ماریو: توی این دوره و زمونه دیگه صداقت و درستی برای کسی اهمیت نداره. همه با فریب و تقلب و زدوبندهای کثیف زندگی میکنن…! مردم همدیگه رو زیر دست و پا له میکنن، از هم نردبون ترقی میسازن تا زندگی کنن. خب، چی کار باید کرد؟ یا باید قواعد این بازی کثیف رو قبول کنی… تا از این چاه بیای بیرون… یا این که توی چاه باقی بمونی.
ویسنته: (با لحنی سرد.) اونوقت برای چی نباید از این چاه خارج شد؟
ماریو: دارم برات توضیح میدم… من از این دنیا حالم بهم میخوره. همه فکر میکنن که فقط دو جور میشه توی این دنیا دووم آورد: یا تو بقیه رو بخوری یا اینکه بقیه تو رو قورت بدن. همه میگن: «یا میخوری، یا میخورنت!» نظریات قشنگی هم واسه آرامش خاطر بهت میدن: «زندگی مبارزه است»… «راه رسیدن به خیر از شر میگذرد»… «اول خویش، سپس درویش»… اما من دارم سعی میکنم از کنج خودم تکون نخورم و ببینم آیا راهی برای نجات از بلعیدهشدن هست… بدون اینکه مجبور باشم کسی رو ببلعم.
در سلسلهی رماننویسان بزرگ انگلیسی در قرن نوزدهم، که از جین آستین و خواهران برونته آغاز میشود و به چارلز دیکنز و تاماس هاردی میرسد، جورج الیوت بهسبب مهارت و ژرفبینیاش در توصیف انگیزهها مقام منحصربهفردی دارد، بهطوری که بسیاری از نقادان مدرن او را بزرگترین رماننویس انگلیسی قرن نوزدهم میدانند.
ادام بید رمانی است دربارهی آدمهای معمولی که زندگی سادهای دارند و روابط آنها نیز در محیط کوچکشان ساده مینماید، اما آیا این نظم عادی ادامه مییابد؟ تقدیر چهها در آستین دارد؟ ضربهی سرنوشت چهگونه فرود میآید؟
معرفی کتاب بلندیهای بادگیر (شومیز) (وادرینگ هایتس)
بلندیهای بادگير روايت عشق است و انتقام، با شخصيتهايی که آميزه لطافت و خشونتاند، مهر و کين، اميد و بيم،… در مکانی که آن هم آميزهای است از گرما و سرما، روشنايی و تاريکی، تابستان طراوتبخش و زمستان اندوهبار. آيا خفتههای اين خاکِ آرام خوابزدههايی بیقرارند؟
اميلی برونته با همين داستان شورانگيز به بلندیهای ادبيات صعود کرده است.
ای خوانندهی عزیز، خدا نکند هیچوقت به آن احساسی دچار شوید که من آن لحظه دچارش شده بودم! خدا نکند چشمهایتان هیچوقت آن اشکهای طوفانی و سوزان و دلخراشی را ببارد که آن لحظه از چشمهای من میبارید. خدا نکند هیچوقت آنطور درمانده و دردمند به درگاه خدا استغاثه کنید که من در آن لحظه میکردم. خدا نکند که شما هم مانند من بترسید که مبادا باعث بدبختی کسی شده باشید که از جان و دل دوستش دارید.
بنتو سانتیاگو یا، چنانکه همسایگان خطابش میکنند، دُنکاسمورو، سرگذشت خود را با شرح عشق و عاشقی آغاز میکند و ما را به همنوایی با خود میخواند که: خوشتر از ایام عشق ایام نیست. این عشق سرانجام به ازدواج میانجامد و آنگاه بهگونهای نامنتظر همه چیز شتاب میگیرد تا راه برای فاجعهای ویرانگر هموار شود. اما در این میان خواننده از گفتهها و ناگفتههای بنتو درمییابد که او راوی قابل اعتمادی نیست. چه بسا گذشت زمان و ذهن خیالپرور و بیمارگون او رویدادها را مخدوش کرده باشد. پس هر لحظه از خود میپرسیم آیا این تمام واقعیت است؟ از این روست که داوری دشوار میشود و واقعیت بس پیچیدهتر از آنچه بهچشم میآید. ماشادو کندوکاو در وجود معماگون آدمی را با زبانی طنزآلود درمیآمیزد و در این روایت شگفت روابط اجتماعی برزیل در نیمهی قرن نوزدهم نیز از نیش و کنایههای رندانهی او در امان نمیماند. دُنکاسمورو (۱۸۹۹) مشهورترین رمان ماشادو در امریکای لاتین است و بیش از هر رمان برزیلی دیگر موضوع نقد و بررسی بوده است.
ان الیوت، قهرمان آخرین رمان جین آستین، در آستانه سیسالگی، در محیط تنگ و محدود که ارزشهای کاذب بر آن حاکم است، با متانت و شکیبایی زندگی را پیش میبرد. هشت سال پیش به ترغیب دوستان و نزدیکانش به خواستگاری مرد محبوبش جواب رد داده بود. حالا چه چیزی آن مرد را ترغیب خواهد کرد تا برای تجدید رابطه قدم جلو بگذارد؟…جین آستین در 16 دسامبر 1775 در استیونتن، همپشر، جنوب شرقی انگلستان، به دنیا آمد. او هفتمین فرزند یک کشیش ناحیه بود. در سال ???? که پدرش بازنشسته شد، خانواده ی آستین به بث نقل مکان کرد. پدر در سال 1805 از دنیا رفت و جین آستین و مادرش چند بار نقل مکان کردند، تا سرانجام در سال 1809 در نزدیکی آلتن در همپشر ماندگار شدند. جین آستین در همین محل ماند و فقط چند بار به لندن سفر کرد. در مه 1817 به سبب بیماری به وینچستر کوچ کرد تا نزدیک پزشکش باشد، و در 18 ژوئیه ی 1817 همان جا درگذشت. نوشتن را از نوجوانی آغاز کرد. قبل از انتشار آثارش بارها در آن ها دست می برد و بازبینی شان می کرد. چهار رمان عقل و احساس، غرور و تعصب، منسفیلد پارک و اِما به ترتیب در سال های 1811، 1813، 1814و 1816، یعنی در زمان حیات جین آستین منتشر شدند. رمان های نورثنگر ابی و ترغیب در سال 1818، یعنی بعد از مرگ نویسنده به چاپ رسیدند. دو اثر به نام های لیدی سوزان و واتسن ها (ناتمام) نیز از کارهای اولیه ی جین آستین باقی مانده است. او پیش از مرگ مشغول نوشتن رمانی به نام سندیتن بود که قسمت های پراکنده ی آن در دست است. جین آستین در محیطی نسبتاً منزوی زندگی کرد و اوقات خود را بیشتر به نوشتن گذراند. به نظر نقادان، او نبوغی دووجهی داشت: هم طنز قدرتمندی داشت و هم اخلاقیات و روحیات آدم ها را خوب می شناخت. رمان های جین آستین از پرخواننده ترین آثار در ادبیات جهان اند و حدود دویست سال است که نسل های پیاپی با کشش و علاقه ی روزافزون رمان های او را می خوانند.
رضا رضایی در رشته ی مهندسی مکانیک تحصیل کرده و عضو سابق تیم ملی شطرنج است. سال هاست به طور حرفه ای به ترجمه ی آثار ادبی به خصوص ادبیات کلاسیک مشغول است. رضایی آثار متعددی را در زمینه های علمی، ادبی و فلسفی ترجمه کرده و مقالاتی هم در همین حوزه ها نوشته است.
معرفی کتاب تشیع، همبستگی و مخاطره هویتگرایی (ادوار اجتماعی فعالیتهای خیریهٔ نهاد دین)
یافتههای این اثر نشان میدهد علمای شیعه تاکنون نتوانستهاند متناسب با مسائل اجتماعی روز جامعه، نظامِ فکری و نیرویِ اجتماعی خود را بهگونهای بازسازی کنند که بتوانند در حوزههایی مانند فقر و بیکاری و اعتیاد و روسپیگری نقشی ویژه ایفا کنند. در شرایط اضطرار اقتصادی ناشی از ترکیب سیاستهای نولیبرال با تحریمهای اقتصادی و ناکارآمدیهای دولتها در ایران، علما هیچ گفتار یا سازمان منسجمی برای مواجهه با این وضعیت ندارند. به همین دلیل در چند دههٔ گذشته مدام از مسائل اجتماعی و اقتصادی عامهٔ مردم فاصله گرفتهاند و بخشی از مشروعیت خود را از دست دادهاند.
… مطالعهٔ فعالیتهای خیریهٔ مراجع تقلید شیعه در سدهٔ گذشته نشان میدهد این فعالیتها از ابتدای دههٔ هفتاد، با پیدا شدن جهتگیری هویتگرایانه، دچار دگردیسی مهمی شده است…. نهاد دین اکنون در موقعیتی است که میبایست میان دو جنس همبستگیِ متضاد انتهاب کند: هویتگرا شدن یا اجتماعی شدن؟
صورتمسئله اما هنوز نه روی میز مراجع شیعه است و نه روی میز روشنفگران و دانشگاهیها؛ این، جایی است که شاید چنین آثاری بتوانند نقشی ایفا کنند: در ساختن همبستگی اجتماعی.
تشیع، همبستگی و مخاطره هویتگرایی (ادوار اجتماعی فعالیتهای خیریهٔ نهاد دین) - انتشارات نی