جمهوری روم
تاریخ همواره شاهد ویژگیهای منحصر به فرد ملل و اقوام بزرگ بوده است. هر یک از این اقوام نسبت به جهان اطرافش و ارتباطش با این جهان به نگرشهای خاص خویش دست یافته است. برای مثال، یونیان باستان مبتکران و خالقان بزرگی بودند. آنها به ارزش فردی انسان اعتقادی عمیق داشتند و همواره حامی آزادی بیان فردی بودند. به زیبایی عشق میورزیدند، زیباییای که در جای جای طبیعت رد و نشانش را میدیدند. یونیان خلاقیت فردی خویش را با عشقشان زیبایی ادغام کردند و در عرصه هنر، مجسمهسازی، معماری و ادبیات آثار بدیع و باشکوهی پدید آوردند، قابلیت و استعداد خاصی که در آن زمان به شالوده ماهیت ملی یونانیان شکل میداد، روح خلازز ایشان بود.
از دیگر سو، رومیها در عرصه فرهنگ، دستاوردهای بدیع چندانی نداشتند. دلیل این امر آن بود که رومیها فرد را بیش از روحی آزاد و رها، بخشی از چیزی عظیمتر و مهمتر یعنی جامعه قلمداد میکردند. در روم فرد همیشه تابعه نظم بود، حکومت روم نیز براساس قوانینی منصفانه، ثابت و محافظهکارانه اداره میشد.
عصر استعمارگری
یک فیلسوف آمریکایی به نام "جورج سانتایانا" مینویسد: "کسانی که نمیتوانند گذشته را به خاطر آورند محکوم به تکرار آنند." شاید حقیقت این سخن حکیمانه سانتایانا در هیچ جا آشکارتر از تاریخ طولانی استعمارگری و امپریالیسم نمایان نشده باشد. امروزه این اصطلاحات را حتی تاریخنگاران و دیگر پژوهشگران اغلب به یک معنا به کار میبرند. اما کارشناسان گاهی بین این دو اصطلاح تمایز قائل میشوند. آنها معمولاً استعمارگری را سلطه و فرمانروایی مستقیم سیاسی تحمیلی از سوی کشوری به سرزمینی دور دست تعریف میکنند.
آن سرزمین، که مستعمره نامیده میشود، ممکن است پذیرای مهاجران زیادی از کشور استعمارگر باشد یا نباشد. نمونههای آن مستعمراتی است که بریتانیا در سده هفتم در ماساچوست، ویرجینیا و جاماییکا، در ۱۸۴۱در نیوزیلند (زلاندنو) و در ١٩١٤ در نیجریه برا کرد. بنابراین استعمارگر و امپراتوریگری (امپریالیسم) پیوند نزدیکی با هم دارند که تعجبی ندارد که این دو مفهوم عمدتاً به یک معنا گرفته شوند.
اعلامیه استقلال آمریکا
آبراهام لینکُلن، در ٢٢ فوریه ١٨٦١، کمى پس از آنکه به عنوان شانزدهمین رئیسجمهور ایالات متحده بر سر کار آمد، در «تالار استقلال» در فیلادلفیا یک سخنرانىایراد کرد که در بخشى از آن گفت: من هیچ گاه به لحاظ سیاسى احساسى نداشتهام که ازنظرات ابراز شده در اعلامیه استقلال برنخاسته باشد. اغلب به زحماتى اندیشیدهام کهافسران و سربازان ارتش در کسب این استقلال متحمل شدند. اغلب از خودم پرسیدهامکه این چه اصل یا ایده بزرگى بود که این اتحاد گروه ایالتهارا براى چنین مدتدرازى استوار نگه داشته است.
وقتى مردى با چنان فراست و شرافت درخشان به یک سند سیاسى خاص چنین ابرازدین مىکند، بیانگر عظمت آن سند و مؤلف آن است. لینکلن به راستى براى مردى کهاعلامیه استقلال را نوشت، یعنى توماس جفرسون، ارج و احترام والایى قایل بود. لینکلن مىدانست انقلابى که باعث پیدایش ایالات متحده شد حاصل کوششى دستهجمعى بود، و نیازمند «زحمات» نه تنها «افسران و سربازان»، بلکهقانونگذاران، مغازهداران، کشاورزان، و بىشمارى دیگران نیز بود. با این حال «اصل یاایده بزرگ» پشت این انقلاب را یک مرد در چند ماده جاویدان بیان داشته است.
جفرسون، در سندى که استقلال آمریکا را به جهان اعلام داشته بود، موفق شده بودجوهره اصلى آرزوهاى انسان را براى آزادى، سلوک عادلانه، و خودمختارى بگنجاند.او با انجام دادن این کار، خود را به مثابه شخصیتى والا و مورد ستایش براى نسلهاىآینده تثبیت کرد. لینکلن نیز به یقین از جهتى به جفرسون به همین گونه مىنگریست -فراتر از صرفاً یک انسان، به مثابه یک نماد، شاید نماد آمریکایى نمونه. «جالبآنکه بعدها زمانى فرا رسید که به خود لینکلن نیز به همین شیوه نگریسته مىشد.»
اسطورههای یونان و روم
بیش از یکهزار سال ناحیهی مدیترانه زیر سلطۀ سیاسی و فرهنگی یونانیان و رومیان بود. بسیاری از عناصر متعلق به این دو فرهنگ را-که نمونهی آن اقتباسهای گستردۀ رومیان از هنر، معماری و ادبیات بسیار لطیف و عقلانی یونان است - اغلب به منزلۀ عناصر تمدن کلاسیک و برجسته یادآور میشوند. یکی از مهمترین و دامنهدارترین دستاوردهای این فرهنگ، میراث پربار اسطورهها، داستانها، شخصیتها و درسهای اخلاقی یونانی و رومی است که بر هنر و ادب جوامع دورههای بعد، از جمله جهان امروز، تاثیر عمیقی نهادهاند.
تئاتر یونان و روم
هنر تئاتر قدمتی دیرینه دارد ، یونانیان که مردمانی بسیار خلاق بودند این هنر مردمی را در سده ششم پیش از میلاد ابداع کردند. در آغاز سده ششم پیش از میلاد ، رومیان که مردمانی اهل عمل بودند، نمایشنامهها، شخصیتها و صحنهپردازیهای یونان را با نیازهای خود سازگار کردند. نمایشنامهنویسان و تهیهکنندگان یونان و روم باستان تقریباً همه عرف و آیین و تمرینهای مربوط به نمایش را پایهریزی کردند که تا امروز نیز از آنها پیروی میشود. همۀ مفاهیم مربوط به هنر تئاتر، چون تراژدی، کمدی، دلقکبازی، قطعههای موزیکال و نیز مفاهیم بازیگری، کارگردانی، لباسهای ویژه بازیگری، صحنهپردازی، صحنههای متحرک و حتی جوایز بازیگری و بلیت تئاتر ریشه در یونان و روم دارند.
در نزد این مردم باستانی، بخصوص یونانیان، تئاتر تنها نوعی تفنن به شمار نمیرفت، از آنجا که نمایشنامهنویسان و بازیگران، احساسات، عواطف و تجربیات بنیادی انسان، همان عناصر بیان شده در شعر را مجسم میکردند، تئاتر گونهای شعر تلقی میشد. شعر در بنیادیترین شکل خود، امور یا رویدادهای طبیعی را به صورت گفتاری یا نوشتاری توصیف یا از آنها تقلید میکند. تئاتر نیز، با به نمایش درآوردن سخن شاعران در برابر تماشاگران، از طبیعت یا از زندگی تقلید میکند.
انحطاط وفروپاشی امپراتوری روم
مجموعه تاریخ جهان «مىکوشد چشماندازى گسترده و ژرف از سیر تاریخ عرضه کند. این مجموعه با ارائه زمینههاىفرهنگىِ رخدادهاى تاریخى، خواننده را مجذوب خود مىسازد.» مجموعه تاریخ جهان «اندیشههاى سیاسى، فرهنگى و فلسفى تأثیرگذار را در گذر مشعل تمدن از بینالنهرین و مصر باستان به یونان، روم، اروپاى قرون وسطى و دیگر تمدنهاىجهانى تا روزگار ما پى مىگیرد.» این مجموعه نه تنها براى آشنایىِ خوانندگان با مبانى تاریخ تدوین شده است، بلکه همچنین در پى آگاه ساختن آنها از این واقعیت است که زندگیشان بخشى از سرگذشت کلى انسانهاست. هر جلد از این مجموعه برداشتى جامع و روشن از یک دوره مهم تاریخى را به خواننده ارائه مىکند.