مقبره بیرون زدم. اردیبهشتماه بود. سبزهها رسته، گلها شکفته، شکوفهها بردمیده و درختان سبزفام سر به آسمان داشتند و مرغان و بلبلان بر فراز آنها از نغمه و آواز غوغایی به پا کرده بودند. زیر سایهی صبحگاهی درختان گام زدم و سر به آسمان زلال و آبی داشتم. وصف آن حال لطیف و نشاط و شکوه آن از توانم خارج است.
بر دیوارها سخنان حکیمانه کنفوسیوس نقش بسته است:
شاه همچون باد است؛ مردم همچون علف. علف باید خم شود چون باد بگذرد.
باد گذشت، علف پژمرد، تنها سخن باقی ماند.
ــ از صفحه ۱۲۱ متن ــ
از درهای قرمز شینتو گذشتم و وارد پارک شدم و لرزیدم، اندیشیدم چه قدرت وسیعی نژاد سپید میداشت اگر ایمانی بزرگ داشتیم. اکنون یا بیهوده و فاضلانه لبخند میزنیم یا دیوانهوار در دوزخ فردیت میتنیم، ریشهکنشده، بدون پیوستگی، بدون امید. ژاپنیها شاید به سرابی موهوم ایمان داشته باشند، اما به نتایج بزرگ، پرثمر، و عملی دست مییابند؛ حال آنکه ما که به چیزی ایمان نداریم بهحقارت زندگی میکنیم و تا ابد میمیریم.