ماجراهای تقریبا عجیب پایا، نجات درخت میدان (البته اگر بشود بهش گفت نجات)
درباره کتاب ماجراهای تقریبا عجیب پایا، نجات درخت میدان
این کتاب تصویری داستان یک خانواده خوشبخت ۴ نفره است. پانا و پانیا با مادر و پدرشان زندگی میکنند. پانا پسر بازیگوش و خیالپردازی است که هر لحظه به چیز متفاوتی فکر میکند. مثلاً اگر پدرش چند دقیقه دیر بیاید او در خیالش فکر میکند پدرش را دزدیدهاند و لباس قهرمانی میپوشد تا پدرش را نجات دهد اما با واردشدن پدر به خانه همهٔ خیالاتش از بین میرود. یا دلش میخواهد اخبار چیزهای بامزهای بگوید ولی همان اتفاقات همیشگی را میگوید. حالا اخبار خبر مهمی گزارش کرده است. عدهای چوبدزد به شهر آمدهاند و پایا میخواهد درخت میدان را نجات دهد.خواندن کتاب ماجراهای تقریبا عجیب پایا، نجات درخت میدان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.بخشی از کتاب ماجراهای تقریبا عجیب پایا، نجات درخت میدان
«هر شب ساعت دو دقیقه به هشت، از پنجره درخت ناروَ میدان را نگاه میکنم. مثل همین حالا. ساعت یک دقیقه به هشت بابا از پشت درخت ظاهر میشود. باز هم مثل همین حالا. ساعت هشت بابا در خانه را باز میکند و میگوید: مثل همین حاالاااااااااا...»کتاب تاریخ ترسناک 12: یونانیان یگانه
معرفی کتاب تاریخ ترسناک 12: یونانیان یگانه
حافظهی جمعی ایرانیان از یونانیها خاطرات خوبی ندارد؛ چراکه ما را به یاد آتشی که به جان تختجمشید زدند میاندازد؛ با این حال باید بپذیریم آنها از ابرقدرتهای باستان بودهاند. کتاب تاریخ ترسناک 12: یونانیان یگانه دربارهی یونان قدیم در دوران اوج شکوه و قدرتش است. تری دیری نوجوانان را با دستاوردها، جنگها، آداب و رسوم، فرهنگ و دانش این دشمن قدیمی که خوشبختانه حالا دیگر دست از ستیز با یکدیگر برداشتهایم، آشنا میکند. دربارهی کتاب کمتر کسی در دنیا پیدا میشود که یک کتاب تاریخ خوانده باشد و نداند یونان در ذهن کشورهای رقیب و دشمنانش چه غول هولناکی بوده است. حتی اگر به تاریخ اکشن و خون و خونریزی علاقهای نداشته باشید، احتمالاً با علاقهی یونانیان به فلسفه آشنایید و سقراط، ارسطو و افلاطون معرف حضورتان هستند. اگر با فلاسفه نیز میانهی خوشی نداشته باشید، توانایی این ملت را در هنر تئاتر، مجسمهسازی و نمایشنامهنویسی نمیتوانید نادیده بگیرید. یونانیان یا کاری را شروع نمیکردند، یا اگر واردش میشدند تا وقتی که روی سکوی برنده نمیایستادند، بیخیال ماجرا نمیشدند. کتاب تاریخ ترسناک 12: یونانیان یگانه (The Groovy Greeks And The Rotten Romans) واقعاً ترسناک است؛ زیرا به جز دو فصل کتاب که دربارهی هنرمندان و استادان یونان باستان است، باقی کتاب روایتگر جنگ و حملههای شبانهروزی یونانیان به این کشور و آن کشور است! البته تری دیری (Terry Deary) تمام این جنگها را با زبان طنز و بیانی شوخطبعانه تعریف میکند، اما یونانیان عزیز در آن دوران، کاملاً جدی و بدون شوخی با همه میجنگیدند.کلکسیون کلاسیک : سفر به مرکز زمین
توضیح کتاب :
رمان سفر به مرکز زمین، اثر ژول ورن بوده و ماجرای سفر یک پرفسور آلمانی به نام اوتو لیدنبراک به همراه برادرزادهاش را نقل میکند. آن دو بعد از رمزگشایی کتابی 700 ساله به زبان رومی در مییابند که میشود از دهانه آتشفشان به مرکز زمین رسید.
آنها با کمک یک راهنما به نام هانس این سفر را آغاز میکنند. از دهانه آتشفشان در روز و ساعتی معین پایین میروند، دایناسورها و حیوانات ماقبل تاریخ را میبینند و با خطراتی مواجه میشود و سرانجام هنگام بیرون آمدن ...
اکنون که به رخدادهای آن روز پرحادثه فکر میکنم، سخت میتوانم واقعیت ماجراجوییهایم را باور کنم، ماجراجوییهایی شگفتانگیز که وقتی یادشان میافتم، بهت زده میمانم.
عمویم مردی آلمانی بود که با خالهام، زنی انگلیسی، ازدواج کرد. عمو که به خواهرزادهی یتیم و بیپدرش بسیار وابسته بود، من را دعوت کرد تا در خانهاش در سرزمین پدری، زیرنظر خودش مطالعه و تحقیق کنم. خانه در شهری بزرگ بنا شده بود و عمویم، استاد فلسفه، شیمی، زمینشناسی، کانیشناسی و علوم دیگر بود.
یک روز که در آزمایشگاه وقت میگذراندم و عمویم خانه نبود، ناگهان احساس کردم باید بافتهای بدنم را بازسازی کنم، یعنی گرسنهام شد. میخواستم بروم سراغ آشپز فرانسویمان که عمویم، پروفسور لیدنبروک، ناگهان در خانه را باز کرد و با عجله از پلهها آمد بالا.
- اَکسِل ... اکسل ... اکسل...
- با عجله راه افتادم، اما پیش از آنکه به اتاقش برسم، در حالی که پلهها را سهتایکی میپریدم، پای راستش را محکم روی زمین کوبید: «اکسل ...» و با لحنی سراسیمه گفت: «داری میآیی بالا؟»
کتاب هفت گنبد
معرفی کتاب هفت گنبد اثر محمد طلوعی
"هفت گنبد" به قلم "محمد طلوعی"، شامل هفت اثر داستانی کوتاه است با عناوین "خواب برادر مرده"، "آمپایه ی بارن"، "بدو بیروت، بدو"، "لوح غایبان"، "امانت داری خاندان آباشیدزه"، خانه ی خواهری" و "دو روز مانده به عدن" که در دویست و شانزده صفحه توسط نشر افق به انتشار رسیده است.
در هر کدام از داستان های مجموعه ی "هفت گنبد" از "محمد طلوعی"، آدم هایی را می بینیم که به سفرهایی غیرعادی رفته اند؛ سفرهایی که از جهت دسترسی، معمول و امکان پذیر به نظر رسیده اما کمتر برای مخاطب شناخته شده است.
مثلا در یکی از داستان ها، شخصی به دنبال یک حشره ی کمیاب، راهی بیابان های عمان شده و در داستان دیگر، فردی پی برادری در سوریه را گرفته است که حتی از وجود آن برادر نیز اطمینان حاصل نکرده است.
این یکی در گرجستان دنبال کنتی می گردد که تا به حال ندیده و آن دیگری برای قیمت گذاری نسخه ای خطی، عازم عراق شده است.
آدم های قصه های "هفت گنبد" هر کدام شخصیت منحصر به فرد خود را دارند و علاوه بر کاراکترها، مکان و فضاهای قصه ها نیز تکراری نیست. داستان به دنبال یک اوج شگفت انگیز و غافلگیرکننده نیست بلکه شگفتی هر داستان، در دل آن جریان دارد و در ابعاد مختلف شخصیت ها و فضاسازی ها دیده می شود.
آدم های قصه، زنده و پویا هستند و اگرچه اغلبشان کم حرف و اسرارآمیزند، اما به خوبی با خواننده پیوند برقرار می کنند. تصویرسازی های کتاب و توصیف مکان ها به شدت حرفه ای بوده و "محمد طلوعی" داستان هایی عمیق و خوش پرداخت را در مجموعه ی "هفت گنبد" خلق کرده است.
ماتيلدا
در بخشی از کتاب ماتیلدا میخوانیم
زنگ تفریح، خانم هانى یکراست به دفتر خانم ترانچبول رفت. بهشدت هیجانزده بود! کمى پیشتر با دختر کوچولویى برخورد کرده بود که داراى هوش و استعدادى استثنایى بود؛ یا بهنظر او اینطور مىآمد. البته هنوز فرصت نکرده بود دقیقاً به میزان هوشش پى بِبرد، با وجود این، آنقدر تجربه داشت که بفهمد در چنین مواردى نباید دست روى دست گذاشت. فکر مىکرد مسخره است چنان کودکى را در جایى که امکان پیشرفت ندارد، به اَمانِ خدا رها کرد! معمولاً خانم هانى از مدیر مدرسه وحشت داشت و زیاد دور و بَرش آفتابى نمىشد. امّا در آن لحظه احساس مىکرد آماده است با هر خطرى روبهرو شود! درِ دفتر ترسناکش را زد. صداى غُرّشِ بَم و هولناک خانم ترانچبول بلند شد: «بیا تو!» خانم هانى رفت تو. امروزه بیشتر مدیرهاى مدرسهها را با توجه به ویژگىهاى مثبتشان انتخاب مىکنند. آنها شرایط کودکان را درک مىکنند، بچهها را از تهِ دل دوست دارند، دلسوز و مهربان هستند، با انصافند و واقعاً به امرِ آموزش علاقهمندند. امّا خانم ترانچبول...، دریغ از آنکه یکى از این ویژگىها را داشته باشد! و خدا مىداند چهطور خود را در این سِمَت جا زده بود! گذشته از همهى اینها، زن بسیار قوى و با ابهّتى بود! ظاهراً زمانى ورزشکار مشهورى بود و حتى حالا هم ماهیچههاى پهلوانانهاى داشت! این ماهیچههاى قوى در گردنِ کلفت، شانههاى بزرگ، مچِ دستهاى عضلانى و ساق پاهاى قدرتمندش بهخوبى دیده مىشد. هرکس چشمش به خانم ترانچبول مىافتاد، احساس مىکرد او مثل آب خوردن مىتواند میلههاى آهنى را خم و دفتر قطور راهنماى تلفن را از وسط نصف کند! متأسفانه در چهرهاش هم هیچ نشانى از زیبایى یا سرزندگى دیده نمىشد. چانهاى لجوج و سرسخت، دهانى بىرحم و چشمانى ریز و خودپسند داشت.ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
لوتر مردی میان خدا و شیطان
معرفی کتاب لوتر مردی میان خدا و شیطان اثر هیکو ابرمان
کتاب « لوتر مردی میان خدا و شیطان» نوشته هیکو ابرمان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
این کتاب زندگینامه قطعی شخصیت مرکزی اصلاحات پروتستان است که توسط یکی از بزرگترین مقامات جهان در مورد مارتین لوتر نوشته شده است.
این کتاب مصلح بحثبرانگیز را در چارچوب زمان خودش به تصویر میکشد و وضعیت ذهنی او را تحلیل میکند و دنیایش را دقیقتر از همیشه توصیف میکند.
هنگامی که مارتین لوتر قدرت های حاکم زمان خود را به چالش کشید، جنبشی که او آغاز کرد ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فکری و مذهبی تاریخ غرب را تغییر داد.
اما لوتر چه قصدی داشت و در واقع چه چیزی را انجام داد؟ هایکو اوبرمن که در سطح بین المللی به عنوان یکی از برجسته ترین مورخان اصلاحات شناخته می شود، در این کتاب خواندنی به این پرسش ها می پردازد.
اوبرمن با ارائه پرترهای زنده از مردی که اغلب به عنوان یک قدیس یا شیطان به تصویر کشیده میشود، نشان میدهد که چگونه لوتر - پرشور، شجاع و سرسخت - به طور همزمان وفاداری شدید در تحسینکنندگانش و تضاد خشونتآمیز در میان دشمنانش برانگیخت.