مرد بزرگ
رمان مرد بزرگ درباره مردی نوشته شده است که به اختیار خود ، جدا و مستقل از مابقی جهان هنر زندگی میکرد . او با سیاست و جنبش ضد جنگ نیز هیچ میانهای نداشت .
نیویورک تایمز در ٩ اوت سال ٢٠٠١ مینویسد : « آسکر فلد من » نقاشیهای جسورانه و خلاقانهای میکشد . آثار او از جمله تحسینشدهترین و موثرترین آثار هنری سالهای اخیر بودهاند . این نقاش هنرمند در هفتم اوت ، در آپارتمانش که چند دهه به همراه همسر و پسرش در آن زندگی کرده بود به دلیل حمله قلبی میمیرد . فلدمن هنگام مرگ هفتاد و هشت ساله بود . آقای فلدمن تا آخرین لحظه زندگیاش هنرمندی متعهد و قابل بود . آثارش را اغلب موزهها و گالریها به نمایش میگذارند . نخستین و تنها سوژه این نقاش بزرگ انسان بود . چرا که معتقد بود انسان جلوه غایی حقیقت و زیبایی است . حقیقت در همه ابعاد آن از جمله ترس و مرگ و همینطور زیبایی . در هر صدف زیبایی که روی ساحل است ، موجودی مرده و متعفن هست و از بسیاری جهات مسئله همین است .
رمان مرد بزرگ درباره مردی نوشته شده است که به اختیار خود ، جدا و مستقل از مابقی جهان هنر زندگی میکرد . او با سیاست و جنبش ضد جنگ نیز هیچ میانهای نداشت .
کتاب « مرد بزرگ » در ٣٠٤ صفحه راهی بازار نشر شده است .
دوازده داستان سرگردان
گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار آمریکای جنوبی و خالق پدیده منحصر به فرد صد سال تنهایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ١٩٨٢ که بیشک برای خوانندگان علاقهمند به رمان نامی آشناست ، اینبار با نوشتن ١٢ داستان کوتاه سعی در پدیدآوردن فضایی جدید برای خوانندگانش دارد : « در آن پارک دور افتاده ، زیر برگهای زرد ، روی نیمکتی چوبی نشسته بود و دستها را به سر نقرهای عصا تکیه داده و به قوهای گردآلود روی دریاچه خیره مانده بود و به مرگ فکر میکرد . اولینبار که به ژنو آمده بود ، دریاچه آرام و بلورین بود . مرغهای دریایی اهلی شده نزدیک میشدند تا از دست او دانه برچینند . »
آقای رئیسجمهور ، سفر بخیر ، قدیسه ، هواپیمای زیبای خفته ، خواب تعبیر میکنم ، فقط آمدم تلفن کنم ، وحشتهای ماه اوت ، اتومبیل مشکی ، هفده انگلیسی مسمومشده ، باد سرد شمالی ، تابستان سعادتمند خانم فوربس ، نور مثل آب است و رد خون تو روی برف ، دوازده داستانی است که گابریل گارسیا مارکز نوشته است . بهمن فرزانه مترجم آثار بسیاری از نویسندگان ایتالیایی همچون آلبادسس پدس ، گراتزیا دلددا ، پیراندلو و . . . در سال ١٣٥٤ ترجمه ماندگار « صد سال تنهایی » را از گابریل گارسیا مارکز راهی بازار نشر کرد . او اینبار با ترجمه « دوازده داستان سرگردان » داستانهایی متفاوت را از این نویسنده به علاقه مندان آثارش ارائه کرده است .
دلتنگیهای نقاش خیابانچهل و هشتم ( و نه داستان دیگر)
سلینجر تنها نویسنده پس از جنگ در امریکاست که آثارش مورد استقبال همگان قرار گرفته. آدمهای آثار سلینجر بیشتر درونگرایانی هستند که خواننده به آسانی میتواند تصویر خود و معاصران خود را در آینه آنها ببیند. نه داستانِ سلینجر که حکایت تنهایی در آزادی است، یکی از ده کتاب کلاسیک مدرن جهان شمرده شده است.
زیبا و ملعون
یکی دیگر از آثار نویسنده معروف کتاب گتسبی بزرگ با نام زیبا و ملعون این بار داستان تجربه اندوختن جوانهای رمانتیک و خام آمریکایی را در بستر جامعه این کشور پهناور بیان میکند. زیبا و ملعون همانند دیگر آثار «فیتز جرالد» در واقع سوگنامهای است برای پایان دوران رمانتیک و شروع دورانی که فقط واقعیتهای سرکوبگر دارد. در واقع نویسنده در این کتاب از جوانان به نوعی توهمزدایی میکند.
«سال١٩١٣ وقتی «آنتونی پچ» بیست و پنج ساله بود، از زمانی که بازی سرنوشت یا روحالقدس بیست و پنج سالگی، دست کم به لحاظ نظری، بر سرش خراب شده بود دو سال میگذشت. این بازی سرنوشت کار را تمام کرد، تلنگر آخر، نوعی نهیب فکری، اما در آغاز این داستان، تازه به خود آمده و از مرحله آگاهی جلوتر نرفته است. اولین بار او را در دورهای میبیند که مدام از خود میپرسد عزت و عقل درست و حسابی دارد یا نه! نازکایی شرمآور و زشت که چون لایه نفت روی آب زلال برکه بر سطح جهان میدرخشد، البته این شرایط با مواقعی که خودش را مردی جوان و استثنایی، با فرهنگ و فرهیخته، سازگار با محیط و یک سروگردن بالاتر از همه آشنایانش میبیند، کاملاً فرق دارند.»
پیش از این کتاب این سوی بهشت از همین نویسنده و مترجم منتشر شده بود و این بار یکی دیگر از رمانهای شاخص این نویسنده به علاقهمندان آثار او عرضه میشود.
زندگی من
در رمان زندگی من رئالیسم خاص چخوف جلوهگر است و زندگی آنگونه که در روستاهای روسیه میگذشته، یعنی آکنده از زشتی، وحشیگری و بیعاطفگی، ارائه میشود. انتشار این رمان خشم سنتگرایان و نیز نوگرایان را برانگیخت چرا که تاب نگاه عینی چخوف را نداشتند. هیئت سانسور تهدید کرد که چنانچه چخوف صحنهای را که در آن مقامات را مسئول بیسوادی روستاییان میداند و به نظرِ روستاییان نسبت به مذهب اشاره دارد حذف نکند دستگیر میشود. با این همه، چخوف به جنبههای لطیفترِ زندگیِ زنها و مردها و بهخصوص مناظر دلپذیر روستا نیز میپردازد؛ گویی میخواهد نشان دهد که زندگی انسان چه اندازه میتواند از زیبایی برخوردار باشد.
روزگار سپریشده خانم گادنی
روزگار سپریشده خانم گادنی پیرزنی سالخورده پس از مرگ دختر بیمارش مدتی با خانواده پسرش زندگی میکند . اما به علت ناسازگاری ، او را راهی خانه سالمندان میکنند . نگاه متفاوت خانم گادنی به اشیاء و آدمها ، درونگرایی او و زبان طنزگونهاش روایت اصلی اثر است که در لایههای زیرین روایت سومشخص با ظرافت خاصی پنهان مانده است . پل بیلی در سال ١٩٦٧ بخاطر نگارش این کتاب موفق به دریافت جوایز « سامرست موام » شد . او این رمان را در ٢٨ سالگی نوشت و جامعه ادبی دهه ٦٠ انگلستان را با شهرت زودهنگامش متوجه خود کرد . او در به تصویر کشیدن شخصیتهای میانسال و پیر نبوغ منحصر به فردی دارد . قلم او با ظرافت تمام هزارتوی اندیشه و بهویژه احساسها و عواطف این شخصیتها را واکاوی میکند .
« فیث گادنی » شخصیت اول کتاب در این رمان خود را در محیطی پر از شایعه ، بدگویی ، اجبار به جمعگرایی و رفتارهای کلیشهای مییابد . همه از او میخواهند به وضع موجود عادت کند و اعتراضی نداشته باشد . او خود را در این میان تنها و غریبه حس میکند . اما جالب اینجاست که چندان تلاش نمیکند تا خود را با گروه هماهنگ کند بلکه . . . . شعله آذر مترجم این کتاب ، پیش از این دو اثر از هارولد پینتر به نامهای « خیانت و دو نمایشنامه دیگر » و « پیشخدمت » را ترجمه کرده است .
رکسانه و اسکندر
رکسانه دختر فرمانروای سغد با وحشت مطلع میشود که باید با پادشاه و فرمانده سپاه مقدونی، یعنی اسکندر کبیر ازدواج کند. شنیدههای او از اسکندر همه حاکی از بدی او بودهاند. سرانجام روز دیدار فرا میرسد و تنفر جای خود را به آمیزهای از تحسین و احترام و عشق میسپارد... این رمان که با دقتی موشکافانه رویدادها را به تصویر میکشد بر حقایق تاریخی استوار است و اسکندر را از دیدگاهی کاملاً نو، از دیدِ یک زن، میشناساند.
رازهای نهفته یک زن
«رازهای نهفته یک زن» زندگی قرن چهاردهم را در برابر دیدگان خواننده مجسم میکند و در عین حال احساسات و عواطف انسانی قرن بیست و یکم در آن نهفته است ... داستان زمانی است که روستاها و شهرها پر از دعوا و مرافعه، و پر از زرِ و برِ، مملو از ثروتمندان و آدمهای عجیب و غریب بود... مارگارت زیبا و فراموشنشدنی بایستی داستان زندگی خود را میگفت حتی اگر از نظر برادر گریگوری مضحک و مسخره بود. سرگذشتی که سبب شد سرنوشت هر دو آنها تغییر کند و... دست سرنوشت برای مارگارت چنین رقم زده بود که دو بار ازدواج کند و در ازدواج اول ناکام شود، او موهبت خداوندی شفابخشی داشت... هر چند به خاطر تهمت جادوگری او را تحت فشار قرار میدهند ولی سرانجام به خاطر عشق، ایمنی و چشیدنِ طعم پیروزی با اهریمن زندگی مبارزه میکند و ...