ملاحظاتی دربارهی مارکس
معرفی کتاب ملاحظاتی درباره ی مارکس اثر میشل فوکو
دوتچو ترومبادوری در اواخر ۱۹۷۸ سلسله گفت و گو هایی را با فوکو در باب مسئله ی قدرت که دل مشغولی آن دوره ی فوکو بود انجام داده بود، لیکن بعد از چند سال او نظرش را درباره ی هدف سراسری فعالیت هایش عوض کرده بود؛ او با امتناع ذاتی اش از این که در یک نوع تفکر محبوس شود، بار دیگر تلاش برای نظام مند کردن اندیشه اش را به چالش کشید.
درست همان موقع که ما شروع کرده بودیم به باور این که می توانیم پروژه ی او را با ا صطلاح هایی مانند «قدرت / دانش» یا «خرده فیزیک قدرت» دریابیم، او بار دیگر از حیرت زده کردن ما با نفی باور سابق خودش که موضوع راستین کارش قدرت است (که قویا در پایان گفت وگو ی پنجم این کتاب بیان می شود) آشکارا خشنود بود؛ در عوض، همان طور که در پایان کار خود نتیجه گرفت، هدف واقعی اش همیشه «خلق تاریخی از شیوه های متفاوتی بوده است که از طریق آن ها انسان ها در فرهنگ های ما به سوژه بدل می شوند». لیکن این توصیف گمراه کننده است: فوکو هرگز از نشان دادن این که چگونه تاریخ سوژه شدن از تاریخ انقیاد جدایی ناپذیر است، دست برنداشت.
اگرچه در جلدهای نهایی تاریخ جنسیت به نظر می رسد که زمینه ی کارش را تغییر چشم گیری می دهد (همان طور که در فصل های آغازین کاربرد لذت توضیح می دهد)، زمانی که به معضل تکنیک های نفس در عالم یونانی رومی و وارثانش بازمی گردد، مسئله ی قدرت همچنان با دغدغه ی آخرینش درباره ی اخلاق مرتبط باقی می ماند.
اما در این سلسله مصاحبه ها از سال ۱۹۷۸، نشانه هایی از جهت های فکری بعدی فوکو پیدا می شود (گرچه اشاراتی به نظریه ی «حکومتمندی» می کند)، پس این گفت و گوها گامی را در جهت درک تفکر فوکو طی سال های آخر دهه ی ۱۹۷۰ در اختیار می گذارد. تا جایی که من می دانم، این گفت و گوها بلندترین مجموعه ی پیوسته ی مصاحبه های چاپ شده با یک مصاحبه کننده است.
به این ترتیب، گستره ی موضوعات و غنای جزئیات، این بحث ها را شاید به بهترین منبع یگانه برای فهم نظرات فوکو از کارش در آن زمان تبدیل می کند.
با تردید و تغییر زیبا زندگی کنید.
به راستی وقتی قرار است روزی بمیریم، چگونه میتوانیم با تمام وجود زندگی کنیم؟ اگر تشخیص بدهیم که هیچگاه نمیتوانیم به طور کامل و در نهایت همه چیز را سر و سامان دهیم چه میشود؟ آیا میشود تحمل خود را در برابر بیثباتی و تغییر، زیاد کنیم؟ چگونه میتوانیم با پیشبینی ناپذیری و تردید طرح دوستی بریزیم و آنها را به منزله ابزاری برای دگرگون ساختن زندگیمان بپذیریم؟
نگرانی یا اضطراب چیزی نیست که فقط معدودی از انسانها را متأثر کند، حالت فراگیری است که انسانها بروز میدهند. لیکن به جای ناامید شدن به واسطه ابهام و بیثباتی زندگی، چه میشد اگر آن را میپذیرفتیم و در آن میآرمیدیم؟
انسانها در دوران سختی به سر میبرند. گاهی زندگی همچون رودخانه متلاطمی به نظر میآید که احتمال دارد ما را غرق و دنیا را نابود کند. پس چرا ما نباید به ساحل مطمئن- به الگوها و عادتمان- بچسبیم؟
نویسنده این کتاب میخواهد بگوید که آن نوع چسبیدن از روی ترس به عادتها و الگوهای معمول ما را از تجربه بسیار رضایتبخشتر تمام و کمال زنده بودن باز میدارد. آموزههایی که «پِما چُدرُن» در کتابش ارائه میکند- معروف به «سه تعهد»- گنجینهای از خود در دسترس خوانندگان این کتاب قرار میدهد تا آنها بیاموزند مستقیم وارد رودخانه شوند. وقتی این کار را انجام دادند به تدریج خواهند دید که نه تنها زیستن به این سبک چقدر بهتر به نظر میرسد بلکه با توجه و حمایت به طور طبیعی و مؤثر به دیگران نزدیکتر خواهند شد.
دکارت
« رُنه دکارت » در سال ١٥٩٦ در شهر لاهه دیده به جهان گشود . او پس از تحصیل در مدرسه یسوعیان دیپلم و لیسانس خود را در رشته حقوق ( حقوق مدنی و قانون شرع ) از دانشگاه « پواتیه » دریافت میکند . دانشگاهی که به آموزش حقوقیاش معروف است . دکارت در سال ١٦١٨ تمایل زیادی دارد تا به وجود انسانی خویش بپردازد . او در این زمان تنها ٢٢ سال دارد . دکارت به هلند میرود و وارد سپاه پروتستان « موریس ناسائو » میشود. او بعدها به چیزی اشاره میکند که در آن ایام او را مجذوب حرفه نظامی کرد : « دل پرشور » . گمان نمیرود دکارت هرگز جنگیده باشد .
به نظر میآید که زندگی در پادگان از همان ابتدا او را دچار ملال و خوابزدگی میکند . دکارت با « آیزاک بکمان » دانشمندی که از او بزرگتر است ملاقات میکند ؛ ریاضیات آن دو را به یکدیگر نزدیک میکند . دوستی عمیقی بین آن دو شکل میگیرد و ذهن دکارت بیدار میشود . دکارت زندگی خویش را به گام برداشتن در راه جستجوی حقیقت که آن را « خیر اصلی زندگی » میدانست گذراند . فلسفه مضمون زندگیاش بود و به هیچ روی آن را نوعی بطالت نمیدانست ، بلکه در آن نوعی شور و حرارت مییافت . او در نامهای نوشت : « لطفاً همیشه باور داشته باشید که من زندهام ، فلسفهورزی میکنم و با شور و حرارتم.
کتاب ارسطو قدم اول
معرفی کتاب ارسطو قدم اول
ارسطو را به عنوان فرزانه ترین چهره ای توصیف می کنند که در تمامی اعصار زیسته است. مشکل بتوان برای تاثیری که او بر فرهنگ، فهم و معرفت انسانی گذارده است، هماوردی یافت. بسیاری از روش های فکری امروز را می توان نزد او در آثارش پی گرفت، گرچه امروزه اغلب به این تاثیر اعتراف نمی شود...
مبانی اخلاق
چکیده:
مبانی اخلاق جی.ئی.مور، نخستین بار در سال 1903 انتشار یافت. این کتاب را نقطه آغاز مسلّم نظریه اخلاقی قرن بیستم دانستهاند.
لیتون استراچی تاریخ انتشار آن را «شروع عصر خرد» نامید و مینارد کینز آن را «برتر از افلاطون» دانست. این کتاب به تدریج به عنوان متنی کلاسیک، در باب نظریه اخلاق تحلیلی با اقبال گستردهای، که هنوز از آن برخوردار است، مواجه شد.
مور، به صورت پرآوازهای، استدلال میکند که نظریههای اخلاقی سابق به آفت «مغالطه طبیعتگرایانه» مبتلایند. نظریه خود او، که در پی پرهیز از این مغالطه است، مشتمل است بر بحث از انواع چیزهایی که ارزش ذاتی دارند، و انواع اعمالی که بایستی انجام گیرند.
متن مبانی اخلاق در اینجا همراه با پیشدرآمد منتشر نشدهای آمده است که مور به قصد ویراست دوم کتاب، که هیچگاه به انجام نرسید، نوشته بود.
این پیشدرآمد، گو اینکه به اتمام نرسید، به وضوح بیانگر اندیشههای پسین مور در باب کارِ (قبلی) خود اوست. همچنین این مجلد دو قطعه مهم از نوشتههای اخلاقی بعدی مور: «اختیار» و «مفهوم ارزش ذاتی» با مقدمهای جدید از توماس بالدوین را دربر میگیرد.
بر همه دانشپژوهان و طالبان آثار مور و نظریه اخلاقی به نحو عام، خواندن این اثر فرض است.
اثر پیش رو با عنوان مبانی اخلاق که قبلاً یک بار توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى منتشر شده، دومین فعالیت مشترک سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى است که مىتواند براى اساتید، دانشجویان و پژوهشگران فلسفه اخلاق و زمینههاى وابسته به آن در حوزهها و دانشگاهها مفید واقع شود.
فصل 1: موضوع اخلاق
فصل 2: اخلاق طبیعت گرایانه
فصل 3: لذت گرایی
فصل 4: اخلاق مابعدالطبیعی
فصل 5: فلسفه اخلاق در رابطه با رفتار
فصل 6: آرمان یگانه
منشا عالم حيات انسان زبان
درباره کتاب منشا عالم حيات انسان زبان اثر هوبرت ريوز با ترجمه ی جلالالدين رفيعفر:
در روز سىام نوامبر 1986، به مناسبت روز جهانىِ محيطشناسى انسانى، گردهمآيىِ علمىاى در شهر بوردوِ فرانسه برگزار شد. هدف اصلىِ اين گردهمآيىِ باشكوه دستيابى به آخرين دستآوردهاى علمىِ قرن بيستم دربارهى موضوعات بنيادىِ منشأ عالم، حيات، انسان و زبان و معرفىِ آن به جهانيان بود. در اين همآيش چهار تن از صاحبنظران مشهور جهان چهار سخنرانىِ مهم دربارهى چهار موضوع فوق ايراد كردند. كتاب حاضر متن سخنرانىِ اين چهار تن است.