خنده را از من بگیر
امیر نوجوانی در آستانه بلوغ فکری و جسمی با جهان ذهنی رو به تحولش، درگیر حوادثی میشود که خود، دخالتی در پیدایی آنها ندارد. بزرگترها میآیند و میروند، تصمیمها را دیگران میگیرند و پیاده میکنند و بمبها را هر کجا که بخواهند فرو میریزند و... در این میان امیر و نزدیکترین دوستش - مهدی - در حال بزرگشدن، مستقل اندیشیدن و اعمال رفتارهایی مختص خود و متمایز از دیگران هستند. در بحبوحه جنگی که دامنهاش تا خانهها کشیده شده، خانوادهای از سنندج به کرج و محلهای که امیر در آن ساکن است مهاجرت میکنند. ورود این خانواده، فرد متفاوت دیگری به نام علی را با این دو نفر همراه میسازد.
خانواده تازهوارد در محله در مظان اتهامهای سیاسی و اعتقادی قرار میگیرند و به این ترتیب این سه نفر ناخواسته وارد جریانی چالش برانگیز میشوند. امیر دل به خواهر علی (خانواده مهاجر) میبندد و سعی میکند بر او که بخاطر نزاعهای قومی معلول شده ترحم کند. فاصله اهالی محل با آن خانواده زیاد و زیادتر میشود تا آنکه....
خیال بازی
کتاب خیال بازی از دو داستان بلند به نامهای «آرمیتا» و «اینکه همیشه میخواستم...» تشکیل شده است. «آرمیتا» داستان دختر سادهای است که برای کارگشایی در امور زندگی روزمرهاش، سر و کارش به رمال حقهبازی میافتد . اما برخلاف آنچه انتظار دارد گره از مشکلاتش باز نمیشود و برعکس، مسائل جدیدی برایش رخ میدهد. او درصدد است که از این رمال حقهباز انتقام بگیرد، پس به فکر چاره میافتد تا اینکه.... در داستان دوم، دختری به نام ماندانا که برای حفظ آرامش خود به شدت تحت تأثیر کتابهای مثبتاندیشی و تأثیر نفوذ کلام است، به علت خواندن بیش از حد این کتابها جهت فکریاش تغییر میکند و هر آنچه میاندیشد، عینیت پیدا میکند.
در هر دو این داستانها با دختران ظریف و سادهاندیشی روبرو هستیم که ناخودآگاه، خیالشان مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد. آنها در فکر و ذهن خود در پی قدرتهای برتری هستند که به آنها نیرو ببخشد و آنها را از شر مشکلات زندگی خلاص کند و به خواستهها و آرزوهایشان برساند.
اوریکس وکریک
آخرین رمان نویسنده معروف کانادایی، مارگارت اتوود، توسط انتشارات ققنوس راهی بازار نشر شد. اتوود پیش از این به خاطر نگارش کتاب «آدمکش کور» برنده جایزه بوکر ادبی در سال ٢٠٠٠ شده بود، این بار سرگذشت تنها بازمانده از یک فاجعه جهانی زیست محیطی را به رشته تحریر درآورده است. وی میگوید: «هنگامی که حوادث اولیه داستان در ذهنم شکل گرفت و مشغول نگارش اوریکس و کریک بودم، در واقعیت این حوادث داشت به وقوع میپیوست، حادثه یازدهم سپتامبر و پس از آن انتشار میکروب سیاه زخم.» تمامی اتفاقات این رمان خواندنی در سالهای پایانی قرن ٢١ رخ میدهد. اتوود با دقتی مثالزدنی گزارشی از جهانی میدهد که ما در آن زندگی میکنیم. جذابیتهای مطرح شده در این رمان از نگرانی و افسوس آدمی حکایت میکند که در جهانی میزید که خود علت اصلی بهوجود آمدن آن است. گفتنی است
انگار کمی مرده بودم
داستان درباره مردی است که بر اثر تصادف اتومبیل به کمای موقت فرو میرود و در حالت نیمه بیهوشی، متوجه حرفهای همسرش – گلرخ – میشود و در مییابد که گلرخ قبل از ازدواج با او نامزد داشته است. این مرد که بسیار به همسرش علاقهمند بوده و او را براساس باورهای خودش دوست داشته ناگهان به هم میریزد و احساس میکند بار زندگی و خاطرات گذشته هیچگاه او را رها نمیکند. به همین خاطر به کندوکاو در زندگی گذشتهاش میپردازد. او فرزند پدری سختگیر و زیاده خواه بوده که به دلیل ضعیفالجثه بودن و معایب کودکیاش همیشه مورد تحقیر پدر قرار میگرفته و اکنون حس شرم و نفرت تنها حس باقی مانده در اعماق وجودش دوباره جان میگیرد.
درگیری ذهنی او برای رهایی از خاطرات تلخ کودکی و نیز راز پنهان همسرش باعث سردرگمی هر چه بیشترش میشود. بنابراین به سراغ نامزد سابق همسرش میرود و از دور او را زیر نظر میگیرد اما او را مردی بسیار معمولی مییابد که هیچ ویژگی برای اینکه بتوان از او متنفر بود یا باعث آزارش شد ندارد. با بهرهگیری از یک روانشناس و پاکسازی قدم به قدم ذهنش به این باور میرسد که به هر حال باید از جایی شروع کند و با خاطرات ناراحتکننده گذشتهاش با واقعبینی کنار بیاید. ولی...
مهیندخت حسنی زاده پیشازاین کتابهای «زمانه بیمجنون»، «دویدن میان زندگان»و «از جنس بلور» را نوشته است.
این سوی بهشت
« ایمری بلین » در سی سالگی با ثروتی که با مرگ دو برادر بزرگترش به او میرسد ، احساس میکند دنیا مال اوست . پدرش « استیفن بلین » مردی نالایق که به اشعار « لرد بایرون » شاعر انگلیسی علاقه زیادی داشت تزلزل و دودلی خاصی برای پسرش به ارث گذاشت که او را انسانی سست عنصر با صورتی که نصفش پشت موهای ابریشمی و عاری از حیاتش محو شده بود ، نشان میداد . « این سوی بهشت » داستان زندگی پسرکی است که تا قبل از ده سالگی مادرش به او آموزشهای فراوان داد . او در یازده سالگی میتوانست روان و راحت یا شاید با لحنی یادآورِ برامس و موتسارت و بتهوون حرف بزند . پسری که به گمان مادرش واقعاً با فرهنگ و جذاب بود و در عین حال خیلی ظریف با زندگی در خانهای که همیشه تشریفات خاص خودش را داشت . خانواده بلین به هیچ شهر خاصی وابسته نبودند . از « اسکات فیتز جرالد » نویسنده بزرگ آمریکایی قرن بیستم پیش از این رمان « گتسبی بزرگ » با ترجمه شادروان کریم امامی راهی بازار نشر شد و اینک رمانی دیگر از این نویسنده با نام « این سوی بهشت » منتشر شده است .
میهمانی خداحافظی
« میهمانی خداحافظی » یک درام خانوادگی است که با موضوع مهاجرت شکل گرفته است . داستانهای این مجموعه درباره زن جوانی به نام سارااست که به خاطر مهاجرت قریبالوقوع نزدیکترین دوستش « الی » به کندوکاو در گذشتههای نه چندان دور خود میپردازد : « حواسم بود . از صبح که بیدار شده بودم حواسم بود . بهنام خودش را زده بود به آن راه و چیزی نگفته بود . یادم میآمد زمانی پانزده ساله شدن بزرگترین رؤیایم بود . حالا دو برابر پانزده سال را داشتم . نمیدانم کی وقت کرده بودم این همه بزرگ شوم . » سارا در جستجویی که انجام میدهد نکاتی را در مورد خودش و رابطهاش با همسرش – بهنام – کشف میکند و علت اینکه چرا این همه از مهاجرت دوستش – الی – غمگین شده است را به تدریج میفهمد : « گیج شده بودم . به آرزوهایم فکر کردم . چیزی یادم نمیآمد . چیزهایی که یادم میآمد شبیه آرزوهای کلیشهای بود .
فکر کردم دلم میخواهد امسالم با پارسال خیلی فرق داشته باشد . فرقهای خوب . » میهمانی خداحافظی در واقع یک کشف درونی برای ساراست که ضمن مرور اشتباهات گذشتهاش راه خودش را باز مییابد .
قصه های سرزمین اشباح (جلد 9) – قاتلان سحر
کتاب "قصه های سرزمین اشباح (جلد 9) - قاتلان سحر" نهمین جلد از مجموعه "قصه های سرزمین اشباح" است. این رمان دوازدهجلدی، ماجرای شگفتانگیز پسرکی معمولی است که در شرایطی بسیار بحرانی مجبور میشود زندگی خود را به دست شبحی خونآشام بسپارد. او ماجراهای باورنکردنی و وحشتناکی را از سر میگذراند، به کوهستان اشباح میرود، شاهزادهی اشباح میشود، در جنگ اشباح با دشمنانشانـ شبحوارههاـ شرکت میکند، به شکار ارباب شبحوارهها میرود، و...
قصه های سرزمین اشباح (جلد 8) – همدستان شب
کتاب "قصه های سرزمین اشباح (جلد 8) - همدستان شب" هشتمین جلد از مجموعه "قصه های سرزمین اشباح" است. این رمان دوازدهجلدی، ماجرای شگفتانگیز پسرکی معمولی است که در شرایطی بسیار بحرانی مجبور میشود زندگی خود را به دست شبحی خونآشام بسپارد. او ماجراهای باورنکردنی و وحشتناکی را از سر میگذراند، به کوهستان اشباح میرود، شاهزادهی اشباح میشود، در جنگ اشباح با دشمنانشانـ شبحوارههاـ شرکت میکند، به شکار ارباب شبحوارهها میرود، و...