چیزی باشی تام و تمام: اینهایند سخنان درخور اعتنا!
بودن که بازیگر باشی. یا دست به قلم ببری؟ یا سخن برانی
و دل مردم را بشورانی؟ این یا آن؟ آخ که خر ما از کُرگی دُم نداشت!
کدامیک؟ پس سرانجام این هملت چه باید شود؟
به چه نائل خواهم گشت، چه چیز را به سرانجام خواهم رساند؟
کاش کَسَکی بودم، چیزکی! ــ آری، اما چه؟
مسئله این است!
(از صفحهٔ ۱۷۳ کتاب)
«حکایات من درآوردی» کتابی نوشته کارل چاپک نویسنده و نمایشنامهنویس اهل کشور چک است. این اثر در دسته ادبیات داستانی فانتزی و کمدی قرار میگیرد. «حکایات من درآوردی» مجموعهای از داستانهای کوتاهی است که به شیوههای غیرمنتظرهای به رویدادها و شخصیتهای بزرگ تاریخ، اسطورهها و ادبیات میپردازند. نویسنده با روایت داستان های این کتاب دیدگاهها را درباره مفاهیم اساسی مانند عدالت، پیشرفت، خرد، باور و میهنپرستی زیر سوال میبرد.
در مجموعه «حکایات من درآوردی» 29 داستان کوتاه به چاپ رسیده که قصههای طنز و فانتزی را در طول تاریخ روایت میکنند. بعضی داستانهای این مجموعه به ماقبل تاریخ و انسانهای اولیه مربوط میشوند. در یکی از روایتهایی که پیش از تاریخ را توصیف میکند، غارنشینان پیر از تغییرات جامعهای که در آن زندگی میکنند شکایت دارند. داستانهای کارل چاپک فقط به پیش از تاریخ مربوط نمیشوند و در دورهها و کشورهای مختلفی روایت میشوند؛ از سربازان رومی و فلاسفه یونانی بگیر تا دوره حکومت ناپلئون و داستانهایی از حوادثی که در کتاب مقدس رخ دادهاند. البته نویسنده فقط ماجراهای تاریخی را دستمایه نگارش داستانهای خود قرار نداده است، در این مجموعه چاپک حتی از نمایشنامههای «هملت» و «رومئو و ژولیت» که ویلیام شکسپیر آنها را نوشته برای شکلگیری روایتهای کمدی خود استفاده کرده است. بسیاری از روایتهایی که در «حکایات من درآوردی» چاپ شده براساس داستانهای کتاب مقدس نوشته شدهاند. یکی از داستانهایی که بن مایه آن از انجیل گرفته شده درباره مردی نانواست که از معجزههایی که باعث شده تا قیمت نان کاهش یابد شکایت میکند.
نویسنده در داستانهای این مجموعه در پی آن است تا با مطرح کردن روایتهای طنزآمیز موضوعات اخلاقی را به چالش بکشد.
کتاب حاضر روایت دوران کودکی، نوجوانی و جوانی مردی است که تاریخ معاصر چهرهای پلید و مخوف از او به یاد دارد. استالین که به خواست مادرش تحصیلات مذهبی را آغاز کرد و قرار بود مرد خدا باشد، به ناگاه بنیانهای عقیدتی دیگری را پذیرا شد؛ در عدل الهی تردید کرد و حتی منکر وجود خدا شد. همچنین تحت تأثیر عقاید انقلابی، مبارزهای بیامان را برای سرنگونی نظام تزاری آغاز کرد. او که پدرخواندهٔ گروهی تبهکار بود با سازماندهی سرقت از بانک، دزدی دریایی، و اخاذی و آدمکشی، منابع مالی لازم را در اختیار لنین، رهبر انقلاب روسیه، میگذاشت. او در بحث و نویسندگی به همان اندازه ماهر و زبردست بود که در قتل و سرقت و راهاندازی شورشهای خیابانی. استالین در گرماگرم مبارزات، ماجراها و تنشهای بسیار شکوفا شد. او در راه دستیابی به اهدافش برای زندگی انسانها ارزشی قائل نبود. خشونت را داس مقدس تاریخ میدانست و میلیونها نفر را با بیرحمی به کام نیستی و مرگ فرستاد. او که یک گرجی بود فقط بهدلیل خصیصه جهانگرایانهٔ مارکسیسم توانست استالین شود و به قلهٔ قدرت صعود کند و در زمرهٔ پایهگذاران اولین نظام مارکسیستی جهان بهشمار آید. استالین اعتقاد راسخ داشت که با رهبری سفاکانهاش کشور بحرانزدهاش را به سوی مدینهٔ فاضله خواهد برد.
این کتاب حاوی ناگفتههای بسیاری است دربارهٔ استالین جوان و دیگر بازیگرانی که در جریان توفندهٔ انقلاب روسیه در کنارش بودند.