اعتراف باز
نویسنده در کتاب اعترافباز روایتهایی از زندگی شخصی و خانوادگی خود را دستمایه قرار داده است، البته نه با هدف نوشتن صرفا یک زندگینامه یا خاطرات. این کتاب اثری است نزدیک به ژانر ادبیات اعترافی. راوی که همان شهلا زرلکیست در این کتاب تلاش میکند تا جایی که محدودیتهای عرفی، اخلاقی و قوانین نشر اجازه میدهد، به زوایای پنهان زندگی خصوصی خود بپردازد. او خواننده کتاب را مخاطب قرار داده و از زندگی شخصی و ویژگیهای رفتاری و شخصیتی خود حرف میزند. در واقع هدف راوی بیان بیپردۀ خصوصیات و پنهانیهاییست که در زندگی روزمره همۀ ما هست اما شاید بیان آن به زبان ساده و صریح برای هر کسی آسان نباشد...
نیستی آرام
میان انسان و اندوه چه رابطهای است؟ چه اتفاقی انسان را به سمت نیستی و پاک کردن خود از ذهن و حافظۀ اطرافیانش سوق میدهد؟ چرا و چگونه انسان در بستر زیستی خود تن به نیستی تدریجی میدهد؟
نیستیِ آرام رمانی است دربارۀ حزن، چیزی که با عشق میآید و چشمانداز را مهآلود میکند و با عشق میرود است. جستجویی طولانی است برای یافتن آرام که مدتی است به طرزی مرموز گم شده. چرا رابطۀ او با پدر سیاستمدارش اینقدر پیچیده بود؟ چرا پدرش میخواست او را وجهالمصالحۀ یک رابطۀ سیاسی قرار دهد؟ آنچه آرام در یکی از دیدارهای پدرش و از داخل اتاقکی به زبان روسی شنید چه بود که او را به سمت انتحار شخصیتش سوق داد؟
نیستیِ آرام داستانی است دربارۀ این که چگونه میشود انسانی را، که همۀ عکسهایش را، پیش از گم شدنش، از بین برده پیدا کرد؟ شاید باید شک کرد که همچو انسانی اصلاً وجود داشته. این رمان ماجرایی است غریب، پر از حدس و گمان، پر از آسیب و صدمه و پر از دیدارهای شبانه.
تخم شر
رمان تخم شر داستان عاشقیِ دو نسل از مردمان این سرزمین است، نسلی که در بزرگداشت عشق استخوان و جان و عمر میسوزاند، و نسلی که عشق و خود را تباه و ویران میکند. داستان از سالهای آغازین دهۀ هفتاد شروع میشود و در سالهای آغازین دهۀ هشتاد به پایان میرسد، اما در این میانه مدام گذشتۀ تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نسلهای پیشین با امیدها، عشقها، پنهانکاریها و گناهانشان فراخوانده میشوند تا نسل تازه بهتر فهم شود. آنچه رمان در پی آن است برکشیدن معنایی برای زندگی آدمیان هبوطکرده در عشق و زندگی است.
یکی عشق را پیام رهایی و رستگاری میداند و آن را میستاید، و دیگری آن را نشانهای شیطانی و فریبآمیز برای ماندن در برهوت بیمعنایی میداند. آنکه او را میستاید با آنکه آن را مسکوت میکند به گفتگو نمینشیند. یکی در غار تنهایی و انزوای ناشی از عشق میمیرد و دیگری در مبارزه با لشکر ناپیدای بیمعنای نومیدی و فریب عشق جان میدهد.
راستی کدامیک از آنان بر حق است؟ آیا اصلاً عشق را با حق رابطه و نسبتی است؟ آیا این مفهوم ازلی در دورانهای مختلفِ زیست آدمی به هیبت زمانه درمیآید و خرقۀ روایتهای مسلط روزگار را به تن میکند و میشود آنچه آدمیان از آن میخواهند، یا همواره در کسوت باشکوه بیمانندش بر همگان رخ مینماید؟ رمان تخم شر به این پرسشها میپردازد و از همه مهمتر نسبت میان عشق و شر و البته خیر را واکاوی میکند.
کتاب شوکران اندیشه
معرفی کتاب شوکران اندیشه
شوکران اندیشه؛ خاطرات و اندیشه های آیت الله صالحی نجف آبادی نویسنده کتاب شهید جاوید»
مرحوم آیت الله صالحی نجف آبادی از جمله علمای تراز اولی بود که جزو پیشروان روشنفکری و یا نواندیشی دینی به شمار می رود که تلاش کرد تا پیرایه و خرافه را از دین بزداید و اندیشه جدیدی از فلسفه دین را ارائه کند.
صالحی نجف آبادی بر اهمیت مبانی کلامی و اخلاقی شریعت اسلام و لزوم تطبیق فقه و اصول با آن ها تأکید داشت و در رویکرد اجتهادی خود بر اهمیت دلایل عقلی و نقلی معتبر و بی اعتباری بسیاری از احکامی که به استناد اجماع و «ادعای اجماع» صادر شده، اصرار داشت که این امر منشأ مخالفت های بیشماری با آراء و نظرات او شد. وی به پیروی از استادش آیت الله بروجردی بر اهمیت فقه مقارن و تقریب گرایی و عدم تعصب در مواجهه با دستاوردهای فقهی اهل سنت اصرار می ورزید. او همچنین بر لزوم بازخوانی تاریخ و تأثیر آن در کشف حقایق شریعت واقف بود و به همین جهت در تاریخ و «علم رجال» تبحر داشت و بخشی از کشفیات کم نظیر خود در مورد احادیث مجعوله را در کتاب «غلو» و برخی مقالات دیگر آورده است. از دید وی دانستن تمام علوم لازمه امامت امامان نیست و امامان تنها آگاه به همه احکام اسلام و امور اجتماعی و سیاسی هستند و علم آنها در موارد دیگر استثنایی است و عمومیت ندارد. وی برای اثبات نظر خود بر روایات، قرآن، نظر علمای پیشین (شیخ مفید و شیخ طوسی، علامه حلی و سید مرتضی) استناد می کند. از دید وی آگاهی به امور غیبی در مواردی خاص به خواست خدا به امامان و پیامبر الهام می گردد و عمومیت ندارد.
آن مادران این دختران
آن مادران، این دختران رمانی اجتماعی است. بلقیس سلیمانی در این داستان رابطه ی مادر و دختری را روایت می کند که خیلی با یکدیگر تفاوت دارند. در واقع او می خواهد به موضوع و مسئله ی شکاف نسل ها، تفاوت ارزش ها چگونه می تواند زندگی را دچار بحران کند.
شخصیت این داستان زن هستند، زنانی با دغدغه های متفاوت. آن طور که خود سلیمانی اظهار می دارد این رمان شبیه هیچ کدام از کارهای قبلی اش نیست.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
این روز روز پاره شدن بند ناف بین خودش و آنا هم بود، از آن سالی که اولین بار آنا چند قدمی تا مهدکودک راه رفته بود و او احساس خوب فارغ البالی را تجربه کرده بود سال ها می گذشت، حالا دخترک آماده بود پر بگیرد. آیا او هم آماده بود آنا را پر بدهد؟
چهل سالش بود، نصف موهایش سفید شده بود و چند خواستگار درب و داغان را رد کرده بود. آپارتمانی داشت و حقوق، آیا برای شروعی دوباره این ها کافی بودند؟ اگر آنا مستقل می شد شاید می توانست از نو شروع کند، مگر نه اینکه خیلی از دختر های هم نسلش هنوز ازدواج نکرده بودند، مگر نه اینکه چهل سالگی سن پختگی است و شکفتن.
خاله بازی
«خاله بازی» داستان یک مرد و سه زن است. زنها هر کدام به فراخوان موقعیت خود وارد زندگی این مرد میشوند و نقشی را بازی میکنند که برای آنها مقدر شده است. یکی میآید تا بمیرد، یکی میآید تا بماند، یکی میآید تا نپذیرد. آن که نمیپذیرد به کاستیهای طبیعی خود گردن میگذارد اما سعی میکند رویاروی کاستیهای اجتماعی بایستد و در نقشی که همگان برایش در نظر گرفتهاند بازی نمیکند. او در پی یافتن و ساختن یک هویت یگانه برای خود است: خانم دکتر گفت: «این هم لیلی شما جناب مسعود خان، صحیح و سالم، از این به بعد بیشتر مواظبش باش.» دسته گل را به طرفش دراز کردم.
روشنک پقی زد زیر خنده و خانم دکتر گفت: «چرا مثل مجسمه وایستادین، بشینین تا روشنک از خنده غش نکرده.» بلقیس سلیمانی، نویسنده رمان ستوده شده «بازی آخر بانو» در رمان «خاله بازی» نسلی را باز میخواند که جهان و بنیادهایش را دیگرگون میخواست، نسلی که نقشهای ازلی را ابدی نمیخواست و ... این مرد یک آقای سنتی به تمام معناست. تو چطور متوجه نشدی؟ چرا فکر کردی این مرد به پای تو میسوزد و میسازد؟ چرا فکر کردی آن شور و شر عدالت طلبی و آزادیخواهی مخصوص دوران جوانی، مانع از بروز شخصیت واقعیاش میشود؟ ما ادامه سر راست پدران و مادرانمان هستیم. ابله!
سال بلوا (جیبی)
دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب. خورشید که برمیآمد، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذشت. با این صحنه شگفت سال بلوا آغاز میشود. داستانی که در آن همه چیز منظم است و منظم نیست؛ داستانی که تاریخی است و تاریخی نیست؛ داستانی که روایتش خطی است و در عین حال سیال است. ماجرا عمدتاً از زبان دختری روایت میشود که پدرش سرهنگ است و در آرزوی صعود از پلههای ترقی مدام سقوط میکند.
سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود، دخترش نیز به جای آن که همسر ولیعهد و ملکه ایران شود، دل سپرده به عشق کوزهگری غریب به ناچار به همسری پزشکی در میآید که سرانجام قاتل اوست. تصویر موشکافانه مظلومیت زن ایرانی، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال، از سال بلوا رمانی ساخته است که هرگز فراموش نمیشود. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، ٤٦ سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است
سمفونی مردگان (جیبی)
چکیده آدمها فقط یک نیمه از عمرشان را زندگی میکنند، من مال نیمهی اول بودم و او نیمهی دوم. آنکه نیمه اول عمرش را زندگی کرده است، برادری است که تلاش میکند تا پا جای پای پدر بگذارد؛ پدری مستبد و تمامیتخواه. و آنکه نیمه دوم را زیسته است، برادری است شاعر و روشنفکر، جوانی که نماد نسل روشنفکران معاصر ایران است. برادر روشنفکر در برابر ابتذال خانه و جامعه عصیان میکند، دل به عشق میسپارد و تلاش میکند اگر نه در جامعه لااقل در گوشه انزوایش دنیایی عاری از پستی و بدخواهی بسازد. برادر دیگر پیش میرود و به پدری دیگر بدل میشود. تضاد میان برادران ادامه مییابد و سرانجام یکی قربانی دیگری است.
اما سرنوشت این هابیل و قابیل معاصر متأثر از هزاران رویداد تاریخی معاصر است؛ رویدادهایی که نه هابیل را چون گذشته باقی گذاردهاند و نه قابیل را. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، ۴۶ سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمرهی پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است. (برنده جایزه بنیاد سورکامپ- ۲۰۰۱)