معرفی کتاب آغازین بنیادهای متافیزیکی منطق با رهسپارشدن از لایبنیتس
جلد ۲۶ مجموعه آثار هایدگر متن درسگفتاری است که در تابستان ۱۹۲۸ تحت عنوان «منطق» در ماربورگ ارائه شده است. هایدگر بر این باور است که نزد لایبنیتس نهتنها سنت باستانی و قرون وسطاییِ منطق در یک صورت جدید تجمیع میشود، بلکه او همزمان به تکانهای برای پرسشگریهای نو در منطق تبدیل میگردد. هایدگر بر همین اساس در این درسگفتار میکوشد با مبنا قراردادن تفکر لایبنیتس، خصوصاً نظریة حکم و اصل بنیاد او، مبانی متافیزیکی منطق را نمایان سازد، و از این طریق منطق را فلسفی کند. در تفسیر هایدگر روشن میشود که چگونه مفاهیم منطقی به اگزیستانس بشری و مسئلة آزادی گره خوردهاند.
گوشهاى دور نشستهام، دور از ديگران، دور از خودم، در فكر آن خوابم كه از من گذشت، خوابى از ميان خوابى ديگر؛ تو زندهاى؟ كى اتفاق افتاد؟ حافظهام در برابر اين تهديد يارى مىكند؟ آيا سوسن گذشتهها مىتواند اين شمشير مرصع به موشك را بشكند؟ و چرا او… چرا او؟ چرا بايد از ترانهٔ ترانهها سوسن برويد، كه همو خورشيد و ماه را پشت ديوارهاى اريحا نگه داشته تا گاه كشتار طولانىتر شود؟
حافظهای برای فراموشی: بیروت، اوت، 1982» اثر محمود درویش، آمیزشی از نثر و شعر است که در مورد تراژدی جنگ و انعطافپذیری روح انسان تأمل کند. این کتاب که در طول جنگ داخلی لبنان و تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 1982 نوشته شده است، احساسات و تجربیات شدید زندگی در یک محاصره طولانی را به تصویر میکشد.
محمود درویش، یکی از مشهورترین شاعران جهان عرب، از پسزمینه بمباران بیروت توسط اسرائیل برای کشف مضامین حافظه، هویت و مقاومت در اشعار خود استفاده میکند. بخش اعظمی از این کتاب در 6 آگوست 1982 نوشته می شود، تاریخی که با روز حملۀ اتمی آمریکا به هیروشیما یکی است و لایهای عمیق از طنین تاریخی جنگ را به روایت میافزاید. او ویرانی بیروت در محاصره اسرائیل را به وضوح توصیف میکند. صدای جتهای جنگی، تخریب ساختمانها و حضور دائمی مرگ، فضای دلخراشی را ایجاد میکند. درویش با نوشتار منظوم خود عوارض جسمی و روانی جنگ را بر ساکنان شهر را به تصویر کشیده است.
عنوان متناقض کتاب، «حافظهای برای فراموشی»، منعکسکننده موضوع اصلی کتاب است: مبارزه بین به خاطر سپردن و فراموش کردن. محمود درویش با تناقض بین نیاز به یادآوری جنایات جنگی و آرزوی فراموش کردن آن دردها دست و پنجه نرم میکند. این بحث در بافت وسیعتر تاریخ فلسطین و لبنان نیز معنا پیدا میکند، جایی که حافظه جمعی نقش مهمی در هویت و حفظ مقاومت دارد. به عنوان یک شاعر فلسطینی که در تبعید زندگی میکند، تأملات محمود درویش درباره «هویت» عمیقا شخصی و درونی است.
او به این میپردازد که آواره بودن به چه معناست و چگونه تبعید باعث شکلگیری احساس متفاوتی در فرد از خودش میشود. او از تعلق خاطر و اشتیاق برای وطنی سخن میگوید که دائما در معرض تهدید است. وی به نقش نویسنده در زمان جنگ میاندیشد و محدودیت کلمات را در مواجهه با خشونت و تخریب جنگ را زیر سوال میبرد. محمود درویش در این کتاب، مسئولیت نویسنده برای شهادت دادن در برابر تاریخ و مقاومت از طریق عمل نوشتن را برجسته میکند.
حافظهای برای فراموشی (اوت، بیروت، ۱۹۸۲) - انتشارات نی
معرفی کتاب ایده سوسیالیسم (به سوی شکل دموکراتیک زندگی)
با افزایش توجه به امر اجتماعی و تلاش برای توانمندسازی جامعه در برابر دولت و اقتصاد، متفکران مختلف به بازسازی ایدهی سویسیالیسم برخاستهاند. در این راستا، آکسل هونِت، به عنوان جامعهشناسی که وارث نظریهی انتقادیِ مکتب فرانکفورت است، نخست به سراغ خاستگاههای ایدهی سوسیالیسم در عصر صنعتی میرود و میکوشد فرایند تکوین این ایده را بر بستر تاریخی آن واکاوی کند. تلاش نظری هونت با تمرکز بر مفهوم «آزادی اجتماعی» پیش میرود که به باور او دستاورد مهم سوسیالیستهای اولیه در برابر برداشت فردگرایانه از آزادی بوده است. هونت این دستاورد اساسی را از چارچوب محدود صنعتگرایی و اقتصادباوری اولیه بیرون میکشد تا آن را به برداشت معاصرتری از جامعه و تاریخ مجهز کند و محمل همبستگی اجتماعی جدیدی سازد که مبتنی است بر بازشناسی متقابل، همکاری و خودشکوفایی همگانی. جستوجوی او برای یافتن راههای نوسازی ایدهی سوسیالیسم در دو جهت پیش میرود: نخست در جهت رهانیدن آن از باور به قانونمندیِ حرکت تاریخ و پیوند زدنش به نوعی تجربهگری تاریخی، و دوم در جهت ساختن سوسیالیسم به مثابهی شکل دموکراتیک زندگی.
ایده سوسیالیسم (به سوی شکل دموکراتیک زندگی) - انتشارات نی
رمانى كه قهرمانش مسئلهدار است در ميانه ايدئولوژى و اتوپيا معلق مىماند و، در واقع، تركيبى است از عامليت فردى نويسنده و ساختار اجتماعى جهان. اين ساختار اجتماعى جلوهاى متنى دارد اما در تركيب با فرديت مجال بروز مىيابد. حركت و ديدگاه راوى و شخصيت در پىرنگ، همراه با چشمانداز انواع نويسندگان و خوانندگان در گسترهٔ ايدئولوژى (همراستا با وضع موجود) و اتوپيا (ناهمراستا با وضع موجود)، قالب رمانى را برمىسازد.
خوانش دو رمان چشمهايش و دختر رعيت، كه هر دو در يک سال و به دست نويسندگانى با ديدگاههاى سياسى نسبتاً مشابه نوشته شدهاند، آزمونى براى نظرورزى دربارهٔ شكل رمان است و بدين منظور درونمايههاى اجتماعى، سياسى، فرهنگى و اقتصادى آنها در قالبهاى متكثرى از روايتشناسى، جامعهشناسى و شكل خاصى از نظریهٔ دريافت مطالعه مىشود.
معرفی کتاب موقعیت مدیران صنایع در ایران (زندگی و کارنامهی محمداسماعیل قدس)
این کتاب بخشی از زندگینامه و کارنامهی محمداسماعیل قدس، به همراه یادداشتها و گزارشهای تحقیقاتی و پژوهشی او در دوران کارآموزشیاش در گروه صنعتی مینو (شرکت خوراک) حد فاصل سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ شمسی است. او مقطع ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش، سمنان، گذراند و سال ۱۳۵۱ در رشتهی اقتصاد از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و سال بعد بهعنوان سرپرست فروش به استخدام گروه صنعتی مینو درآمد و بعد از گذراندن یک سال و نیم آموزش نظری و عملی فروشندگی به سمت مدیر منطقه و سپس مدیر فروش سراسر کشور شرکت خوراک انتخاب شد. با مصادرهی گروه صنعتی مینو، در سال ۱۳۶۲، از آن شرکت رفت و به اتفاق سه تن از همکارانش شرکت پخش پگاه را تأسیس و سال ۱۳۷۰ شرکت کدبانو (برند دلپذیر) را خریداری کرد. در سال ۱۳۷۹ همراه با مدیران عامل شرکتهای پخش سراسری کشور، انجمن صنعت پخش ایران را بنیان نهاد. سال ۱۳۸۳ به پاس خدماتش به توسعهی شبکهی پخش کشور، از سوی نهاد بینالمللی مدیریت نوآوری اروپا، مستقر در کشور بلژیک، نشان شوالیه را دریافت کرد. در حال حاضر او رئیس هیئت مدیرهی هلدینگ سامانهی افق دلپذیر است. گزارشهای این کتاب، که در دوران کارآموزی او تهیه شده است، نشان میدهد که شرکت مینو به عنوان یک شرکت تولیدکننده و توزیعکننده در بخش خصوصی چگونه توانست سازمان پخش و فروش خود را چنان توسعه دهد که در مدت کوتاهی سهم قابل توجهی از بازار محصولات غذایی را در دههی ۱۳۵۰ کسب کند و در میان تولیدکنندگان این نوع محصولات پیشتاز شود.
موقعیت مدیران صنایع در ایران (زندگی و کارنامهی محمداسماعیل قدس) - انتشارات نی
پدیدارشناسی روح، شناختهشدهترین اثر هگل، از زمان انتشارش در ۱۸۰۷ تا به امروز پیوسته تأثیری ژرف بر متفکران مختلف گذاشته است؛ از فوئرباخ و مارکس گرفته تا هایدگر و آدورنو و دریدا. این اثر، در عین حال، یکی از دشوارفهمترین متون تاریخ فلسفه است و همواره مطالعه و پیگیری روند آن برای خوانندگان مسئلهساز بوده. هدف هولگیت در این کتاب فراهم آوردن راهنمایی است برای خواندن پدیدارشناسی. او میکوشد گام به گام سیر استدلالی پدیدارشناسی را روشن سازد و نشان دهد چگونه هر مرحله از تکوین آگاهی در نهایت به بنبست میرسد و چگونه از بطن آن مرحلهای تازه سربرمیآورد؛ تکوینی که خود برآمده از منطق درونیِ تجربهٔ آگاهی است. کتاب پدیدارشناسی روح هگل؛ راهنمای خواننده شرحی است گام به گام و راهگشا که مطالعه و فهم اثر سترگ هگل را برای ما دسترسپذیرتر میسازد.
معرفی کتاب نظری اجمالی به اصول و قواعد بالینی در روانکاوی کودک (به انضمام موردی از شبادراری)
نویسنده در این کتاب به شرح تفصیلی و تحلیل جلسات روانکاوی دختربچّهای پنجسال و نیمه میپردازد که از شبادراری شکایت دارد. کرامت مولّلی نیز که سوپرویزیون این روانکاوی را بهعهده داشته در مقدّمهی خود به بحث در مورد اصول و قواعدی میپردازد که میبایستی در روانکاوی کودکان به کار گرفته شوند. این تأملات حاصل بیش از چهل سال کار بالینی با اطفال است و نشان میدهد که روانکاوی کودک تا چه حدّ پیچیده بوده مستلزم سالها تجربه و رعایت اصولی است که در صورت اهمال از آنها تمام ظرایف و زیروبمهای حیات نفسانی کودک نادیده گرفته خواهند شد.
با مطالعهی کتاب حاضر درمییابیم که کار بالینی با اطفال روش بالینی خاصّی است که به لحاظ مدیریّت جلسات بهمراتب امری حادّتر از روانکاوی افراد بزرگسال میباشد. چرا که هرگونه غفلتی از اصول مترتّب بر آن روانکاوی را تا سطح مشاوره و روانشناسی معمولی تنزّل داده خلاصی از عوارض (سمپتُمها) را جانشین درک و فهم راستینِ عالم کودک و ضمیر ناآگاه او خواهد کرد.
نظری اجمالی به اصول و قواعد بالینی در روانکاوی کودک (به انضمام موردی از شبادراری) - انتشارات نی
قدمهای مامان بزرگتر بود و تندتر. من جا ماندم. مامان مرا میکشید. صدایی مثل یاهوووو آرام و ممتد پخش میشد. من ایستادم. مامان دستم را کشید. من نرفتم. باز کشید، آرام گفت «بیا»، یک طوری که فقط من بشنوم، اما من بلند گفتم: «گیر کردم.» پیراهنم به میخ روی دیوار گیر کرده بود… ولی مامان باز آرام گفت: «بیا.» انگار میخی نیست، انگار این روزهایی که زندگی میکنیم زندگی نیست، انگار زندگی جای دیگری است و ما منتظریم نوبت زندگی کردنمان بشود. خودم را کشیدم، میخ پیراهنم را شکافت و ما باز چرخیدیم. دور بابا که مُرده بود چرخیدیم.