کتاب مجموعه نامه ها ( نیما یوشیج)
معرفی کتاب مجموعه نامه ها ( نیما یوشیج)
زنده یاد سیروس طاهباز مجموعه ی کامل نامه های نیما یوشیج (از انتشاراتدفترهای زمانه) را در سال 1368 برای نخستین بار منتشر کرد.
اینک پس از بیستو پنج سال که از انتشار اولین چاپ این کتاب می گذرد، «موسسه انتشارات نگاه» بر آن شده است تا با تجدید چاپ مجموعه ی کامل نامه های نیما یوشیج بهکوشش سیروس طاهباز این کتاب نایاب را در اختیار دوست داران آثاربنیان گذار شعر نو ایران قرار دهد و هم چنین دین خود را به یگانه فردی اداکند که بیش از سی سال عمر خود را در راه گردآوری، نسخه برداری و تدوین آثارنیما یوشیج صرف کرد و در این راه هر سختی و رنجی را به عشق انتشار این
آثار به جان خرید.
دیوان حافظ
تصحیح این نسخه از دیوان حافظ توسط علامه قزوینی و دکتر قاسم غنی انجام شده و توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. در ادامه گزیده ای از اشعار این کتاب را مشاهده می فرمایید.
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منالمرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدشرند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کارکار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدشتکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریستراهرو گر صد هنر دارد توکل بایدشبا چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرامهر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدشنازها زان نرگس مستانهاش باید کشیداین دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدشساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چنددور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
پروانه های پراکنده
معرفی کتاب پروانه های پراکنده نوشته منصور خورشیدی
خورشیدی شاعری با چهار دهه حضور فعال در عرصه ادبیات معاصر است که به تدریج و با تکیه بر اصول و موازین شعر حجم، سروده هایش از خامی و ناپختگی عبور کرده و به آثاری مطرح و ماندگار مبدل شده اند. این کتاب دربردارنده ی مجموعه ای از شعرهای تامل برانگیز اوست که در قالب شعر حجم سروده شده اند.
.
.
پنجاه و سه ترانه ی عاشقانه
بخشی از کتاب پنجاه و سه ترانه ی عاشقانه
مىآيى و چون چاقويى روزم را به دو نيم مىكنىنيمى، بهار هلهله زن، توفانهاى سرخوش
نيمى كه نيامده بودى هنوز
و بوى نان كپك زده را مىدهد.
اى زن
پرنده معتكف در روحم!
انگور رهايىبخش!
نور خنك شده
اى زمين!
به من
بيست و چهار ساعت كامل ببخش
روز يخ زدهام را
در گرماى تنت آب كن
جرعه جرعه در گلوى اين پرنده بسمل بريز.
مىآيى و چون چاقويى روزم را نصف مىكنى
مىروى
پارههاى تنم
در اتاقم مىماند.
.
. دیوان حکیم قاآنی شیرازی
معرفی کتاب دیوان حکیم قاآنی شیرازی
دیوان حکیم قاآنی شیرازی مجموعه اشعار حبیبالله شیرازی (1223- 1270ق)، متخلص به قاآنی، از شعرا و قصیدهسرایان قاجار است که بر اساس نسخه میرزا محمود خوانساری و با تصحیح امیر صانعی(خوانساری)، به چاپ رسیده است.
قاآنی برخلاف اسلاف خود، در اشعارش از معانی و مضامین عمیق فلسفی و عرفانی، کمتر سود جسته و بیشتر با طبیعت وزندگی، سروکار دارد. وصف بهار و جلوههای گوناگون طبیعت، مضامینی است که صدها شاعر فارسیزبان پیش و پس از او، در صدر قصاید و مدایح خود آورده و در هر باب، داد سخن دادهاند. این توصیفها در شعر قاآنی، غالباً بهقدری بدیع و نغز و ابتکاری و بهویژه ترکیب کلام او چنان گیرا و گیجکننده است که گویی قاآنی نخستین کسی است که این شیوه زیبا و رنگین و این تعبیرات تند و جسورانه را بهکارگرفته است. بهعنوانمثال، در قطعه کوتاه هزلآمیزی، گفتوگوی پیرمردی را با طفلی بیان میکند و نمک این قطعه، آن است که هردوی آنان الکن هستند. نمونه این شیرینکاریها در شعرای قدیم ایران زیاد نیست و باید قاآنی را در این سبک تا حدی متجدد دانست؛ اما اینگونه اشعار او بسیار نادر است
گزیده اشعار حسین منزوی
معرفی کتاب گزیده اشعار حسین منزوی
منزوى چندان در قيد و بند حفظ ظاهر نبود، وقتى محمدعلى بهمنى دوست شاعرش زبان به نصيحت دوستانهاى مىگشايد شايد او اندكى متنبه شده و به راه آيد، به وى پاسخى رندانه مىدهد: «در نيم قرن ديگر، حتى زودتر، هيچكس نمىپرسد منزوى يا بهمنى چگونه زندگى مىكرد، سير بود يا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه مىكنند.» شعر منزوى برآمده از نحوه سلوك او با زندگى بود، جوشيده از عواطف و احساسات رقيق، همانهايى كه رشته زندگىاش را از هم گسيخت. شعر كمتر شاعرى به حد حسين منزوى ناشى از دغدغهها و فراز و فرودهاى زيستى شاعر است، زندگىاش سلسلهاى از ناكامىها و نامرادىها است و همواره درگير روزمرگىهاى جارى زندگى بود، اما دغدغه اصلىاش يعنى خلق آثارى ماندگار هيچگاه از ذهنش حتى در اوج درماندگىها به در نرفت. تصويرى كه به ويژه در ساليان پايانى عمرش از او در ذهنها مانده، مردى آشفته حال و پريشان و از هم گسيخته بود كه هيچ قرابتى با وجه هنرمندانه او نداشت، بهترين وصف حالش از زبان خودش مىباشد :
مرا نديده بگيريد و بگذريد از من كه جز ملال نصيبى نمىبريد از من
زمين سوختهام. نااميد و بىبركت كه جز مراتع نفرت نمىچريد از من