كاتارسیس در هنرهای زیبا
عشقی که پس از سالها خود را نمایان کرده و همه چیز را تغییر میدهد.
کاتارسیس عشق ممنوعهای بود که میبایست فقط از فاصلهای دور تماشایش کرد. اما حضور او پس از سالها آتشی است که همه چیز را میسوزاند و البته همه چیز را روشن میکند.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
سال دوم هنرهای زیبا سال انزواست. از اواخر سال اول، که سال آشنایی و بعد منحصربهفرد شدن است، این انزوای عجیب آغاز میشود. نه اینکه این انزوا مانع ارتباط باشد، اتفاقاً برعکس، خود نوعی وسیله ارتباطی با سیگنالهایی مشخص است. و هر چقدر که منحصربهفردتر باشی منزویتر میشوی و البته انزوایی منحصربهفرد!
انزوای هرکس شکل خاص خود را دارد و از روزی که هنرهای زیبا افتتاح شده این زایشِ انزوا آغاز شده و هنوز هم به اشکال مختلف بازتولید یا متولد میشود.
پانوراما ۶… آزمایش دکتر اکس
بهرغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغتهای کوتاه و فرصتهای طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف و بانک و وقتهایی که توی تاکسی و مترو میگذرانیم، میتواند وقف سرک کشیدن از پنجرهای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کردهایم مطالعهی یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به دلیل هیبت اثر، نداشتن زمان کافی یا همگام نشدن با حال و هوای داستان از این کار بازماندهایم. در این مواقع دسترسی به گزیدهای خوشخوان و مناسب از آثار نویسنده میتواند جرئت و شوق مطالعهی نوشتهای را که خواندنش کاری شاق به نظر میرسید در ما برانگیزد. پانوراما همین هدف را دنبال میکند: جهاننمایی وسیع که به آسانی در دسترس عموم مخاطبان قرار میگیرد.
پانوراما ۷… سرزمین غریب
بهرغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغتهای کوتاه و فرصتهای طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف و بانک و وقتهایی که توی تاکسی و مترو میگذرانیم، میتواند وقف سرک کشیدن از پنجرهای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کردهایم مطالعهی یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به دلیل هیبت اثر، نداشتن زمان کافی یا همگام نشدن با حال و هوای داستان از این کار بازماندهایم. در این مواقع دسترسی به گزیدهای خوشخوان و مناسب از آثار نویسنده میتواند جرئت و شوق مطالعهی نوشتهای را که خواندنش کاری شاق به نظر میرسید در ما برانگیزد. پانوراما همین هدف را دنبال میکند: جهاننمایی وسیع که به آسانی در دسترس عموم مخاطبان قرار میگیرد.
کاکاسیاه کشتی نارسیوس
کنراد در رمان « کاکا سیاه کشتی نارسیسوس » که هنری جیمز آن را زیباترین و مؤثرترین تصویر زندگی در دریا در زبان ( انگلیسی ) توصیف کرده است ، جمعی از جاشویان و فرماندهانشان را در معرض شومترین پدیده دریایی که طوفانی طولانی و بسیار قدرتمند است ، قرار میدهد و واکنشهای آنها را تحلیل میکند . کمتر رمانی است که در آن چنین بخش قابل توجهی به حوادث طبیعی و واکنشهای جسورانه و قهرمانانه شخصیتها اختصاص یافته باشد ، اما این رمان به هیچوجه رمان حادثهای نیست و در آن از طوفان و آشفتگی دریا فقط به عنوان پیشزمینهای برای درک شخصیت انسان و تحلیل مضامین اخلاقی و انسانی بهره گرفته شده است . با این حال ، خود طوفان نیز در رمان شخصیت خاص خود را دارد ، به مثابه محرکی که مردان روی کشتی را به برملا کردن درونیترین احساسات و ناشناختهترین انگیزههای انسانی یا ضد انسانیشان وا میدارد
طوفان دریا
جوزف کنراد درباره این رمان گفته که ناخدا مکور ، ناخدای کشتی ، در این اثر حاصل تجربیات بیست سال زندگی است . ناخدا مکور مردی ساده ، بری از تخیل و کاملاً برونگراست . به نظر میرسد که طوفان برای ناخدا مکور وسیلهای میشود تا خواننده و حتی خود ناخدا از شخصیت او درک بهتری پیدا کند . متأسفانه عامه خوانندگان ، در زمان خود کنراد ، آثار او را رمانهایی پرماجرا و سرگرمکننده تلقی کردند ، حال آن که کنراد در این آثار ، از جمله طوفان دریا ، که منتقدان فصل سوم آن را اوج نثرنویسی انگلیسی در عرصه رمان دانستهاند ، بدون تردید مضامین روانشناختی را نیز در نظر داشته است و در مجموع به مفاهیم کلان زندگی پرداخته است . کنراد که در زندگی خود بر روی آب تجارب منحصر به فردی داشته که برای نوشتن منبع غنیای به حساب میآیند ، به یکباره زندگی بر روی دریا را رها میکند و در خانهای ویلایی در انگلستان گوشه انزوا میگزیند و فقط مینویسد .
ما در عکسها زندگی میکنیم
ناشر: هیلا
رمان « ما در عکسها زندگی میکنیم » ماجرای دختری است به نام پری که نیمی از زندگیاش را در ایران گذرانده است و خیلی عاشق حرفه عکاسی است . او رابطه خاصی با مادربزرگش دارد . پری از سالهای دور عاشق عکسهای سیاه و سفید بوده اما نامزدش این عکسها را دوست ندارد . حتی برایش این عکسها دلهره آورند . چرا که در اوایل آشنایی با عماد ، او یک روز مؤدبانه فاش کرد که از سه چیز در دنیا خوشش نمیآید و حتی از آنها میهراسد : عکسهای سیاه و سفید ، موزههای بزرگ و سلسله قاجار .
باران بند آمده ، اما هنوز شیشهها تر است . عماد و پسرک کمک کردهاند تا ظرفها را جمع کنم ، همه را کوه کردهام توی سینک و ایستادهام به شستن . پسرک خیره مانده است به من ، پرسیده که کمک نمیخواهم ؟ گفتم که نه این طوری راحتترم . بعد یک دفعه از دهنم پریده : مردها الان پیپ میکشند اگر میخواهید حوصلهتان سر نرود ، میتوانید نگاهی به قابهای روی دیوار بیندازید .
پریناز رئیسی در اولین کتاب خود روایتگر زوایای جسته گریخته سه دهه از زندگی یک زن ایرانی است . « ما در عکسها زندگی میکنیم » روایتی غیرخطی از حال و گذشته زنی است شیفته عکاسی که در ایران پس از انقلاب به دنیا آمده و بزرگ شده و اکنون جزو مهاجران نسل سوم ایرانیان مقیم اروپا به شمار میرود . این کتاب در ١٥٢ صفحه منتشر شده است .
سگ خارجی
راوی داستان، سرگشته از نسل جنگ، تاریخ زندگی جستجوگرانهاش را که آغازش مقارن با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است، به دنبال گمشدههایش تا زمان حال امروز ایران معاصر پی گرفته است. گمشده یا گم کردههایش هم انسانهایی هستند که از او دور ماندهاند و هم هویت خانه و زندگی جا مانده در کودکی و نوجوانیاش: «مدتی است احساس معلق شکست دارم، یک شکستِ بد و دور. انگار این احساس را از خیلی وقت پیش داشتهام. نمیدانم چرا گفتم «معلق». مثل حسهایی که برای همیشه در ذهنمان میمانند اما گاهی چون فراموششان میکنیم فکر میکنیم رفتهاند و به محض تکرار حادثهای، به سرعت برق و باد میریزند توی ذهنمان، لابد همین نزدیکیها بودهاند و جای دوری نرفته بودند...» سگ خارجی روایت روح شرحه شرحه آدمهایی است که در حیرت و تعلیقی ناشی از همان حیرت روزگار میگذرانند.
دختر (راوی) که میخواهد خانوادهاش را گردِ هم آورد و نجات دهد... تا دختری کُردِ عراقی که آوارگیاش سر آوارگان این سوی مرز خراب میشود... تا برادرانی که هر یک به شکلی میروند و دیگر بر نمیگردند، گم میشوند، حتی به زندگی برگرداندن برادری که به ظاهر هست، جایی نرفته، اما در حقیقت نیست... نوجوانی گُنگ که در ذهن و زبان خویش گم شده... تا دخترانی که بعد از جنگ تازه یادشان آمده میشود زیبا هم بود و شاد هم بود و دوست هم داشت و نخلستانها و هورهای جنوب را از یاد برد و توأمان در یاد داشت تا حکایت مادری که پیراهن سیاه عزا، دیگر، پوستی است بر تناش، بر موجودیت و بر زندگی بی اهمیتش... رمان سگ خارجی روایت بوکشیدن است. بوهای شیرین و شاد، تلخ و نوستالژیک و گاهی گس و سوزاننده و حیوانی! مثل بوی سوزان سگی که ذره ذره جان میکند و میخندید!
فیل ها
فیروز مرد چاق میانسالی است که به تنهایی زندگی میکند. او انسانی منزوی است که مشغلهای ندارد جز جمع کردن اسکناسهایی خاص. در واقع او یک کلکسیونر اسکناس است، اما فقط اسکناسهایی را جمع میکند که مردم روی آنها جملاتی در مورد اندوه یا شادیهایشان نوشتهاند. او نوزده سال یا زمانی در همین حدود اسکناسها را به بازی میگرفت تا شاید از تنهایی تاریکش به در آید. در همه این سالها هیچگاه شکل و شمایل، جنس کاغذ، طرحها، امضاها یا تاریخ و موضوعاتی که مربوط به آنها میشود برایش آنقدر اهمیت نداشتند که چیزهای دیگر، و آن چیزهای دیگر جملهها و نقوشی بود که مردم روی اسکناسها ثبت میکردند.
فیروز که سالها به این کار مشغول بود طی اتفاقاتی با پیرزن مرموزی آشنا میشود. مدتی بعد پیرزن خودکشی میکند و مرگ او و تأثیر نوشتههای روی اسکناسها، باعث ایجاد تغییرات عمیقی در حال و روز فیروز میشود و در نهایت به واسطه همین اتفاقات است که او به معنای جدیدی از چیستی زندگی دست مییابد و ... .
شاهرخ گیوا متولد ١٣٥٥ پیش از این رمانهای مونالیزای منتشر _ اندوه مونالیزا و مسیح، سین، فنجان قهوه و سیگار نیمسوخته را نوشته است.