ملاقات
تنبل نالان (مجموعه مطلقا کامل و عمدتا تراژیک آخرین نوشتههای اندرو ویتکر)
من اين نامه را ننوشتهام كه از كار حرف بزنم، يا راستش (بهاصطلاح) پاي غيبتهاي قديمي را وسط بكشم. من دوستي دارم كه نيازمند كمك است. البته نه دوستي از پوست و گوشت، هرچند از آن دوستها هم به اجبار دارم. منظورم مجله صابون است، نشريه ادبي كوچكي كه من صاحبامتياز و سردبيرش هستم، كه ضميمههايي سالانه تحت عناوين صابون اكسپرس و بهترينهاي صابون هم دارد. تصور ميكنم چيزهايي در مورد ما در نشريات كوچكتر شنيده باشي، هرچند ممكن است از نقش من در مجله بيخبر بوده باشي (من اسمم را روي جلد مجله بهرخ نميكشم). ... با اين وضعيت اقتصادي - و ناتواني بارز آدمهاي نيكسون براي رتق و فتق امور - درآمد شخصي من كم شده، در واقع به صفر رسيده، درحاليكه هزينهها چند برابر شده. اگر اقدام جدي نكنم، صابون به كل از رده خارج ميشود.
از متن يكي از نامههاي اندرو ويتكر، بنيانگذار و سردبير مجله صابون
3 گزارش کوتاه درباره نوید و نگار
قبل از هرچيزي بايد بگم احتمالا از اين داستان خوشتون نميآد. اما به قول يحيي سورآبادي، همون كه براي بچهها قصه مينويسه، گاهي از چيزي كه امروز خوشتون نميآد ممكنه فردا خوشتون بياد. اگه از اون آدمهايي هستيد كه ميتونيد تا فردا صبر كنيد، گمونم بد نيست داستان رو بخونيد. جدي ميگم. نوشتناش يكي دو سال طول كشيده اما شرط ميبندم خوندناش بيشتر از يكي دو ساعت وقتتون رو نگيره، به اندازه ديدن يكي از همين فيلمهاي سينما و تلويزيون، مثلا. يا تماشاي مسابقه فوتبالي، بوكسي چيزي. من به سهم خودم سعي كردهام خيلي زود سر و ته قضيه را هم بياورم تا كل مصيبت خوندن توي بعدازظهر يك روز تعطيل تموم بشه...
هنر حفظ آبرو
موضوع اين کتاب، احترام و آبروست: مفهومي در بادي امر بسيار عيني و به ظاهر روشن که بهنظر ميرسد در زير مجموعهي اخلاق همگاني، اصول زندگي و رفتارشناسي فردي و اجتماعي جاي ميگيرد، تا ذيل يکي از مقولات فلسفي. اما چون نيک بنگريم، در مييابيم که تعريف دقيق آن نه تنها به آن سادگي که ميپنداريم نيست، بلکه هم مسئلهآفرين است و هم شناخت دقيق مرز آن با مفاهيم مشابه يا حتي مترادف خود آن مفهوم، در يک زبان و فرهنگ چه مايه دشوار است.
آبرو يا احترام مفهومي بسيار گسترده است و در پيوند با سنتهاي جامعه، و تعامل فرد با خود و ديگري و جامعه، در نهايت، با جوامع و ملل ديگر، معنا مييابد. اين مفهوم در زبان فارسي هم مانند زبان آلماني مترادفات زيادي- شايد حتي بيشتر از زبان آلماني- دارد، از قبيل پاس، حرمت، اعتبار، اکرام، بزرگداشت، تکريم، اعزاز، ارج، ملاحظه و...
شب (داستان های برگزیده دومین دوره جایزه ارغوان)
در دهههاي گذشته، اين داستان کـوتاه ايـران بـوده کـه جريان اصلي و بزرگترِ داستاننويسي مـا را تشکيل داده است. نه فقط سنت داستاننويسان ما و پشتوانهي تاريخي اين سنت، بلکه گستردگي آن در طول و عـرض جغرافيامان هم مديون داستان کـوتاه است. با داستان کوتاه است که نويسندگان جوان بسياري در همهجاي ايران جرئت نوشتن پيدا کردهاند و حرفهاشان را در قـالب آن ريختهاند.
اغلب نويسندگان داستانهاي اين مجموعه مسائل اجتماعي پيرامون زنان را منعکس کردهاند و از صرفِ بيان خود و مسائل فرديشان گذشتهاند. فضاي داستانها غالباً بازتابي از وضعيتي ناهنجارند که گاهي با مهاجرت و گاهي با ازدسترفتن يکي از اعضاي خانواده و گاه با خيانتي در عشق حاصل آمدهاند. همهي اين موضوعات البته در قصههايي جذاب و باورکردني گنجانده شدهاند، و واقعگرايند و قصهگو.
معسومیت
کتاب معسومیت نوشته مصطفی مستور توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان, ادبیات, ادبیات فارسی به چاپ رسیده است.
از حیاط خونه که زدم بیرون،پیاده رفتم طرف خونه.چند قدم که برداشتم باز اون فکر همیشگی اومد سراغم.درست نمیدونم چرا اما از دو سال پیش که بابا و مامان از هم جدا شده بودند،هروقت مامان رو تو خیاط خونه می دیدم اون فکر مسخره می اومد سراغم.منظورم اینه تا چند روز دلم می خاست رییس جمهوری شهرداری وزیری وکیلی چیزی بودم و می تونستم دستور بدم یه روز رو به اسم روز عروس اسم گذاری کنند و تو اون روز همه ی زن های شهر از پیر و جوون گرفته تا مجرد و متاهل تا بچه و بزرگ و سالم و مریض و آزاد و زندونی ،همه لباس عروس بپوشند و بریزند تو خیابون های شهر و همه جا رو قرق نور کنند....
نمایش افسانهای برای وقتی دیگر
سلين نسخه اول نمايش افسانهاي براي وقتي ديگر را سال 1946، در سلول يا به قول خودش توي دخمهاش در زندان کپنهاگ نوشت؛ عصباني از همهکس، بريده از همهچيز، بدخلقتر از هميشه، با تني رنجور از دردهاي قديمي. با تمام اينها، در اين بدترين لحظه زندگي، سلين بيشتر از هميشه شور و شوق زنده ماندن داشت.
نمايش افسانهاي براي وقتي ديگر کتابيست عليه همهکس؛ همهي دوستان، همه دشمنان، همه دوست دشمنان، حتي خود سلين، و عليه همهچيز؛ ميهن، عشق، نفرت... و مسلما، عليه زبان، همان زبان استاندارد و ادبي فرانسه که سلين از رمان اولش، سفر به انتهاي شب (1932) با آن ميجنگيد.
از نظر بسياري از منتقدان ادبي، از جمله آنري گودار، اين جنگ تمامعيار، «خشنترين رمان سلين در برخورد با خواننده» است.
هنر زنده ماندن
چنين كسي نه نياز دارد كه عبوس باشد و نه تباه و در شكسته بلكه فقط نبايد زاهد و سانياسي گوشه نشين باشد. او با استخوانهاي پرتوان بر زمين استوار مي ايستد او با تمام قدرت به زندگي آري مي گويد او با شجاعت زيستن تمام رنج ها و مرارت هاي زندگي را به جان ميخرد و فلسفهاش وي را تا بدانجا كشانده كه مرگ را بيتفاوتي سوار بر بالهاي زمان چون نمودي دروغين و شبحي ناتوان در نزديكي خود مينگرد شبحي كه نميتواند هيچ چيزي را به هراس افكند زيرا فرد يادشده نيك ميداند كه فقط اكنون در هيات لحظه حاضر براي او هستي دارد...