کتابی که در دست دارید مدخلی عمومی و مقدماتی است در بابِ جنسیت و عوامل اجتماعی مؤثر در شکلگیری و تغییر و تحول آن.
مؤلف مقولهی جنسیت را در عرصههای گوناگون و از زوایای متفاوت بررسی کرده است، از تمایلات جنسی گرفته تا میزان مشارکت سیاسی و الگوهای جرم و «کژروی». در هریک از این عرصهها ارائهی بررسیهای مختلف از فرهنگهای گوناگون به ملموسشدن بحثها افزوده و برقراری ارتباط خواننده را با مسائل مورد بحث آسانتر کرده است. گَرِت نشان میدهد که چگونه «زنانگی» و «مردانگی» نه ویژگیهای ذاتی، مطلق و فراسوی زمان و مکان، بلکه مقولاتی اجتماعی و فرهنگی، ساخته و پرداختهی شرایط تاریخی معین و گاه حتا دستخوش نیازهای سیاسی و اقتصادی زودگذرند. ازاینرو نگرش انتقادی به مقولهی جنسیت نه تحلیلی از «ذات» این پدیده بلکه کنکاشی است مشخص و تاریخی در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی، فرهنگ و سیاست.
نوشتههای بالینی فروید که در اینجا گزیدهای از آنها گرد آمده، تأملاتی هستند که به شکلی از رابطهی سوژه با خود، مجال بیان میدهند. در این بیانشدن، آنالیز در مقام رابطه و کردار، مبنای صورتبندی برخی مفاهیم قرار گرفته که اهمیت انتقادیشان بعدها به واسطهی «بازگشت به فروید» برجستهتر میشود. این نوشتهها از نسبتی میان درمان بالینی و تأمل در نفس حکایت دارند که در نتیجهی آن، مسائل روانی به منزلهی مسائلی برخاسته از شکافهای زندگی مدرن ظاهر میشوند. روانکاوی از طریق این نوع مسئلهسازی، گفتار روانشناسی را از ظرفیتی انتقادی برخوردار میکند؛ ظرفیتی معطوف به رهایی زندگی که حضور بالقوهاش در نوشتههای بالینی فروید حس میشود. در این نوشتهها، این سویهی انتقادی بهویژه از خلال تأمل بر آن پیچوخمها و تناقضهایی رخ مینماید که ردشان بر زندگی عاشقانه حک شده است. عشق به منزلهی عرصهای که تضادهای تجربهی مدرنیته را در خود نهفته دارد، به ظهور مفاهیمی راه میدهد که مدخلهایی اساسی برای ورود به مفهوم مدرنیتهاند و تأمل بر آن میتواند در فراهمآوردن چارچوبی برای نقد وضعیت سهیم باشد.
معرفی کتاب تاریخ اندیشه سیاسی غرب (جلد دوم) (از روشنگری تا افول لیبرالیسم)
در تاریخ اندیشهی سیاسی غرب، با شرحی روشن و پویا از افکار مهمترین اندیشمندان سیاسی غرب مواجهایم. نویسنده به توصیف صرفِ اندیشهها بسنده نمیکند و ناظری بیطرف باقی نمیماند، بلکه عملاً با مسائل فکری درگیر میشود و درنهایت به شرحی متوازن و درعینحال روزآمد از اندیشههای قدیم و جدید میرسد. با توجه به مسائل حاد معاصر، تأکید نویسنده بر طرح مباحث این اندیشمندان اثر را هرچه بیشتر روزآمد میکند. در این میان، آنچه بیشتر اهمیت دارد، احاطهی مکللند به موضوعات سیاسی و طرح مسائل بنیادی است. ازاینرو تاریخ اندیشهی سیاسی غرب میتواند مدخلی مناسب برای آشنایی با سیر تحول مبانی و مفاهیم سیاسی غرب باشد. جلد دوم تاریخ اندیشهی سیاسی غرب با بحثی نسبتاً کوتاه دربارهی ریشههای فکری دولت مدرن آغاز و نسبت آن با جنبش روشنگری سنجیده میشود. سپس در افکار مونتسکیو ــ یکی از پیشگامان برجستهی عصر روشنگری ــ کنکاش میکند. پس از آن، مطالب مفصلی دربارهی روشنگری در امریکا ارائه میشود و در فصل بعد، در چارچوب دیدگاههای هیوم و ادموند برک، محدودیتهای روشنگری ارزیابی میشود. بخش بعد به بررسی لیبرالیسم و اوج و فرودهای آن در فاصلهی سالهای پایانی قرن هجدهم م. تا اواخر قرن نوزدهم م. اختصاص دارد. بهطور کلی، لیبرالیسم و روشنگری دو موضوع اصلی این مجلد را تشکیل میدهند. این دو موضوع هنوز هم جزء مباحث بسیار مناقشهبرانگیز در اندیشهی معاصر محسوب میشوند.
تاریخ اندیشه سیاسی غرب (جلد دوم) (از روشنگری تا افول لیبرالیسم) - انتشارات نی
تو جهانی به خون آلودی و انجامت نیز چنین خواهد بودزندگیات به رسوایی گذشت و مرگت نیز قرین رسوایی خواهد بود
نمایشنامهی ریچارد سوم که در سال ۳-۱۵۹۲ نوشته شده، از همان آغاز با استقبال فراوان خوانندگان و تماشاگران روبرو شد، چندان که آن را در کنار هملت و رومئو و ژولیت در شمار محبوبترین آثار شکسپیر جای دادهاند.
این نمایشنامه داستان برآمدن و فروافتادن شاهی منفور را بازمیگوید. اما شکسپیر سیمای این مرد زشتصورت و زشتسیرت را چنان تصویر کرده که حضورش بر صحنه، همهی شخصیتهای دیگر را به محاق میبرد. این هیولای بیشفقت که در راه رسیدن به تاج و تخت انگلیستان از هیچ دروغ و خدعه و جنایتی رویگردان نیست، با هوشی اهریمنی و نگاهی ژرفکاو تا اعماق وجود قربانیانش نفوذ میکند و آز و شهوت این یک یا عقل سستپای دیگری را آماج خود میگیرد. از این روست که جملگی را بهآسانی میفریبد و سرانجام به نابودی میکشاند. اما فزونخواهی و غرور بیحدش سرانجام او را نیز قرین رسوایی و تباهی میکند.
نهتنها کمونیستها و احزاب کمونیستی، انقلاب اکتبر را رخدادی دورانساز و روسیهی شوروی را سرآغاز عصری جدید میدانستند که تحقق جامعهای آرمانی را امکانپذیر ساخته است، بلکه بسیاری از روشنفکران غیرکمونیست در غرب و دیگر نقاط جهان نیز با خوشبینی و امیدواری و گاه با شور و شوق وصفناپذیری فرایند تحولات این سرزمین را دنبال میکردند. تشویق و ترغیب این دسته از روشنفکران و جذب آنان بهمنظور حمایت از روسیهی شوروی، یکی از اهداف احزاب کمونیستی و پیش از همه حزب کمونیست روسیهی شوروی بود. از این رو، کارزارهای تبلیغاتی گستردهای به راه انداختند تا با انتشار روزنامهها و نشریهها و برپایی کنگرههای گوناگون و دعوت از نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران و شخصیتهای نامدار برای دیدار از روسیهی شوروی و مشاهدهی تحولات آن، به اهداف خود دست یابند. تلاش و تبلیغات آنان تا حدی به ثمر رسید و در سالهای میان دو جنگ جهانی، بسیاری از روشنفکران از گوشه و کنار جهان به اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سفر کردند تا شاهد فرایند انقلاب اکتبر و تحولات و رویدادهای پس از آن باشند. هدف آنان بیش و پیش از همه آن بود که ببینند اکنون که حاکمان جدید، آنگونه که در مانیفست کمونیست آمده است، «با سرنگونی قهرآمیز تمام نظام اجتماعی پیشین» همهی قدرت را به دست گرفتهاند، چه دگرگونیهایی روی داده و چه تحولاتی در شرف وقوع است و آیا نشانههایی از جامعهی آرمانی آنان در «کعبهی آمال پرولتاریا» یافت میشود؟
در اين کتاب کوشش شده است تا بر اساس گفتهها و نوشتههای تنی چند از روشنفکران سرشناس غربی، بهويژه کسانی که در دوران انقلاب اکتبر و سالهای پس از آن به روسيه سفر کردند، به بررسی نگاه و نگرش آنان به انقلاب اکتبر و واکاوی نقد و نظر و نظريهها و همچنين پيامدهای کنش و واکتش آنان پرداخته شود. افزون بر اينها، هم از چرايی گرايش گروهی پُرشمار از روشنفکران در گوشه و کنار جهان به ايدئولوژی کمونيستی و هواداری آنان از انقلاب اکتبر و طرفداريشان از اتحاد جماهير سوسياليستی شوروی سخن به ميان خواهد آمد و هم از دلايلِ رويگردانی شماری کم از روشنفکران از ايدئولوژیها و نظامهای تماميتخواه. و سرانجام آن که با اشاراتی میکوشيم پاسخی برای اين پرسش بيابيم که آيا کمونيسم جايگزين ايمان مذهبی روشنفکران شده و به دينی جديد تبديل شده است؟
ویتگنشتاین در بند ۲۰۱ [پژوهشهای فلسفی] مینویسد: «پارادوکس ما این بود: هیچ نحوهای از عمل نمیتواند با یک قاعده متعیّن شود، زیرا هر نحوهای از عمل را میتوان با این قاعده تطابق داد»… این «پارادوکس» احتمالاً اصلیترین مسئلهی پژوهشهای فلسفی است. حتی کسانی که در مورد نتایج مرتبط با «استدلال زبان خصوصی» و فلسفهی ذهن، ریاضی و منطق، که ویتگشنتاین از مسئلهی خود نتیجه میگیرد، مناقشه دارند، میتوانند خود این مسئله را مساهمت مهمی در فلسفه تلقی کنند. این پارادوکس میتواند بهعنوان صورت جدیدی از شکاکیت فلسفی درنظر گرفته شود.
معرفی کتاب علم و فضیلت (جستاری دربارهی تأثیر ذهنیت علمی بر منش اخلاقی)
پروفسور لوییس کاروئانا، کشیش یسوعی، در علوم، فلسفه، و الاهیات صاحب درجات است. او دکترایش را در رشتهی تاریخ و فلسفهی علم از دانشگاه کمبریج گرفته، پیش از این سالها استاد دانشگاه لندن بوده و اکنون، علاوه بر ریاست دانشکدهی فلسفهی دانشگاه رم، به تدریس فلسفه و پژوهش در رصدخانهی واتیکان اشتغال دارد. کاروئانا علاوه بر کتاب حاضر، صاحب آثاری چون کلگرایی و فهم علم، معماری مفهومی طبیعت، داروین و کاتولیکگرایی، و آغاز و پایان کائنات است. دکتر کاروئانا در این کتاب، با پیمایش قلمروهای جدیدی در مرز میان علم و اخلاق، نشان میدهد چگونه ذهنیت علمی بر شکلگیری شخصیت فرد، یا کسب فضایل اخلاقی او اثر میگذارد. از نظر او علم فقط منظومهای از دانستهها و دانستنیها نیست بلکه عاملی مهم در تعیین روش زندگی است. بحث کتاب به توصیف برهمکنش میان علم و اخلاق یا رد و قبول نوآوریهای علمی محدود نمیماند بلکه به موضوعات اساسیتری میپردازد که حاصل گرایشهای مهم اخلاقی در بطن ذهنیت علمی است؛ و شرح میدهد چگونه علم، روش علمی، تاریخ علم، و قدرت تبیین علمی میتواند مفهومی از زندگی خوب را رقم بزند.
علم و فضیلت (جستاری دربارهی تأثیر ذهنیت علمی بر منش اخلاقی) - انتشارات نی
سرنوشت به دنبالم بود؛ «چون دیوانهای تیغ در دست» به خلاف همسالانم، تسلیم آن نشدم. هر غروب پاییز از بلندای تکدرخت تناور روستایمان چشم به افقهای دوردست و بیانتهای کویر دوختم و به آواز درونم گوش فرا دادم؛ آوازی که مرا به «انتخاب» فرامیخواند. پس انتخاب کردم؛ فقر و بیپناهی را با شکیبایی تاب آوردم، از رنج و زحمت کار شانه خالی نکردم، سر در کتاب فرو بردم و بر همهی تباهیهای محیط اطرافم شوریدم…
این قصهی سرگذشت من است تا ۱۸ سالگی.