مجموعه ی "ملل امروز" در پی به دست دادن دیدگاهی کلی در باره ی هر یک از کشورهاست.خوانندگان با مطالعه ی هرکدام از جلدهای این مجموعه با تاریخ،جغرافیا،فرهنگ و وضعیت سیاسی اقتصادی کشوری خاص آشنا می شوند. این کتاب به بررسی کشور انگلستان و ویژگیهای آن میپردازد.
تاریخ خط میخی
انسان نوشتن را نه با قلم و مرکب روی کاغذ، بلکه با یک قطعه چوب یا نی نوک تیز روی گل رس شروع کرد. مواد خام به صورت آماده در درههای رودخانههای خاور نزدیک موجود بود و تهیه آن چندان زحمتی نداشت. گل رس را میتوان به آسانی به شکل مسطح مناسبی برای نوشتن درآورد، و اگر آن را پس از نوشتن در آفتاب بگذارند تا خشک شود، در برابر فرسودگی و شکستن، به قدر کافی محکم خواهد شد. خط میخی به مدت ٢٥٠٠ سال، همراه با علائم خط تصویری مصری، یکی از دو واسطه ارتباطی اصلی تمدن نوشتاری بود.
اگر پانصد سال افول تدریجی آن را نیز بیفزاییم، آن گاه مدت زمان کاربرد آن با مدت زمانی که الفبای خود ما مورد کاربرد عمومی بوده است برابری میکند. ارائه حتی شرحی مختصر از تاریخ اقوام و پادشاهیهای گوناگون مرتبط با خط میخی، بیرون از حدود این کتاب است. با وجود این، نقشهها و جدول گاهشماری، برای ارائه چشماندازی اساسی، ترسیم شدهاند. به هر حال آگاهی ما از جزئیات گاهشماری غالباً ناکافی باقی مانده است، به طوری که بسیاری از رخدادها و تحولات را میتوان معمولاً در حد سدهها یا هزارهها تاریخگذاری کرد.
ماجراهای علمی 9 … اسحاق نیوتن و فیزیک برای کودکان
اسحاق نیوتن طی تنها چند سال در زمینه فیزیک، ستاره شناسی، نورشناسی و ریاضیات کشفهای مهمی کرد. اما به هیچ کس حرفی نزد. او دست تنها حیطه و معنای پیشرفت علمی را دگرگون کرد و راهنمای عصر روشنگری شد. او تلسکوپ انعکاسی را اختراع کرد، نحوه حرکت سیارات و ستارههای دنبالهدار را تشریح کرد، طبیعت چند رنگ نور سفید را کشف نمود و حسابان را که حوزهای نو در ریاضیات بود پایهریزی کرد. اگر همکاران نیوتن او را ترغیب نمیکردند که نظریات و مشاهداتش را بازگو کند، احتمالاً دنیا جایی بسیار متفاوتتر از آن میشد که حالا هست.
نیوتن اطلاعات مختلفی در زمینه فلسفه طبیعی گرفته تا ریاضیات جمع آوری کرده بود و همه آنها در دفترچهای یادداشت میکرد. کتاب «اسحاق نیوتن» تصویری ملموس از این انسان پیچیده و برجسته ارائه میکند.
جاسوسی اتمی در آلمان نازی
بخشی از کتاب جاسوسی اتمی در آلمان نازی نوشته ی آرنولد کرامیش:
جاسوس به یکی از دیوارهای قلعه قدیمی «گراتْس» که هنوز سالم مانده بود، تکیه داد. دیگر امید زیادی به زندهماندن نداشت. مارشال فرانسوی، «الکساندر مکدونالد» این قلعه را در سال ۱۸۰۹ درهمکوبیده بود. اما به مناره کلیسا و این بخش از دیوارههای خاکریز خسارتی وارد نیامده بود. این مرد که متفکرانه در تاریک روشنِ غروب، آنجا ایستاده بود، خود زمانی بخشی از ماجرا به حساب میآمد، اما هیچگاه فرماندهی سپاهی را بهعهده نداشت و هیچ پایگاهی را منهدم نکرده بود. سلاح او سکوت بود؛ او بیسروصدا پیروز شده بود و در دنیا فقط عده معدودی بودند که با وجود دانستن نامش، در مورد ماجرای او سکوت کامل اختیار کردند. با وجود این، او یکی از مخالفان بزرگ هیتلر بود. در این جانپناه، صفحه فولادینی در مقابلش قرار داشت که جهت خطوطِ آن به مسکو، لندن و واشنگتن ختم میشد. آن بیرون، در امتداد این خطوط، دنیایی قرار داشت که از تأثیر عملکردهای این فرد بر خود بیاطلاع بود.
ماجراهای علمی 3 … مارکوپولو
مارکوپولو تمام عمرش منتظر چنین روزی بود . پدرش نیکولو و عمویش مافئو سرانجام از سفری که سالها پیش رفته بودند بازگشتند . هنگامی که پدر و عمویش خانهشان را در ونیز ترک کردهبودند ، او شش ساله بود ولی حالا نوجوانی پانزده ساله شده بود ! در طول این ٩ سال برای خود مردی شده بود . او بسیار مطالعه کرده بود تا بتواند به پدرش در تجارت کمک کند . وقتی مطالعه نمیکرد ، روزهایش را صرف گشت و گذار در لنگرگاهها میکرد ، جایی که بازرگانان کشتیهای پُر از ابریشم ، ادویهجات ، رنگهای گیاهی ، نمک و پشم خود را در آن نگه میداشتند .
مارکو مادرش را در کودکی از دست داده بود ، به همین دلیل از بازگشت پدرش دو چندان خوشحال شد . مارکوپولو بعدها به جاهایی سفر کرد که تا آن زمان هیچ اروپایی به آنجا قدم نگذاشته بود . او همراه پدر و عمویش با کشتی از ونیز به ارض مقدس و از آنجا نیز باز با کشتی به بندر تجاریای که در شرق مدیترانه قرار داشت رفت . او بیابانهای پهناور را با کاروان شترها پیمود ، از کوهستانها و دشتهای پر فراز و نشیب گذشت و در شهرهای عجیب و پرزرق و برق و روستاهای محقر توقف کرد ، تا اینکه بالاخره به قصر « قوبیلای قا آن » در منتهی الیه چین رسید . او که اینک محبوب و مورد علاقه خان واقع شده بود سالیان سال به عنوان فرستاده ویژه او به سرزمینهای خاور دور سفر کرد .
ملل 20 … کرۀ شمالی
شبه جزیره کره در شمال شرقی آسیا واقع شده و طی پنج هزار سال تاریخ خود همواره یکپارچه بوده است. در سال ١٩١٠ ژاپنیها کره را مستعمره خود کردند که سرآغاز یک دوره چهلساله بهرهکشی از کرهایها و سرکوب وحشیانه آنها بود. پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا و شوروی کرهایها را از سلطه ژاپن آزاد کردند، اما این شبه جزیره به دو کشور جداگانه تقسیم شد. بدین ترتیب، کره شمالی به یک کشور کمونیستی تحت حمایت شوروی تبدیل شد و رسماً «جمهوری دموکراتیک خلق کره» نام گرفت.
تقسیم تحمیلی کره به دست قدرتهای خارجی در رویکردها و سیاستهای کره شمالی امروزی نقش بسزایی داشته است. کره شمالی از بدو تأسیس در پی اتحاد مجدد با کره جنوبی بوده است.
حمله کره شمالی به کره جنوبی در سال ١٩٥٠ به منظور ادغام اجباری دو کشور از راه نظامی، باعث شروع «جنگ کره» شد. دخالت آمریکا و اتحاد شوروی و بعداً چین در این جنگ سرآغاز کشمکش بینالمللی بین آنها بود. هر چند کره شمالی در این جنگ به هدفش که اتحاد مجدد دو کره بود دست نیافت، اما به تقویت ارتش خود پرداخت و به برنامه ریزی برای وحدت دو کره ادامه داد. امروزه این کشور تقریباً به طور کامل از جهان خارج منزوی است. نه در صلح است و نه در آرامش.
بیستمین مجلد از سری مجموعه ملل امروز به کشور کره شمالی اختصاص دارد.
ملل 11 … روسیه
توصیف کشوری به گستردگی فدراسیون روسیه چندان آسان نیست. وسعت این کشور که از شرق اروپا تا شمال آسیا گسترش یافته، در تصور نمیگنجد. هنگامی که خورشید در کالینینگراد، بخش کوچک و جدا افتاده از خاک روسیه که میان لهستان و لیتوانی قرار گرفته، غروب میکند روز دیگری در ولادیوستک نقطه پایانی خط آهن سراسری سیبری واقع در ساحل ژاپن آغاز میشود. از مسکو پایتخت روسیه تا هر یک از مرزهای این کشور به اندازه یک روز رانندگی راه است.
به این مقایسه حیرتانگیز توجه کنید: وسعت ناحیه جغرافیایی که با نام سیبری مشهور است و از کوههای اورال تا ساحل اقیانوس آرام امتداد یافته از وسعت سطح روشن ماه بیشتر است. موانع طبیعی، گستره وسیع روسیه را به شدت آشفته کردهاند. بالا رفتن از کوههای اورال که تنها در برخی نقاط ارتفاعی بیش از نهصد متر دارند، آسان است.
امواج جمعیت سراسر دشتهای وسیعی را که با عنوان استپهای روسیه شناخته شدهاند، درنوردیدهاند. هنگامی که مردم در غرب کوههای اورال روسیه ساکن شدند، سکونت در نواحی شرق و جنوب را نیز به عنوان مهمترین آرزوی خود در نظر گرفتند.
رنسانسِ ایتالیا
مردم به رنسانس که فکر میکنند، به یاد نمازخانه سیستین میکلانژ (میکلانجو)، مونالیزای لئوناردو داوینچی، و تعداد زیادی نقاشیها، مجسمهها و ساختمانهای عظیم دیگری میافتند که در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم در ایتالیا آفریده شد. گرچه این هنرمندان بزرگ و آثارشان به راستی مظهر اوج این عصرند، اما رنسانس صرفاً انقلاب هنری نبود. در طول چندین قرن (تقریباً از ١٣٧٥ تا ١٦٢٥) در تمام وجوه زندگی انسان در اروپا تغییرات چشمگیری صورت گرفت. مردان و زنان عصر رنسانس شاهد بودند که در همه عصرها، از روش کسب و کار مردم گرفته تا شیوه سیاستورزی و اسلوب بنای خانههایشان، نو دارد به سرعت جانشین کهنه میشود. تمایل به ایجاد تغییرات در ایتالیا آغار شد و به مدت حدود یک قرن (تقریباً از ١٣٧٥ تا ١٤٧٥) پدیدهای کاملاً ایتالیایی بود. از آنجا که ایتالیا در محل تلاقی اروپای شمالی، آفریقا، و آسیا واقع شده بود، به دیگِ در هم جوشِ عقاید و آرای فرهنگهای بسیار متفاوت تبدیل شد. ایتالیاییها از اروپای شمالی، به ویژه فرانسه، سبکهای ادبی و موسیقایی را به وام گرفتند که آنها را با ذوق و سلیقهی خود سازگار کردند.