گلستان سعدی (گلشیری)
قرار انتشار «گلستان سعدى» با ویرایش نویسنده بزرگ معاصرمان هوشنگ گلشیرى حدود بیست سال پیش گذاشته شد. درسالهاى پیش از آن، پس از انتشار چاپ هفتم «شازده احتجاب» و توافق براى انتشار دیگر آثار هوشنگ گلشیرى در انتشارات ققنوس، «بره گمشده راعى» و «کریستین و کید» از جمله کتابهاى ممنوعه شناخته شده بودند و در پى آن، ناشر با پذیرفتن خواسته مؤلف محترم از انتشار دیگر آثار تألیفى ایشان خوددارى کرد. چاپ نخست «کلیات سعدى» از روى نسخه تصحیح شده استاد محمدعلى فروغى در انتشارات ققنوس، در آن دوره سکوت اتفاق افتاد.
گلشیرى بر «کلیات سعدى» مقدمهاى موشکافانه نوشت که بخشى از آن پیشگفتار همین کتاب است. اندیشه انتشار «گلستان سعدى» با شرح و ویرایش هوشنگ گلشیرى که بر ترویج آثار کلاسیک اهتمام میورزید در پى انتشارهمان کتاب آمد و یکى دو سال زمان برد تا نسخه ویراسته آماده شود. هر چند دستنوشتههاى گلشیرى از آتشسوزى سال ۱۳۶۴ انتشارات ققنوس در امان ماند، اما انتشارش میسر نشد تا امروز.
این کتاب بیکم و کاست از روى دستنوشتههاى هوشنگ گلشیرى به طبع درآمده است و گرچه با هزاران دریغ پس از کوچ آن عزیز به دست خوانندگان گرامى میرسد، انتشار آن بار دیگر از تسلط حیرتآور گلشیرى بر نثر و زبان فارسى پرده برمیدارد و نسخهاى راهگشا پیشروى علاقهمندان مىگذارد. این کتاب را انتشارات ققنوس در ۲۲۲ صفحه منتشر کرده است.
یوحنا؛ پاپ مونث
بیست و هفتمین روز از ماه زمهریر سال ٨١٤ پس از میلاد مسیح ، قابلهای به نام « هروترود » با بورانی از برف و طوفان روبرو میشود . شروع داستان شرح تندبادی است که به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت و در تن لرزان هروترود فرو رفت و از سوراخها و وصلههای قبای پشمی نازکش گذشت . کوره راه جنگلی پوشیده از تودههای برف بود و او در هر گامی که بر میداشت تا زانو در برف فرو میرفت . قشری از یخ روی ابروان و پلکهایش نشسته بود . هروترود هر چند لحظه یکبار دستی به صورتش میکشید و برفها را پاک میکرد تا بتواند راه را تشخیص دهد .
دستها و پاهایش ، با آن که چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود ، از شدت سرما درد میکرد . چند قدم آن طرفتر لکه سیاه و مبهمی روی برفها پدیدار شد . این لکه سیاه ، لاشه کلاغ یخزدهای بود . حتی این لاشخورهای مقاوم و جان سخت هم در آن زمستان بینهایت سرد میمُردند . یعنی از گرسنگی میمردند ، چون لاشه جانوران چنان یخ میزد که حتی کلاغها هم نمیتوانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند . تن قابله داستان ما از تماشای این منظره میلرزید و بر سرعت گامهایش میافزود .
درد زایمان همسر کشیش روستا آغاز شده بود . هروترود با تلخی بسیار با خود گفت : این کوچولو هم چه وقت خوبی را برای تولد انتخاب کرده است ! فقط در همین یک ماه گذشته پنج نوزاد به دنیا آوردم که هیچ یک از آنها بیشتر از دو هفته زنده نماندهاند . « یوحنا ، پاپ مونث » ، داستان مهیجی از « یوهانا » است که بعدها کشیش میشود . این کتاب در ٨٣٢ صفحه راهی بازار نشر شده است .
عاشقانۀ مارها
ویتسک
نمایشنامه ویتسک که معروفترین کار گئورگ بوشنر – نمایشنامهنویس آلمانی – است زندگی سربازی فقیر و بیدست و پایی را روایت میکند که فرماندهان ارتش از او عنصری مفلوک و بازیچه دست خودشان میسازند . آنها دست درازی و تعدی به ویتسک را به جایی میرسانند که به نامزدش ماری اهانت میکنند و در این میان سرباز بیچاره نامزد خود را میکشد . بلاها و پلیدیها در این نمایشنامه ، چنان ویتسک را متأثر میکند که در مییابد بر زمینی زندگی میکند که باید در تنهایی مطلق و اضطراب دائمی آن زجر بکشد . در این داستان ویتسک با مرگی خودخواسته از جهان فانی عروج میکند و این حکایت نشان از آن دارد که بوشنر نخستین کسی است که به نهیلیسم آلمانی – اروپایی مفهوم عینی داد . بوشنر در عمر کوتاه خود فعالیت سیاسی نیز داشت.
او یک سوسیالیست بود و مدام از جانب پلیس آن زمان تعقیب میشد . این نمایشنامهنویس آلمانی در سال ١٨٣٧ بر اثر بیماری تیفوس در ٢٣ سالگی در زوریخ چشم بر جهان میبندد . سالها پیش نمایشنامه « ویتسک » در تئاتر شهر به روی صحنه رفت . همزمان با انتشار چاپ دوم این کتاب قرار است اجرای دیگری از این اثر به نمایش عمومی درآید . « ناصر حسینیمهر » مترجم ، مدرس و کارگردان تئاتر است که سالهای زیادی در کشورهای آلمان و فرانسه مقیم بوده است . از او « مرگ دانتون » اثر بوشنر و « هملت ماشین » نوشته هاینر مولر و . . . ترجمه و منتشر شده است .
غزلیات سعدی
غزلیات سعدی مشهورتر از آن است که به سخنی دیگر نیاز باشد. گرچه وسعت نظر و عمق مشرب و توان تصویرپردازیهای مولوی جای دیگر نشیند و شعر حافظ خود مجموعهای از همان وسعت و عمق و زبانآوریهای بدیع است. اما ظرافتکاریهای سعدی در زبان و نازک کاریهایش در عالم خیال هنوز نظیری نمیشناسد. کمتر فارسیزبانی است که غزلی از او به یاد نداشته باشد و گاهگاه سینه را به زمزمه بیتی از او از هرچه غم عالم که هست نزداید. به همین جهت و بسیاری جهات دیگر است که دیوان غزلیات سعدی نیز همچون دیوان حافظ همدم سفر و حضرِ ما بوده است.
کمدی با كشوهای رنگی
دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا و جدال جمهوریخواهانِ متحد در جناح چپ با این دیکتاتوری زمینهساز این مهاجرت اجباری میشود.
کمدی با کشوهای رنگی در واقع داستان زنان قدرتمندی است که در این شرایط بغرنج سیاسی اجتماعی و در پی این مهاجرت ناخواسته تلاش میکنند با سرنوشتشان روبهرو شوند، آنها میآموزند که چگونه در فرانسه بدون خانوادههایشان زندگی جدیدی برای خود بسازند و همچون زنان فرانسه در جامعۀ آنجا نقشآفرینی کنند.
مزخرفات فارسی
دمار از روزگار یعنی کجا؟ کمتر کسی هست که روزی به کسی وعده نداده باشد دمار از روزگارش درآورد. کلاً دست به تهدیمان خوب است. البته بیشتر وقتها هیچ غلطی هم نمیکنیم یا بهتر است بگویم نمیتوانیم بکنیم، ولی همین که سر طرف داد میکشیم: «دمار از روزگارت درمیآورم»، دلمان خنک میشود.
حالا این که بعضیها کینهجوتر از بیشتر ما هستند یا دستشان به جایی بند است یا پشتشان به جایی گرم یا اصلاً خودشان منبع گرما و اصل دستگیرهاند، داستانش فرق میکند. اینجور جاهاست که خبرش را میشنویم و برای دیگران هم تعریف میکنیم که فلانی یا فلان جا دمار از روزگار فلان کس درآورد. خیلی ساده، یعنی بیچارهاش کرد. اما خودِ دمار یعنی چه؟
گفتگو با سم پکینپا
دیوید سموئل پکینپا در سال ١٩٢٥ در کالیفرنیای آمریکا بهدنیا آمد. او یکی از مشهورترین فیلمسازان آمریکایی است که فیلمهای همراهان مرگبار (١٩٦١)، سگهای پوشالی (١٩٧١)، گریز (١٩٧٢)، نخبگان آدمکش (١٩٧٨) و... حاصل تلاش او در مقام کارگردان است. او با فیلم این گروه خشن (١٩٦٩) در ایران معروف شد.
کتاب حاضر شامل مصاحبههای پکینپا است که تصویری واضح از او و کارهایش ارائه کرده و نوعی بیوگرافی از زبان خودش به خواننده عرضه میکند.
پکینپا در این گفتگوها دوران کودکیاش را به خوبی به یاد میآورد و اغلب به روایت داستانهایی از خود و خانوادهاش میپردازد. خانوادهای که اغلبشان راه سیاست و حقوق را در پیش گرفتند، اما هنوز از عشق و علاقه به مزارع کالیفرنیای شمالی، جایی که درآن بزرگ شدند، سرشارند.
حکایات شخصی پکینپا از داستانهای زد و خوردهایش در بارها تا دعواهایش با تهیهکنندگان استودیوها را دربر میگیرد. سم پکینپا در این گفتگوها خود و آثارش را در روند تاریخ سینمای جهان قرار میدهد.