در این متن مباحثِ مهمِ بیش از پنجاه اثرِ دریدا مستقیماً بررسی شده و نکات مرتبط در بعضی نوشتههای دیگر او نیز مطرح شده است. خوانندگان میتوانند نهفقط شکلگیری اندیشهی دریدا را در سیر تاریخی زندهی آن از خلال مباحث او درک کنند بلکه چکیدههای گاه مبسوطی از اکثر آثار او را نیز در اختیار داشته باشند. افزون بر این میتوان راهورسم اندیشهورزی دریدا را که ساختارزدایی نامیده میشود در نمونههایی زنده و ملموس مشاهده کرد. در این متنها همچنین میتوان با جوانبی از سرگذشت شخصی دریدا و روایتهای او از زندگیاش آشنا شد که بیان نوعی بیمأویی و حاشیهنشینی است و جایگاه «غیرعادی» او را در فرهنگ فرانسوی و اروپایی بازتاب میدهد.
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
● عزیز دلم، تو صبح و ظهر و شب به او عشق ورزیدهای. حرف که میزد، دوستش داشتی؛ ساکت میماند، دوستش داشتی؛ راه میرفت، دوستش داشتی؛ غذا میخورد، دوستش داشتی؛ میخوابید، باز دوستش داشتی. آدم نمیداند از دست این دوست داشتن تو به کجا پناه ببرد.
درست است که خشونت ریشه در جهل و فقر و عقبماندگی و توسعهنایافتگی و نابرابری و نیز استعمار دارد و… مسئولیت حکومتها و قدرتهای محلی و بینالمللی در پیدایش و تشدید این پدیده قابلانکار نیست، اما متفکران و روشنفکران نمیتوانند از زیر بار مسئولیتی که در قبال این پدیده دارند، شانه خالی کنند. عالمان و روشنفکران مسلمان باید مسئولیت خود را در مقابله با این پدیدهی ضدانسانی در جوامع مسلمان بپذیرند… و بیش از پیش به مبارزه با عوامل فرهنگی و فکری موجدِ خشونت اهتمام ورزند. مجاهدتهای فکری برای تنویر افکار و از بین بردن جهل در اَشکال دینی و غیردینیِ آن و مبارزهی مستمر مدنی و سیاسی در جهت رشد و ارتقای آگاهیهای مدنی و کاهش فقر و بسط عدالت و آزادی، اصلیترین مسئولیت روشنفکران و نخبگان مسلمان در قبال پدیدهی خشونت دینی است.
میخواهد روایت داستانی را که در سر دارد به دست نور بسپارد یا با کلمات تعریفش کند؟ جزئیات تاریخی، صحت باستانشناسی، اینها همه مسائل ثانویهاند و برای خلق زیبایی کفایت نمیکنند. حتی گاهی از مسیر اصلی منحرفش میکنند. این همان چیزیست که زولا و سایر نویسندههای مکتب جدید، به خاطر علاقهی بیش از حد مستندسازی و اهمیت دادن به واقعیت صِرف از آن غافل شدهاند. فلوبر میداند با چه پیوندهای صمیمانهای زیبایی را با واقعیت گره بزند. در حالتی بین نشستن و دراز کشیدن، پاهایش را روی هم انداخته و در خیال خود، از لابهلای پردهی تور، درخشش ایدهی مطلوب را به چشم میبیند.
این کتاب شامل معرفی و بررسی آثار ۱۶۲ تن از نویسندگان روس از سال ۱۷۰۰ تا ۱۹۸۵ است و در آن سعی شده است هیچ نویسندهٔ روسی، حتی کماهمیت، از قلم نیفتد. درضمن مدخلی هم جهت آشنایی خوانندگان با ادبیات کهن روسیه از قرن یازدهم تا پایان قرن هفدهم آمده است.
مداخل مفصل کتاب از مجلدات مختلف کتاب European Writers و مداخل کوتاهتر از کتاب A Handbook of Russian Literature برگرفته شدهاند.
مقالات به ترتیب تاریخ تولد نویسندگان مرتب شدهاند تا خواننده بتواند از آن همچون کتاب تاریخ ادبیات روسیه استفاده کند، اما فهرستهایی به ترتیب الفبای فارسی و لاتین و نیز فهرستهایی از مجلات و نشریات روسی، و تلفظ اسامی با الفبای فونتیک بینالمللی در کتاب گنجانده شده است. به هر مدخل نیز کتابشناسی لاتین و فارسی مربوط به آن اضافه گشته است.
معرفی کتاب همواره مستدام، سپس نابود (واپسین نسل شوروی)
الکسی یورچاک، استاد مردمشناسی دانشگاه کالیفرنیا، بِرکلی، کتابش را با یک پارادوکس آغاز میکند: «فروپاشی اتحاد شوروی برای مردمی که در آن نظام زندگی میکردند واقعهای بود بس نامنتظره که البته تعجببرانگیز هم نبود.» نویسنده برای رسیدن به فهمی دقیقتر از این پارادوکس، با ارائهی روایت مردمشناسانهی انضمامی، غنی و دقیقی از زندگیِ «واپسین نسل شوروی» بر سایهروشنهای گاه غریبِ زندگی تحت لوای نظام شوروی انگشت میگذارد. این روایت دستاول و سرشار از جزئیات مایهی تمایز کتاب یورچاک از دیگر کتابهایی است که دربارهی واپسین نسل شوروی نگاشته شده است. اسلاوی ژیژک، فیلسوف نامدار، در ستایش این کتاب گفته است: «همواره مستدام، سپس نابودِ الکسی یورچاک با همان عنوانش مرا بیدرنگ شیفتهی خود کرد، با آن دلالت فلسفیِ عمیقش که ابدیّت، خود، مقولهای تاریخی است: وضع میتواند مدتی ابدی باشد. روح این پارادوکس در کل اثر ساریوجاری است. این کتاب، به مدد جزئیاتی شگفت، روایت متفاوتی از تجزیهی تدریجی نظام شوروی از درون فضای ایدئولوژیک و فرهنگی آن به دست میدهد، و دورویی و فلاکتِ ناشی از این فرایند را برملا میکند. من کتاب یورچاک را بهترین اثر دربارهی واپسین دورهی نظام شوروی میدانم ــ همواره مستدام، سپس نابود فقط تاریخ نیست، خواندنش لذتبخش هم هست: یک اثر هنری واقعی.»
همواره مستدام، سپس نابود (واپسین نسل شوروی) - انتشارات نی
ناپلئون سوم (۱۸۰۸-۱۸۷۳)، برادرزادهی ناپلئون بناپارت، پس از سالها تبعید و رهبری دو کودتای نافرجام، سرانجام در پی انقلاب ۱۸۴۸ به ریاستجمهوری فرانسه رسید و دو سال بعد خود را امپراتور خواند تا بدین ترتیب آغاز عصر امپراتوری دوم را اعلام کند. وی در دههی نخست حکومتش از سویی اسباب توسعهی صنعتی و شهری فرانسه را فراهم ساخت و طبقهی متوسط را از رفاه و ثروت بیشتری بهرهمند کرد، اما از سوی دیگر راه خودکامگی در پیش گرفت و ضمن حذف نیروهای مخالف، هواداران خود را بر مناصب مهمی گمارد. در دههی دوم و هنگامی که پایههای حکومتش را مستحکم دید، بر آن شد تا دست به اصلاحات لیبرالی بزند و آزادیهایی اعطا کند، اما این اقدامات دیرهنگام و توأم با احتیاط بود. سیاست اقتصادیاش نیز نتیجهی معکوس به بار آورد و طبقهی کارگر و متوسط را علیه او شوراند. در سیاست خارجی خواستار عظمت فرانسه بود و در این راه دست اتریش را از برخی نواحی ایتالیا کوتاه کرد، لیکن در نبرد با قوای پروس شکست خورد و در تبعید درگذشت. راجر پرایس، استاد تاریخ دانشگاه ویلز، در این کتاب ضمن تحلیل فراز و فرودهای حکومت ناپلئون سوم، به تأثیر افکار و اقدامات او بر اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمانه میپردازد و فضای حاکم بر فرانسهی «بحران میانهی قرن» (۱۸۴۶-۱۸۵۱) و سالهای اقتدار امپراتور را شرح میدهد. مجموعهی «کارگاه تاریخ» بهپشتوانهی تحلیلهای دقیق و اسناد معتبر، پرتوی تازه بر رویدادهای مهم و مناقشهبرانگیز جهان، از اوایل عصر مدرن تا امروز، میاندازد. این کتابها بیش از پنج دهه منبع اساسی دانشجویان و پژوهندگان تاریخ بوده است که اینک بهتدریج در اختیار خوانندگان فارسیزبان قرار میگیرد.
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
● پسرتو میخواستم، نمیخواستم فریبش بدم، اما بازوهای اون یکی مثل موج دریا منو میکشید و با خودش میبرد، مثل افسار قاطر به گردنم افتاده بود تا ابد، برای همیشه، همیشه، منو با خودش میکشید و میبرد، حتی اگه پیر میشدم و تمام پسرهای پسرت چنگ مینداختن به موهام که جلومو بگیرن.
ص ۹۹
عروسی خون (۵۸) (نمایشنامه) - انتشارات نی