پروفسور
«شارلوت برونته» کتاب «پروفسور» را پیش از «جین ایر» نوشته شده بود؛ اما بعد از مرگش در سال ۱۸۵۷ با تأیید همسر وی به چاپ رسید. داستان این رمان عاشقانه و خواندنی با الهام از تجربیات نویسنده در محیطهای آموزشی نوشته شده است و به شرح ماجراهای مردی به نام ویلیام میپردازد. او به جای پیوستن به کلیسا در کسوت پدر روحانی برای تدریس به یک مدرسهی دخترانه میآید و اتفاقاتی را شرح میدهد که در شغل جدید تجربه میکند.
رمان «پروفسور» به صورت اول شخص روایت میشود و احساسات و تجربیات ویلیام، شما را به حدی با خود همراه میکند که ممکن است خود را در دل داستان بیابید و در کنار او، عشق را تجربه کنید.
صومعه شمالی
رمان «صومعۀ شمالی» یکی از رمانهای معروف «جین آستن» ، نویسندهی برجستهی بریتانیایی است که پس از مرگ وی منتشر شد. این رمان با نگاهی طنزآمیز به رمانهای گوتیک و فرهنگ خواندن کتابهای اینچنینی، یکی از آثار مهم و جذاب آستن به شمار میرود.
داستان «صومعه شمالی» حول محور کاترین مورلند، یک دختر نوجوان سادهدل و مشتاق میگردد که همراه با دوستان خانوادگی، آقا و خانم آلن، به شهر بث سفر میکند. این سفر، فرصتهای جدیدی را برای کاترین ایجاد میکند تا با جامعهای بزرگتر آشنا شود و تجربههای جدیدی کسب کند.
در بث، کاترین با دو خانواده آشنا میشود: خانوادهی تورپ و خانوادهی تیلنی. جان تورپ، یک جوان خودشیفته و خودبین است که به کاترین علاقه نشان میدهد. از سوی دیگر، هنری تیلنی، یک جوان باهوش و شوخطبع، توجه کاترین را جلب میکند.
کاترین که به شدت تحت تأثیر رمانهای گوتیک است، وقتی به دعوت خانوادهی تیلنی به صومعۀ شمالی میرود، با خیالپردازیهای ناشی از کتابهای گوتیک، تصور میکند که در این صومعه رازهای تاریک و حوادث ترسناک وجود دارد. اما با گذر زمان، او متوجه میشود که زندگی واقعی بسیار متفاوت از داستانهای گوتیک است.
«صومعه شمالی» با نگاه طنز به ژانر گوتیک، نقدی هوشمندانه بر شیوههای روایی اغراقآمیز این نوع ادبیات ارائه میدهد. «جین آستن» از این طریق توانسته است تضاد میان خیالپردازی و واقعیت را به نمایش بگذارد و همچنین به موضوعاتی مانند رشد شخصیتی، جوانی و عشق بپردازد.
اعتراف من
لئون تولستوی در دورانی که دچار افسردگی و بحران فلسفی شد، کتاب «اعتراف من» را نوشت و تأملات و کاوش فلسفی خود، برای پیدا کردن معنای زندگی را در این کتاب با دیگران به اشتراک گذاشت.
کتاب «اعتراف من» اثری جسورانه برای زمانههای خویش است و تولستوی به دلیل محتوای آن، مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت. این کتاب، نمایانگر دغدغههای فلسفی و ژرف نویسندهاش به شمار میآید؛ چرا که تولستوی در اوج شهرت و محبوبیت، دچار ناامیدی شدید شد و عمر خود را به اندیشه در خصوص پرسشهای اساسی گذراند. ما برای چه خلق شدهایم؟ به کجا میرویم؟ چه مسائلی منجر به شادی ما میشود؟ از جمله پرسشهای کتاب «اعتراف من» هستند.
این وضعیت روحی و روانیِ تولستوی، حدود یک دهه، طول کشید و او در این بازهی زمانی به بررسی ادیان و مذاهب مختلف پرداخت و مطالعاتی در این زمینه صورت داد.
بی تردید، کتاب «اعتراف من» صادقانهترین پرسشها در بابِ مفهومِ زندگی و هستی را مطرح میکند و گوشهای از اندیشههای فلسفی و دینی حاکم بر روشنفکران اروپایی در پایان سدهی نوزدهم را نشان میدهد. ویژگی اصلی این اثر، بر خلاف بسیاری از آثار فلسفی آن دوره، سادگی و صداقت فراوان در طرح موضوعهای حساسی است که در زندگی هر انسانی، اهمیت بسیار دارد. در عین حال نباید نگاه دقیق و انتقادیِ نویسنده به وضعیت مسیحیت به ویژه ارتدوکس را در آن از یاد برد.
1984
کتاب 1984 یکی از اثار جورج اورول است. کتاب «۱۹۸۴» یکی از مهمترین آثار سبک پادآرمانشهر محسوب میشود و با وجود اینکه «جورج اورول» این رمان را در سال ۱۹۴۹ نوشته است، هیچگاه تازگی خود را از دست نمیدهد و هر خوانندهای تصور میکند، این رمان برای زمانهی او نوشته شده است.
اورول در این رمان خواندنی و جذاب، وضعیت کشوری خیالی را روایت میکند که شهروندانش زیر سلطهی حزبی تمامیتخواه و مستبد مدیریت میشود و دائماً با کشورهای دیگر میجنگد. در این سرزمین، سانسور بسیار زیاد است، حریم خصوصی شهروندان معنایی ندارد و هرگونه تفکر یا حرکتی که با چارچوبهای حزب حاکم در تضاد باشد، جرم تلقی میشود و به بدترین شکل ممکن، فرد را مجازات میکنند.
شخصیت اصلی رمان «۱۹۸۴» مردی به نام وینستون اسمیت است و شهروندی عادی محسوب میشود. او کارش بازنویسی تاریخ است و با هر دروغی که مینویسد، بیشتر از آرمانهای این نظام توتالیتر منزجر میشود. در چنین موقعیتی، وینستون با زنی آشنا میشود و شروع به نوشتن خاطرات خود میکند، اقدامی که از نظر حکومت، جرم محسوب میشود!
«جورج اورول» با کتاب «قلعهی حیوانات» به شهرت رسید؛ اما رمان «۱۹۸۴» نام او را جاودانه کرد. این رمان به بیش از ۶۵ زبان ترجمه شده است و هنوز هم در زمرهی پرفروشترین آثار قرار دارد.
شاهکار هاي کوتاه
کتاب شاهکار های کوتاه از مجموعه اثار فئودور داستایفسکی است. این مجموعهی جذاب و خواندنی ، شش داستان مهم از «فئودور داستایوسکی» را دربرمیگیرد و نشان میدهد که او در داستان کوتاه نیز مانند رمان نویسندهی ماهر و توانمندی محسوب میشود. نام داستانهای کتاب «شاهکارهای کوتاه» عبارتند از: نازنین، بوبوک، خانم صاحبخانه، رویای یک انسان مسخر، اعتراف و کودک قهرمان.
اکثر داستان های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است عصیان زده، بیمار و روان پریش. در کتاب شاهکارهای کوتاه، فئودور داستایوفسکی اعتقادات و سخنان عمیق ولی در عین حال ساده و گیرایش را از دهان شخصیتی مضحک بیان می کند.
شعر زمان ما حسین منزوی
معرفی کتاب شعر زمان ما حسین منزوی
حسین منزوی شاعر ایرانی است. او که بیشتر به عنوان شاعری غزلسرا شناخته شده است، در سرودن شعر نیمایی و شعر سپید هم تبحر داشت. منزوی در سال ۱۳۸۳ بر اثر آمبولی ریوی در تهران درگذشت و در کنار آرامگاه پدرش در زنجان به خاک سپرده شد
او در یکم مهر سال ۱۳۲۵ در شهر زنجان و خانوادهای فرهنگی زاده شد. پدرش محمد نام داشت و به آذری شعر میسرود. حسین در زادگاه خود دوران دبستان و دبیرستان را سپری کرد و پس از اخذ دیپلم از دبیرستان صدرجهان زنجان، در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. سپس این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی روی آورد اما این رشته را نیز ناتمام گذاشت. وی بعدها در سال ۱۳۵۸ با گذراندن واحدهای باقیمانده توانست مدرک کارشناسی خود را بگیرد.نخستین دفتر شعرش حنجره زخمی تغزل در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر نادرپور شروع به فعالیت کرد. وی در زمان فعالیتش در رادیو، مسئولیت نویسندگی و اجرای برنامههایی چون کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، شعر ما و شاعران ما، آیینه و ترازو، کمربند سبز و آیینه آدینه را به عهده داشت. وی چندی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود.
حسین منزوی در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد، عمر این ازدواج چندان طولانی نبود و در سال ۱۳۶۰ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج دختری به نام غزل است.
حسین منزوی دستی هم در ترانهسرایی داشت، منزوی در ترانههایش هم به مانند اشعارش نگاه و توجه اصلیش به عشق است و به قول خودش عشق هویت اصلی آثارش است. پس از انقلاب در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این مجله و به عنوان مسئول صفحه شعر همکاری داشت. در سالهای پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در این شهر باقیماند.وی سرانجام در روز شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳ بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی طولانی در بیمارستان رجایی تهران درگذشتمهمترین منبع موجود دربارهٔ زندگی حسین منزوی کتاب «از عشق تا عشق» است که شامل گفتوگوی بلند ابراهیم اسماعیلی اراضی (یکی از نزدیکترین شاگردانش در سالهای پایان عمر) با اوست. در این کتاب خود شاعر به تفصیل دربارهٔ خانواده، سالهای کودکی و زندگی در روستا، سالهای مدرسه، دوران دانشگاه، انجمنهای ادبی تهران و… سخن گفته است.
در کتابی با نام از ترانه و تندر به اهتمام مهدی فیروزیان (انتشارات سخن، ۱۳۹۰) نیز مقالاتی دربارهٔ این شاعر منتشر شده است.
شعر زمان ما نصرت رحمانی
معرفی کتاب شعر زمان ما نصرت رحمانی
در اين كتاب سير زمانى و خطىِ اشعارِ نصرت رحمانى بررسى شده است، تقريبآ همهى ويژگىهاىِ كمى و كيفىِ اشعار شاعر و تمامى جوانب و عملكردهاى شاعرانهى او را بررسى كردهايم: نحوهىِ سرايشِ اشعار، زبانِ شعرى، درونمايهها، تأثيرگيرى و تأثيرگذارىها، بافت و ساخت و شكل و در مجموع نواقص و حركت تكاملى كارهاى شاعر را موردِ توجه قرار دادهايم. اشعار شاعر را تا آنجا كه مقدور بوده است از لحاظ تاريخى از اولين كتاب (كوچ) تا آخرين (بيوهى سياه) به عنوان نمونه در كتاب ارائه كردهايم.
اين كتاب شامل سه قسمت است :
قسمت اول: وروديه (دربرگيرندهى تمامىِ جوانبِ كارى شاعر)
قسمت دوم: متن (دربرگيرندهى بهترين شعرهاى شاعر)
به نظر نگارندهى اين عبارات كتابى كه انتشارات نويد شيراز تحتِ عنوان عشق بر آستانه يا چند و چونى با نصرت رحمانى در ارديبهشت ماه 1388 چاپ كرد و اين كتاب شعر زمان، نصرت رحمانى، تجسّم و تجسّد اشعار و احوال اين شاعرِ گرانقدر است كه در تاريخ ادبيات معاصر، چنانكه افتد و دانى، به او عنايتى شده است :
«تلألؤ اين درخششها گهگاه به حدى بود كه برخى از منتقدين را دچار حقد و حسد مىساخت به طورى كه آنان را به دشمنى با
نصرت وامىداشت و چون بر اثر انتخابِ مردم نمىتوانستند در مقابلِ شعرِ نصرت موضعگيرى خصمانه كنند، ترجيح مىدادند كه دربارهى كتابهايش سكوت اختيار كنند…»[1]
شازده کوچولو شومیز (همراه سی دی)
معرفی کتاب شازده کوچولو شومیز به همراه سی دی
سال 1935، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همانجا فرودآمد.
همین سانحه دستمایه الهام شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بینام، پس از فرود در بیابان با پسر کوچکی آشنا میشود. پسرک به خلبان میگوید که از اخترکی دوردست میآید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف اخترکهای دیگر خانه را ترک کند. او همچنین برای خلبان از گل سرخ محبوبش میگوید که دل در گرو عشق او دارد، از دیگر اخترکها تعریف میکند و از روباهی که او را این جا، روی زمین، ملاقات کرده است. خلبان و شازده چاهی را مییابند که آنها را از تشنگی نجات میدهد اما در نهایت شازده کوچولو خلبان را در جریان تصمیم خود قرار میدهد و میگوید تصمیم گرفته به اخترک خانهاش بازگردد.
این اثر از معروفترین داستانهای کودکان و سومین داستان پرفروش قرن بیستم در جهان و همچنین یکی از پرفروش ترین کتاب های تمام دوران ها است. در این داستان اگزوپهری به شیوهای سورئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی میپردازد. او طی این داستان از دیدگاه یک کودک که از سیارکی به نام ب612 آمده، پرسشگر سوالات بسیاری از آدمها وکارهای آنها است. این اثر به بیش از 150 زبان مختلف ترجمه شده و مجموع فروش آن به زبانهای مختلف از دویست میلیون نسخه گذشتهاست.