اعتراف من
لئون تولستوی در دورانی که دچار افسردگی و بحران فلسفی شد، کتاب «اعتراف من» را نوشت و تأملات و کاوش فلسفی خود، برای پیدا کردن معنای زندگی را در این کتاب با دیگران به اشتراک گذاشت.
کتاب «اعتراف من» اثری جسورانه برای زمانههای خویش است و تولستوی به دلیل محتوای آن، مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت. این کتاب، نمایانگر دغدغههای فلسفی و ژرف نویسندهاش به شمار میآید؛ چرا که تولستوی در اوج شهرت و محبوبیت، دچار ناامیدی شدید شد و عمر خود را به اندیشه در خصوص پرسشهای اساسی گذراند. ما برای چه خلق شدهایم؟ به کجا میرویم؟ چه مسائلی منجر به شادی ما میشود؟ از جمله پرسشهای کتاب «اعتراف من» هستند.
این وضعیت روحی و روانیِ تولستوی، حدود یک دهه، طول کشید و او در این بازهی زمانی به بررسی ادیان و مذاهب مختلف پرداخت و مطالعاتی در این زمینه صورت داد.
بی تردید، کتاب «اعتراف من» صادقانهترین پرسشها در بابِ مفهومِ زندگی و هستی را مطرح میکند و گوشهای از اندیشههای فلسفی و دینی حاکم بر روشنفکران اروپایی در پایان سدهی نوزدهم را نشان میدهد. ویژگی اصلی این اثر، بر خلاف بسیاری از آثار فلسفی آن دوره، سادگی و صداقت فراوان در طرح موضوعهای حساسی است که در زندگی هر انسانی، اهمیت بسیار دارد. در عین حال نباید نگاه دقیق و انتقادیِ نویسنده به وضعیت مسیحیت به ویژه ارتدوکس را در آن از یاد برد.