ترس جان
پوست معروفترین اثر کورتزیو مالاپارته است ـ که در ۱۹۴۹ نوشته شده و سبب گفتگوی بسیار شد و حتی به مراکز قضایی نیز کشیده شد ـ و بلافاصله تقریبآ به تمام زبانهای دنیا ترجمه شد و موقعیتی فوقالعاده به دست آورد. سختگیرترین منتقدین نیز مالاپارته را «نویسندهای فوقالعاده» و «استعدادی بزرگ» شناختند و «نمایندهٔ شریف و نومید اروپا ای شهید و مغلوب».
مالاپارته در جنگ اول جهانی داوطلبانه شرکت کرد و نشان لیاقت گرفت. پس از ۱۹۱۸ با تمام وجودش به سیاست و روزنامهنگاری پرداخت و روحیهٔ ماجراجویش در این فعالیتها بیتأثیر نبود. مترجم نام کتاب را به پیشنهاد جلال آل احمد به ترس جان تغییر میدهد. این کتاب که نویسنده خود در آن راوی است از زبان نویسنده بیان میشود. او نشان میدهد چطور آمریکاییها به بهانه شکست فاشیسم وارد ایتالیا شدند و همه چیز را نابود کردند. نویسنده همزمان که از نگاه بالا به پایین آمریکاییها عصبانی است برای سربازان کشته شده آمریکایی هم دل میسوزاند.
آسمان هفتم
کتاب آسمان هفتم، آخرین اثر نجیب محفوظ است، این کتاب که شامل دست نوشته های او می باشد، پس از مرگ وی توسط فرزندش به انتشار رسید. این کتاب شامل 236 داستان کوتاه است که با نگاهی روانکاوانه انسان را برای کشف حقایق زندگی و رمز و راز روح به تفکر وا می دارد.
در حالی که گرسنگی به من فشار میآورد با دوچرخه به هر طرف میرفتم، در جستوجوی رستورانی ارزان قیمت بودم که با درآمد محدود من همخوانی داشته باشد. اما همه جا بسته بود. به سمت میدان، و ساعت وسط آنکه نگاه کردم دوستم را دیدم که زیر آن ایستاده بود، با اشاره به من گفت که پیشش بروم. با دوچرخه به سمت او رفتم و وقتی متوجه موضوع شد از من خواست دوچرخه را به او بسپارم تا راحتتر دنبال غذا بگردم، من هم پیشنهادش را عملی کردم و در حالی که به دنبال غذاخوری میگشتم ضعف و گرسنگی بیشتر به من فشار میآورد. در یأس و ناامیدی و فشار گرسنگی به سمت رستوران«خانواده« رفتم با اینکه میدانستم گران است. صاحب رستوران کنار در ورودی که پردهای به آن زده بودند ایستاده بود. با کنار زدن پرده مشخص شد که سالن رستوران، چیزی جز یک خرابه پر از آشغال نبود، با دلخوری پرسیدم: چه اتفاقیافتاده؟
مرد گفت: زود برو کبابی الشباب شاید قبل از اینکه تعطیل کند به آنجا برسی.
من هم وقت تلف نکردم و با سرعت به میدان ساعت برگشتم، اما نه از دوچرخه خبری بود نه از دوستم
ربه کا
ربه کا دختر فقیری است که هیچگاه نام حقیقیاش ذکر نمیشود و به عنوان پیشخدمت، در کنارِ زن نفرتانگیزی به نام «وان هوپر» زندگی میکند. این دختر جوان در سفر، فرصتی مییابد تا با «ماکسیم دووینتر» آشنا شود. «ماکسیم» ثروتمند و مشهور است؛ اما خانهای که در آن زندگی میکند، یعنی قصر «ماندرلی» از خودش هم مشهورتر است.
«ماکسیم» به طور غیرمنتظرهای از قهرمان رمان «ربهکا» خواستگاری مینماید و دخترک هم که تصور میکند شانس در خانهاش را زده است، این پیشنهاد را میپذیرد. از اینجای داستان، او با نام خانم «دووینتر» شناخته میشود.
زن جوان پس از ورود به عمارت «ماندرلی» متوجه میشود با اینکه ربهکا همسر اول ماکسیم، از دنیا رفته است؛ اما سایهی سنگینش همچنان بر فضای عمارت حاکم است و ساکنان نیز تحت تأثیر او هستند. راوی اعتماد بهنفس اندکی دارد و با شنیدن وصف جذابیت، زیبایی و مردمداری ربهکا، شیفتهی او میشود و تلاش میکند از همسرِ اولِ ماکسیم تقلید نماید.
شخصیت اصلی داستان که سردرگم و پریشان است، خود را در شرایط سخت و دلهرهآوری مییابد و سعی میکند پی به سرنوشت حقیقی ربهکا ببرد.
سالها از نگارش کتاب «ربهکا» توسط «دافنه دوموریه» میگذرد؛ اما این اثرِ ماندگار، همچنان در زمرهی بهترین رمانهای عاشقانه و گوتیک قرار دارد.
دنيايي که من مي شناسم
برتراند آرتور ویلیام راسل، ارل راسل سوم ، همهچیزدان، فیلسوف، منطقدان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس، نویسنده، فعال سیاسی، برنده جایزه ادبی نوبل و فعال صلحطلب بریتانیایی بود. راسل در سراسر عمر، خود را یک لیبرال، سوسیالیست و صلح طلب مینامید اگرچه بعضی مواقع بیان میکرد که ذهن شکگرای او موجب میشده که احساس کند که در معنای عمیق، در هیچیک از این گروهها قرار نداشتهاست.
راسل، یکی از فیلسوفان برجستهٔ قرن بیستم بهشمار میرود و «جنبش فلسفی مخالفت با ایدئالیسم» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. او را به همراه گوتلوب فرگه، جرج ادوارد مور و لودویگ ویتگنشتاین، از بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی میدانند. او بههمراه آلفرد نورث وایتهد سعی کرد تا با تلاشی بسیار زیاد و با کمک منطق کلاسیک، بنیانی منطقی برای ریاضیات بنا کند.
برتراند راسل: «فلسفه از قدیم الایام ادعاهای بزرگتری داشته است و نتایج کمتری نسبت به سایر شاخههای یادگیری داشته است... من معتقدم اکنون زمان آن فرا رسیده است که میتوان به این وضعیت نامطلوب پایان داد» -
بنابراین، کتاب دنیایی که من می شناسم، با تلاش کلاسیک برتراند راسل برای نشان دادن ماهیت، ظرفیت و محدودیتهای روش منطقی- تحلیلی در فلسفه، آغاز میشود. فیلسوف بریتانیایی برتراند راسل کمک های قابل توجهی در این زمینه کرد، از جمله کمک به ایجاد حوزه ای از تحقیق به نام فلسفه تحلیلی و پیشبرد عمل منطق. او همچنین با تمرکز بر تجربه گرایی به روش های جدید به تأثیرگذاری بر توسعه فلسفه علم کمک کرد. زیربنای دیدگاه های راسل در مورد علم و متافیزیک در کتاب «دنیایی که من می شناسم» بیان شده است.
کتاب دنیایی که من می شناسم
قزاق ها
کتاب «قزاقها» نوشتهی «لئون تولستوی» نخستین بار در سال ۱۸۶۳ به چاپ رسید. این رمان جذاب و خواندنی که نویسنده با الهام از تجربیات خود نوشته است، به زندگی جوانی به نام النین میپردازد. او که ساکن مسکوست که به ارتش روسیه ملحق میشود و به مناطق مرزی قفقاز سفر میکند.
النین که در تلاش است به زندگی در میان قزاقها عادت کند به دختری علاقهمند میشود و این موضوع، او را گرفتار مشکلات بیشتری میسازد. رمان جذاب و خواندنی «قزاقها» نیز مانند سایر آثار «لئون تولستوی» نگاه فلسفی عمیقی دارد و این نویسنده با روایت داستانی پرکشش و شخصیتهایی پیچیده، ذهنتان را درگیر خود میکند.
دوست خانواده داستایفسکی
فئودور داستایوفسکی در این رمان، اتفاقاتی را شرح میدهد که در دهکدهی «استپانچیکوو» برای خانواده عمویش رخ میدهد. رمان «دوست خانواده» در مقابل دیگر آثار داستایوفسکی مانند جنایت و مکافات و برادران کارامازوف و… کمتر شناخته میشود و از محبوبیت کمتری برخوردار است؛ اما خواندن این اثر برای دوستداران این نویسنده خالی از لطف نیست و شما را سیر تکامل فکری داستایوفسکی بیشتر آشنا میسازد.
سير عشق
«آلن دوباتن» در کتاب «سیر عشق» زوجی به نام ربیع و کریستن را به شما معرفی میکند که عاشق میشوند، ازدواج میکنند و صاحب فرزندانی میگردند؛ اما سراسر زندگی زناشویی آنها صرفاً اتفاقات خوب و خوش نیست و شما قرار است این زوج را در چالشهایشان نیز همراهی کنید.
این کتاب، نحوهی بقا و بالندگی عشق در درازمدت را بررسی مینماید و با کنار هم قرار دادن اتفاقات، تحلیلی فلسفی ارائه میدهد تا به درک بهتری نسبت به ازدواج و رابطه برسید.
«آلن دوباتن» در کتاب «سیر عشق» داستانی بسیار آموزنده را برایتان روایت میکند و تمام کسانی که به عشق باور دارند باید این کتاب را مطالعه کنند تا با حقایق زندگی آشنا شوند.
رنج های ورتر جوان
رنجهای ورتر جوان نوشتهی «یوهان ولفگانگ گوته» به عشق و مرگ میپردازد و موضوع اصلی آن عشق نافرجام و ممنوع به زنی سرشار از نبوغ است که ورتر جوان را به سوی خودکشی سوق میدهد.
رمان «رنجهای ورتر جوان» برای نخستین بار در سال ۱۷۷۴ به چاپ رسید و بسیاری آن را سرآغاز رمانهای مدرن ادبیات آلمانی میدانند. این کتاب در قالبِ نامه نوشته شده است. همانطور که از نام رمان پیداست، گوته در این کتاب، سرنوشت «ورتر» را روایت میکند. ورتر جوان تحصیلکرده و احساساتیای است و عاشق و شیفتهی دختری به نام «لوته» میشود که نامزد دارد. شخصیت اصلی داستان از این عشق در عذاب است؛ چرا که هیچگاه نمیتواند به وصال معشوق برسد. ورتر در قالب نامه خطاب به دوستش ویلهلم، توصیفات جذابی از احساساتش ارائه میدهد و شما را درگیر افکار و کشمکشهای اخلاقی خود میکند.
بسیاری از منتقدان، رمان «رنجهای ورتر جوان» را گوشهای از زندگی گوته میدانند و باور دارند که عشق نویسنده به شارلوته بوف شالودهی اصلی این کتاب است. البته گفتنی است که گوته از طریق شخصیت ورتر به بررسی مسائل فلسفی مختلفی از جمله معنای زندگی، عشق، غم و اندوه میپردازد.
کتاب «رنجهای جوان ورتر» تأثیر گستردهای در ادبیات جهان داشته و از طریق ترجمه به زبانهای مختلف به جامعهی جهانی معرفی شده است. این کتاب بهطور گسترده در مدارس و دانشگاهها مورد مطالعه قرار میگیرد و به عنوان یکی از آثار مهم ادبیات شناخته میشود. به همین روی، اگر به دنبال مطالعهی داستانی عمیق و تأثیرگذار هستید، فرصت مطالعهی کتاب «رنجهای ورتر جوان» را از دست ندهید.