دنیای زیبای کتی جلد 7، کتی و شمارش اعداد
از شلوغی پیاده رو ها
معرفی کتاب از شلوغی پیاده رو ها
وی در سال 1339 در تهران متولد شد، پس از اتمام تحصیلات به کار مطبوعاتی روی آورد، پس از آن وارد صدا وسیما شد، و سپس در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به فعالیت شد.پس از آشنایی با مهرداد اوستا وارد عرصه ی شاعری شد، با بیانی که مروج مهربانی و محبت بود خود را از شاعران هم عصر خویش متمایز ساخت، او در شکل گیری ادبیات انقلابی تاثیر بسزایی داشت و غزل هایش راهگشای غزل های دهه هفتاد است.محمودی همواره به کلمات عامیانه لباسی شاعرانه می پوشاند و هرگز کلمات کلیشه ای در آثارش جایی نداشته اند.
آشنایی با کانت
کتاب آشنایی با کانت نوشته پل استراترن ترجمه کاظم فیروزمند توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، ایدئالیسم آلمانی به چاپ رسیده است.
آشنایی با فیلسوفان مجموعه ای از زندگی نامه های فیلسوفان مشهور است که برای گشودن باب آشنایی با اندیشه ها و دیدگاه های آنان مدخل مناسب و مغتنمی به نظر می رسد. در هر کتاب گذشته از ارائه ی اطلاعات زندگی نامه ای، افکار هر فیلسوف در رابطه با تاریخ فلسفه به طور کلی و نیز در رابطه با جریان ها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصر او بازگو می شود و بدون ورود به جزئیات نظریات و عقاید او، مهم ترین نکته های آنها با بیانی ساده و روشن و در عین حال موثق و سنجیده بیان می شود. اساس کار در این کتاب ها سادگی و اختصار بوده است تا جوانان و نیز همه ی خوانندگان علاقه مندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشته اند بتوانند به آسانی از آن ها بهره بگیرند و چه بسا همین صفحات اندک انگیزه ی پیجویی بیشتر و دنبالکردن مطالعه و پژوهش در این زمینه می شود.
معرفی مباحث کتاب آشنایی با کانت
یادداشت ناشر
درآمد
زندگی و آثار کانت
فت وگویی در باب کانت و متافیزیک
از نوشته های کانت
گاه شمار رخدادهای مهم فلسفی
گاه شمار زندگی و زمانه کانت
متون پیشنهادی برای مطالعه بیشتر
نمایه
سگ ها و آدم ها
داستانهای این مجموعه در گذر پانزدهساله حدود سالهای ١٣٦٠ تا ١٣٧٥ نوشته شدهاند و نویسنده آن معتقد است که شاید اگر میخواسته آنها را حالا بنویسد طور دیگری مینوشته است . اما او نمیتواند به زمان و مکان نوشته خیانت کند ؛ حتی اگر نیت پسندیده بازنویسی برای بهتر شدن کار را در سر بپروراند . چرا که باید به بهای ناخرسندی « حالای » خود از کژیها و کاستیهای کار ، به داستانهای نوشته شده در گذشته و نویسندهشان وفادار میماند . از این گذشته همه میدانیم که « حالای » ما اگر آینه گذشته و آیندهمان نباشد ، وهمی یکسره خالی است .
این مجموعه از ده داستان کوتاه تشکیل شده است : کلاغ هندی ، طبل نیمهشب ، ایستگاه زرد ، سگها و آدمها و . . . . « به صدا بود که از کابوس کنده شدم ، صدای نو ، صدای کوچک . روشنی پس شیشه مات کدر شده است . پلکهای سنگینی که زخم نور خوردهاند ! صدای توله تنها مانده ! چه زود رهایش کرده است ! » فرشته مولوی ، نویسنده و مترجم ساکن کانادا ، پیش از این « دشت سوزان » خوان رولفو را ترجمه کرده است .
حضور آبی مینا
معرفی کتاب حضور آبی مینا اثر ناهید طباطبایی
نشر چشمه منتشر کرد: ناهید طباطبایی در سال 1337 در تهران متولد شد. او فارغ التحصیل رشته ادبیات دراماتیک و نمایش نامه نویسی از مجتمع دانشگاهی هنر است.
او که از نوجوانی آغاز به نوشتن کرده، اولین مجموعه داستان خود را در سال 1371 به چاپ رساند و تاکنون کار داستان نویسی و ترجمه از زبانهای فرانسه و انگلیسی را ادامه داده است. ناهید طباطبایی داوری برخی از جوایز ادبی از جمله جایزه ی صادق هدایت، گلشیری و جشنواره ی ادبی اصفهان را به عهده داشته است.
او در حال حاضر مدیریت نشر دید را به عهده دارد. تاکنون داستانهای زیادی از او به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و چند اثر او نیز به صورت فیلم نامه درآمده است.
کوچه پریدخت
ببین روشنکجان، این کوچهای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راهآب باریک بودش که میرفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُلکوچیک بازی میکردیم. اون ساختمون شیشهای که میگی شبیه ساختمونهای فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو میگم، اون خونه رسولایناست، شیشهاییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچههای محل وول میخوردن. فوتبال بازی میکردیم، تیلهبازی، هفتسنگ، دخترا لیلی بازی میکردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمیزنه. اون موقعها عصر که میشد رسول با سنگ میزد به شیشه ما، میپریدیم توی کوچه میرفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا میکشیدنمون تو خونه، بازی میکردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازهای که اونجاست و کرکرههاش پایینه، همونه. بزرگتر که شدیم با رسول هفتهای یه بار میرفتیم سینما، یه فیلم میدیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشههاش بازی میکردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کمکم من شدم عشق فیلم، هفتهای چند بار میرفتم سینما و بعدش میاومدم واسه رسول تعریف میکردم.
تا … دُمل
تا... دمل مجموعه داستانی مشتمل بر ١٨ داستان کوتاه است. موضوع اصلی بیشتر داستانها گیر کردن شخصیتها در یک موقعیت و تقلا کردنشان برای رهایی از آن موقعیت یا تسلیم و سازگاری است. موقعیتهایی که از گذشته در خاطر شخصیتها باقی مانده یا در زمان حال وضعیت روانی شخصیتها را به چالش میکشاند: «بهشان گفتم همین اتاق را میخواهم، از خدایشان بود، فوری قبول کردند. اینقدر که این اتاق از آنها دور است هم برای من بهتر است هم برای آنها. حالا دیگر یک ماه عسل واقعی خواهند داشت.» نام مجموعه داستان «تا...دُمل» از داستانی با همین نام از مجموعه حاضر برگرفته شده و سیر تکامل ذهنی شخصیت داستان را تا بلوغ فکری آن که دمل نماد آن است، به صورت یادداشتهای روزانه به روایت میکشاند. نمادسازیهای شخصی، سادگی روایت و تجربه فرمهای مختلف داستانی از ویژگیهای این مجموعه است.
قطار در حال حرکت است
این مجموعه از ١٦ داستان کوتاه تشکیل شده است. با موضوعهای متنوع که بیشتر آنها مربوط به زندگی شهری و زنان کارمند است. «طوری نشسته بودیم تو قطار که انگار قطار در حال حرکت است. همه ما همینطور، آرام تکانتکان میخوردیم. فنجان چایم را پر کرده بودم و هر چند دقیقه دستم حرکت میکرد و چای سر ریز میشد. انگار به خاطر حرکت چرخها در ریل بود.» نگاهم میکند. میگویم: چه بنویسم؟ دلگیر نگاهم میکند. مثل همان باری که در خواب دیده بودمش، پیکرهای روشن با موهایی بلند. پیکرهاش زن بود، بیآنکه زن بودنش پیدا باشد، گفت: تنهاییام را چطور مینویسی؟ گفتم کسی که نمیتواند عاشق شود تنهاست!» «ایستاده هم میشود خوابید!» نام یکی دیگر از داستانهاست: زن از ته اتوبوس با صدای بلند گفت: آقا چراغهای این قسمت رو خاموش کن!» زن با صدای بلندتری گفت: حالا چه جوری بخوابم؟