ونگوگ تجسم چیزی فراتر از گرایشی هنری است. او تجسم الگوی تازهای از هنرمند به شمار میآید. از زمان ونگوگ به بعد، نگاه معمول به آفرینش هنری تغییر کرده است. این شخصیت یکتا در حالی مطرح شده که همان اجتماعی به او علاقهمند شده که پیشتر وی را گرفتار کرده بود. اما اجتماع نیز بدینوسیله دگرگون شده است. پرسش کتاب حاضر این است که ونگوگ چطور قدیس شد؟ ناتالی انیک، پژوهشگر نامدار حوزهی جامعهشناسی هنر، این رویداد را در شش مرحله بررسی کرده است: کار ونگوگ به معما و زندگیاش به افسانه و تقدیرش به رسوایی بدل شد، نقاشیهایش را به فروش گذاشتند و به نمایش درآوردند، و مکانهایی که رفته بود و اشیایی که لمس کرده بود به یادگاری بدل شد. ونگوگ نهفقط به تاریخ هنر و نقد، که موضوعشان برساخت عظمت هنری است، بلکه به همان اندازه به تاریخ دین تعلق دارد، که کارش بررسی برساخت ایثارگرانهی عظمت است؛ به سنت زندگینامهنویسی و قدیسنگاری مربوط است، که قصدش واکاوی نظامهای تحسین و قهرمانسازی است؛ به روانپزشکی، روانشناسی و انسانشناسی مرتبط است، که موضوع کارشان انحراف و یکتایی است؛ به اقتصاد تعلق دارد، که پولیسازی ارزشِ منتسب به اثر را وامیکاود؛ و دستآخر به جامعهشناسی دین هم بیربط نیست، که در خصوص منزلت یادگاریها، زیارت و تاوان یا کفاره تحقیق میکند.
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
○ دوست دارم اونجا بمیرم. اگه اونجا باشم هم برای تو خوبه هم برای من. با بلاهایی که قراره سرم بیاد دیگه نمیتونم مراقب تو باشم. اگه برم اونجا دیگه زیاد درد نمیکشم. دلم نمیخواد درد بکشم. از همین الان درد شروع شده. داره بدتر هم میشه. تو مجبور نیستی ببینی چه بلایی سرم میآد.
ص ۸۳
سنگ، کاغذ، قیچی (۴۳) (و ای خوانندهی محترم و مشعلداران و شبگرد) - انتشارات نی
معرفی کتاب شگفت و بیشکست 41 (نمایشنامه (سوگنامه در سه پرده) )
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
روزگارم چنین آموخت که مردمانْ شاه را چون مادرند کِهش به خون جگر پرورند، بزرگَش دارند و هماره به مِهرْ بر تندیهای وی چشم فروبندند… گرچه به فرجام، مردمان را چشم نه از مِهر، که از شرم بسته مانَد و دهان نه به درود، که به خشم گشاده گردد، با صدهزار دندانِ آخته.
ص ۶۹
شگفت و بیشکست (نمایشنامه (سوگنامه در سه پرده) ) - انتشارات نی
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
همیشه به خاطر داشته باشید که کوچکترین لغزشی در شخصیت شما میتواند شکافی باشد که روباه خودش را در آن مخفی کند، مانند آبی که در شکاف سنگی منتظر است تا یخ بزند و سنگ را از هم بپاشد.
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
من رنج این دلبستگی شدید را تحمل کردم، بدون آنکه ذرهای از مواهبش نصیبم شده باشد. ماریان، اگر باور میکنی که من هم میتوانم احساس داشته باشم، پس قطعاً میتوانی بفهمی که تا عمق وجودم از این شکست رنج میبرم. آرامشی که از آن حرف میزنی حاصل رنج و عذابی است که بر خودم تحمیل کردم تا بتوانم خویشتندار باشم. من وظیفهام را انجام دادهام، اما باور کن… دارم از غصه میمیرم.
تیا دِنورا، استاد دانشگاه اکستر، بیگمان مهمترین چهرهی آکادمیک در حوزهی جامعهشناسی موسیقی در دهههای اخیر است که با پژوهشهای متنوع و بینرشتهای خویش سهم بسزایی در احیای این رشته داشته است. پس از آدورنوکوششی است در جهت تدوین برنامهای پژوهشی برای جامعهشناسی موسیقی تا به کمک آن بتوان سهم موسیقی را بر صورتبندی ساحتهای مختلف جامعه بررسی کرد. به همین منظور، دِنورا در کتاب حاضر، با بهرهگیری از میراث فکری آدورنو و همزمان نقد آنها، تفسیر تازهای از این حوزهی پژوهشی ارائه میدهد، و در این راه از میراث فکری صاحبنظرانی همچون هوارد بکر، لیدیا گر، کریستوفر اسمال، اروینگ گافمن، برونو لاتور بهره میبرد تا به جای نظریهپردازیهای کلان و غیرواقعی موسیقی را «در عمل» و در بطن موقعیتهای اجتماعی بررسی کند. ماحصل کار او به پژوهشگران یاری میرساند تا قدرت موسیقی را در گسترههای اجتماعی بسیار متنوع و حتی به صورت بینرشتهای تحلیل نمایند.
کتاب حاضر تلاشی است در جهت روشنکردن خط سیر اندیشههای افلاطون و ارسطو دربارهی زیبایی و هنر، با ابتناء بر آثار اصلی آنها. تلاش نگارنده این است که خواننده، علاوه بر آشنایی با این آثار، با دیدگاههای این دو فیلسوف بزرگ دربارهی زیبایی و هنر و نتایج و پیامدهای اندیشهی آنان نیز آشنا شود. این پژوهش معلوم خواهد داشت که چگونه زیبایی، که نزد افلاطون شأنی متافیزیکی دارد، در ارسطو از عالم مثال به عالم واقع فرود میآید و بهنحو استقلالی در اشیاء و امور زیبا، از جمله آثار هنری، جای میگیرد و هنر نیز ذیل حکمت درآمده و در خدمت بهبود اوضاع زندگی فردی و جمعی مردمان قرار میگیرد. این تغییر البته از تغییرات کلی در مبانی اندیشهی این دو فیلسوف نشأت میگیرد. اگرچه عناصر اصلی زیباییشناسی یونانی، یعنی تناسب و تقارن و اعتدال، نزد هردوی این فیلسوفانِ بزرگ جایگاه خود را حفظ کرده و نیز غایتِ کلیِ فلسفهی هردوی این اندیشمندان معطوف به «خیر» است. مبنای کار در بررسی آراء افلاطون رسالههای «هیپیاس بزرگ»، «مهمانی»، «فایدروس»، «ایون»، «سوفیست»، کتابهای دوم و سوم و دهم جمهوری، و قوانین، و در ارسطو بوطیقا و کتاب هشتم سیاست بوده، هرچند به تناسبِ موضوعِ مورد بحث، سایر آثار مرتبط نیز مدنظر قرار گرفته است.
معرفی کتاب مروری بر نظریههای زیبایی (در زیباشناسی تجربی و علوم شناختی)
شاید چنین بنماید که فلسفهی هنر یا زیباییشناسی فلسفی باید به مبحث زیبایی بپردازد، ولی درهمتنیدگی نقش زیبایی با گزینشهای فردی و تعاملات اجتماعی دانشمندان علومشناختی را واداشته است تا به کشف چگونگی ادراک زیبایی و مؤلفههای اصلی آن همت گمارند. در کتاب حاضر، دکتر صالح طباطبایی، دانشآموختهی علوم شناختی، به مرور انتقادی مهمترین نظریههای زیبایی در زیباییشناسی تجربی و علوم شناختی پرداخته است. کتاب با زیباییشناسی تجربی فخنر آغاز میشود، سپس به «نظریهی پتانسیل برانگیختگی» برلاین، کاربرد «نظریهی اطلاعات» در زیباییشناسی، زیباییشناسی گشتالتی، نظریهی شناختی «پسند سرنمونی» مارتین دیل، نظریهی شناختی «سهولت پردازش» رِبِر، انگارهی شناختی «پردازش اطلاعات چندمرحلهای» لِدِر، «نظریهی الگوریتمی زیبایی» اشمیدهوبر و سرانجام «زیباییشناسی عصبشناختی» (Neuroaesthetics) میپردازد. پیوست تکمیلی کتاب دربارهی «نظریهی تناسبات» ابنهیثم در ادراک زیبایی است. این همان نظریهای است که هنرپژوهان عصر رنسانس، چون لورنتسو گیبرتی، لئونه باتیستا آلبرتی و لئوناردو داوینچی، از آن وام گرفتند.
مروری بر نظریههای زیبایی (در زیباشناسی تجربی و علوم شناختی) - انتشارات نی