تريو تهران
کتاب تريو تهران "در انباري قفل نبود. چفت كشويي زنگزده را كشيد و در را هل داد. بوي خاك و نفتالين و نم سرما زد تو دماغاش. كليد برق را زد، لامپ سوخته بود. در را بازتر كرد تا روشنايي راهرو مكمل نوري شود كه از پنجرهي كوچك كف حياط به درون ميتابيد. لحظهاي هيبت پردهي حصيري لولهشدهاي كه به ديوار تكيه داده بود و چادر شبي هم رويش كشيده بودند او را ترساند. بعد آرام از ميان رديف صندليهاي لهستاني كه دوتا دوتا در جهت معكوس از نشيمن روي هم سوار بودند گذشت و مقابل گنجه ايستاد. جالباسي چوبي را كمي جابه جا كرد تا در گنجه را باز شود. در تاريكي چيز زيادي پيدا نبود. برگشت سمت در و راه پله. چراغ نفتي كوچكي را كه روي آخرين پله بود با كبريت كنارش روشن كرد و برگشت جلو گنجه. چراغ را كمي بالا گرفت. ..." (از متن كتاب)
باجه عوارض شهر خيالي
کتاب «باجه عوارض شهر خیالی» داستانی خیالی برخاسته از مسائل امروز، ناب و مجذوبکننده است.
این اثر بیانکننده خلاقیت زبان، شور درونی، پاکی اندیشه و انسان دوستی نویسندهای است که سطرهای دقیق و ظریف آن قلب هر خواننده در هر سن و سالی را از شادی لبریز میکند.
داستان کتاب «باجه عوارض شهر خیالی» با پسری به نام میلو آغاز میشود که از همه چیز در زندگی خسته و کسل است. یک روز یک باجه عوارض به شکلی اسرار امیز در اتاقش ظاهر میشود.
باجه شباهت زیادی به باجههای عوارض که در سفرهای خانوادگی در جادهها دیده است دارد. میلو با بیحوصلگی از آن عبور میکند و با پریدن به سرزمینی میرسد به نام نتیجهگیریها.
در آن سوی باجه عوارض همه چیز متفاوت ات. او با ماشین کوچکی در جادهای که تا افق ادامه دارد پیش میرود تا به لغتستان میرسد.
سگ نگهبانی به نام تاک ارزش زمان را به او میآموزد و از فیلسوفان و شاعران قدیمی مثال میآورد و او را تا قلمرو شاه لغتستان به نام ازز که بر جهان حروف و کلمات حکومت میکند همراهی میکند.
میلو و تاک همراه با مشاوران پادشاه وارد بازار هیجانانگیز لغات میشوند. از این پیادهرو به آن پیادهرو میروند و مجموعههای حیرتانگیز و عجیب کلماتِ فروشی را تماشا میکنند.
میلو تا آن موقع توجهی به کلمات نداشته است اما این کلمات به قدری زیبا و جذاب به نظر میآیند که هوس میکند مقداری از آنها را بخرد. اما به جز سکهای که باید موقع برگشتن به باجه عوارض بدهد پولی ندارد.
در ادامه میلو و تاک طی ماجراهایی در بازار توسط یک مامور پلیس به حبس شش میلیون ساله محکوم و به سیاه چال برده میشوند. در آنجا با یک جادوگر گربه نام «کدام» آشنا میشوند که سالها قبل مسئولیت انتخاب کلمات درست را بر عهده داشته است.
او برای آنها داستان خوفناک شهر خرد و دو شاهزاده خانم به نامهای احساس و منطق را که در تبعید به سر میبرند تعریف میکند.
در ادامه داستان میلو و تاک همراه با حشرهای به نام لافزن بعد از ملاقات با پادشاه و شرکت در ضیافت شام برای نجات شاهزاده خانمها وارد سفر عجیب وغریب و پر خطری میشوند.
در راه با پسری که در هوا معلق است برخورد میکنند و این آشنایی منجر به گفت وگوهایی در باره نوع نگاه آدمها به چیزها میشود. آنها در راه به شهری می رسند که هر ساز موسیقی مخصوص نواختن یکی از رنگها بود تا جهان بیرنگ نشود، شب طولانی و هیجانانگیزی را میگذرانند.
آنها در جست و جوی شاهزاده خانمها از کوههای ناهموار قلههای سر به فلک کشیده بالامیروند و با شیطانها، دیوها و غولهای ترسناکی روبهرو میشوند که ماجراها و کلماتی با کاربردهای مختلف را برای آنان بازگو میکند.
داستان با نجات شاهزادهها، جشن و پیروزی میلو به پایان میرسد. او با تمام دوستانی که در سرزمینهای مختلف پیدا کرده خداحافظی میکند و به خانه بازمیگردد.
روز بعد او با رویاهای بیشتری و با آگاهی از اینکه زندگی خستهکننده نیست و هر چیزی که ما یاد میگیریم هدفی دارد و هر کاری که میکنیم بر آدمها و هر چیز یکه اطراف ماست، اگر چه کم اثر میگذارد، به مدرسه میرود.
کتاب در شکل فانتزی و تخیلی به وسیله واژهها و اصطلاحاتی مبهوتکننده، مشکلات وحشتبار تخصصگرایی افراطی، فقدان ارتباط انسانی، دنبالهروی، حرص و طمع و همه بیماریهای نگرانکننده دنیای امروز را به تصویر میکشد.
بیمارستان
شعر سپید گونهای از شعر نو است که در دههی سی شمسی، پس از انتشار مجموعهی شعر هوای تازه، اثر احمد شاملو به اتمسفر ادبی ایران معرفی شد را شاید بتوان با شعر آزاد در ادبیات مغرب زمین مقایسه کرد.
برخی از منتقدان و اهل نظر معتقدند شعر سپید که خود را از هر گونه موسیقی و آرایهای آزاد کرده پالودهترین نوع شعر فارسی است.
سالهاست که شعر سپید که با وزن و قافیه به شکل متداول سروده نمیشود اما از نظر زیبایی سبکی پرطرفدار است، جایش را در شعر و ادب ایران باز و علاقهمندان پیدا کرده است.
یکی از شاعران شناخته شدهی این سبک، مهدی مظفری ساوجی، است. او که در ساوه چشم به جهان گشوده و بالیده با بیش از دو دهه تجربهی شاعری و روزنامهنویسی، تالیف و گردآوری دهها دفتر شعر، گفتوگو و شناختنامه را در چنته دارد.
او در دفتر شعر «بیمارستان» که اشعار بین سالهای 90 تا 93 او را در برمیگیرد، چهل اثر گنجانده.
شاعر در این مجموعه با نگاهی افسرده و غمین به دنیا و مافیها نگاه کرده و به خوبی توانسته حس تنهایی، ناامیدی، ترس، نگرانی و اندوهی که در جاناش ریشه دوانده و برآمده از تجربیات فردی و اجتماعیاش است را در شعرهایش منعکس کند و اثری خواندنی و دامنگیر به دست دهد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «تنهایی / آه / تنهایی / اگر تو را هم نداشتم / اگر تو را هم نداشتم.»
شمايل تاريک کاخ ها
مروری بر کتاب
این رمان که با رفت و برگشت های زمانی همراه است و از گذشته به زمان حال و معاصر باز می گردد در حقیقت متشکل از دو داستان بلند است: اولی «آتش بندان» و دیگری «شمایل تاریک کاخ ها».
«آتش بندان» تاریخ زرتشتیان یزد را مرور می کند، و «شمایل تاریک کاخ ها» نوعی بازگویی یا بازخوانی بخشی از تاریخ ایران است.
جان بخشیدن به تراژدی های تاریخی، باعث می شود که آدم های نویسنده، با ترس و تاسف از آن ها یاد کنند.
این رمان درباره گریزی تاریخی به گذشته است که با رفت و برگشتهای زمانی همراه است و به زمان حال و معاصر نیز باز میگردد. موضوع «آتش بندان» نیز رجعت به گذشته و تاریخ است.
نگاهی به وقایع دوران قاجار و صفویه، بخشی از این رجعت به گذشته است.شخصیتهای این رمان غالبا مردان هستند؛ ضمن آنکه داستان با زبانی روان و امروزی روایت شده است
آسمان کیپ ابر
معرفی کتاب آسمان، کیپ ابر
مجموعهای از داستانهای کوتاه با حال و هوای عشق، اندوه، فقدان و زندگی که تا مدتها پس از تمام شدن اثر همراه شما خواهند ماند. کتاب آسمان، کیپ ابر اثری خواندنی به قلم سید محمود حسینی زاد است که 13 داستان کوتاه و جذاب را دربرمیگیرد.درباره کتاب آسمان، کیپ ابر:
این مجموعهی شگفتانگیز عنوان آخرین قسمت از سهگانهای است که دو قسمت دیگر آن، به نامهای سیاهی چسبناک شب و این برف کی آمده قبلتر به چاپ رسیدهاند. قرار بر این بود که آسمان، کیپ ابر دومین کتاب از این سهگانه قرار بگیرد اما در نهایت، به دلیل تاخیر زیاد در گرفتن مجوز، دیرتر از دو مجموعهی دیگر به چاپ رسید. سید محمود حسینی زاد (Mahmoud Hosseini Zad) برای نوشتن این کتاب از زندگی شخصی خود و اطرافیانش الهام فراوانی گرفته و البته کمی هم چاشنی تخیل به آن اضافه کرده است. او خود بیان میکند که در پس تمام قصهها یک بغض نترکیده وجود دارد. هنگام مطالعهی این اثر احساس میکنیم کنار دوستی صمیمی به گپ زدن نشستهایم و او برایمان از ماجراهایی که از سر گذرانده میگوید. البته این موضوع نباید باعث شود گمان ببریم حسینی زاد در کتاب آسمان، کیپ ابر دست به خاطرهگویی یا بیوگرافینویسی زده است؛ بلکه او عناصری را از تجارب خود وام گرفته و از طریق آن اثری دلپذیر را خلق کرده است. نثر روان، تند و کوتاه او در این کتاب، همانند دیگر آثارش، باعث شده قصههای کتاب آسمان، کیپ ابر به یکی از پرکششترین داستانها تبدیل شوند. قدرت خالق کتاب در تصویرسازی داستانها، به خصوص ترسیم مناظر طبیعی و همچنین توجه فراوان به جزئیات از ویژگیهایی است که دو چندان به جذابیت کتاب افزوده است. محمود گفت دلم تنگ ميشود، هنوز هم بعد از اينهمه سال گاهي صدايم ميکند بيشتر بين خوابوبيداري، يا وقتي جايي هستم غريب و ناآشنا. وقتي بارانهاي طولاني ميبارد صدايم ميکند. صدايش مدام دوروبرم است. هنوز هم گاهي دلم ميخواهد تلفن را بردارم و شمارهاش را بگيرم و او گوشي را بردارد و بگويد «الو»، من سلام کنم و او بگويد «محمودجان!» ـ از متن کتاب ـبيوه مرگي تهران
معرفی کتاب بیوه مرگی تهران اثر بهاره رضایی
بهاره رضایی شاعری جوان اهل رودسر است که سرودن را به صورت حرفه ای از سن 12 سالگی آغاز کرد. اولین مجموعه شعرش در سال 1378 با نام آنیتا؛ عروس چهار فصل سکوت منتشر شد.
او بارها در مراسم و شهرهای مختلف ایران و کشورهایی همچون فرانسه به شعر خوانی پرداخته است. کتاب بیوه مرگی تهران اثر دیگری از اوست، شامل مجموعه ای از سروده هایش است، که بیشتر حال و هوایی درونی دارد و دغدغه ها و نگرانی هایش را به زبانی شعر گونه بیان می دارد.
ستاره ي سينما
معرفی کتاب ستاره سینما اثر ناهید طباطبایی
مشهورترین اثر ناهید طباطبایی رمان کوتاه «چهل سالگی» است که فیلمی سینمایی هم از آن اقتباس شده است. از ناهید طباطبایی تاکنون رمانها و مجموعه داستانهای متعددی چاپ شده است که هرکدام حال و هوایی خاص دارند. او نویسندهای باتجربه محسوب میشود که در کنار نویسندگی به کار آموزش داستاننویسی هم میپردازد.
«ستاره سینما» متشکل از ۱۲ داستان کوتاه است. داستانهایی ساده، خوشخوان و متکی به قصهگویی. اغلب داستانهای این مجموعه رئال هستند. روایت داستانها خطی، ساده و به دور از پیچیدگی است.
بیشتر داستانها فضایی تصویری و سینمایی دارند. از این رو خواننده به خوبی میتواند مکان و فضای داستان را در ذهنش مجسم و بازسازی کند. به عنوان مثال، در داستان «اشرف افغان» مکان تبدیل به عنصری مهم در داستان میشود و میتوان گفت قهرمان اصلی داستان مکان است و نه آدمها. در این مکان مجموعهای از آدمها که با ناکامی روبرو شدهاند با هم درگیری ذهنی دارند.
سوژۀ داستانها، سوژههایی معاصر هستند و بنابراین زبان داستانها، زبان آدمهای عادی معاصر است و دیالوگها نیز روان و فارغ از تکلف و پیچیدگی است که با فضای معاصر داستانها همخوانی دارد.
مضمون اصلی بسیاری از داستانهای این مجموعه مشکلات و دغدغههای زنان است. علیرغم این امر نویسنده معتقد است این داستانها فمینیستی نیستند و او با فمینیسمی که در ایران تعریف شده مخالف است.
برخی از منتقدان معتقدند ناهید طباطبایی زن را در همان چارچوب کلیشهای نشان میدهد؛ همان نقشهای همیشگی معشوق، مادر، موجودی که به او خیانت میشود و او این نقشها را در داستانهایش تثبیت میکند. مثلا زن در داستان «آپارتمان بغلی» از بیشوهری کارش به جنون رسیده است.
زنهای دیگر این داستان هم در حال فضولی، غیبت، چشم و همچشمی هستند. ویژگیهایی که جهان مردسالار به عنوان خصوصیتی منفی به زنان نسبت میدهد. اما ناهید طباطبایی میگوید شخصیتهای ادبی آثارش را یک انسان میبیند فارغ از زن یا مرد بودن آنها.
طنزی پنهان و گاه آشکار یکی از نکات مثبت مجموعۀ «ستاره سینما» است. نویسنده در برخی داستانها موضوعی تلخ را با چاشنی طنز همراه میکند تا از تلخی آن کاسته شود.
کلاغ، همکلاسی سابق، ستارۀ سینما، داستان آدم نشدن آقای صاد، خاله شوکت، اشرف افغان، آپارتمان بغلی، تاج خروس، خبرنگار، گامبو، دوستان برقی و آبشار دوقلو عناوین داستانهای «ستاره سینما» هستند. میتوان گفت «ستاره سینما» گامی دیگری از ناهید طباطبایی در عرصۀ داستان کوتاه است.