عشق و رُب به اندازه کافی

3,000 تومان
« می‌دانی همین امروز بچه‌ام از لب همین بالکن پرت شد پایین . من توی بالکن کوچیک خونه نشسته بودم . داشتم با اسباب بازی‌های بچه ور می‌رفتم . یک دفعه دیدم بچه‌م روی دیوار بالکنه . تا به خودم بیایم و بجنبم به سبکی یک پرنده رفته بود . » آدم‌هایی که ما هستیم فرق زیادی بین خواستن و نخواستنمان نیست . وقتی زیاد می‌خواهیم ، خیلی زیاد ، می‌کُشیم و وقتی نخواهیم ، خیلی زیاد ، باز هم می‌کُشیم . آنچه در داستانهای کتاب « عشق و رُب به اندازه کافی » گرد هم آمده‌اند ، به ظاهر پراکنده‌اند اما در پس همه آنها یک کشتن هست . مهم نیست که کشتن بر چند نوع است مهم این است که هست و تا کشتن هست زندگی باید کرد . کتاب « عشق و رُب به اندازه کافی » در ٩٦ صفحه راهی بازار نشر شده است .

شما از کجا بادمجان می‌خرید؟

16,000 تومان
این مجموعه از چهارده داستان کوتاه تشکیل شده است . کتاب با داستان یک سیب زمینی برای پوست کندن آغاز می‌شود : « فکر می‌کنم بهترین آژانس خبری دنیا هم بدون حضور زنان خبرهایش ناقص می‌ماند . نمی‌دانم چطور ممکن است هر روز یک ساعت حرف و خبر دست اول برای هم داشته باشیم . در قابلمه را که می‌گذارم ، دخترک بیدار می‌شود . نیم‌ساعتی می‌شود که کامپیوتر در حالت انتظار فرورفته . امروز دیگر نمی‌خواهم خاموشش کنم . هنوز ظرف‌ها در ظرفشویی مانده‌اند . صبحانه دخترک را می‌دهم . وقتی سرگرم بازی شود ، بهترین وقت نوشتن است . » « آپارتمان شماره هفده یک طبقه پایین‌تر از ما ، دست راست ، قرار دارد . پنجره دونبش آن از یک طرف به خیابان باز می‌شود و از طرف دیگر به محوطه بین دو بلوک دید دارد . درست مثل باقی آپارتمان‌هایی که روی آن هستند . تنها تفاوتش پرده پنجره آن است که از ایستگاه تراموا هم دیده می‌شود و حتی بیشتر از پرده آپارتمان شماره ٢٨ که پرچم کاناداست جلب توجه می‌کند . » چرا بی‌سیم ما دیر بوق زد ؟ چرا گریه کردی ؟ شما از کجا بادمجان می‌خرید ؟ مرد اسیر ، صندوقچه آبا ، این موبایل لعنتی ؟ ، آقای گلابی یک روشنفکر نماست ، کسی برای دوست داشتن ، خوب است که آقا دست بزن ندارد ، خط‌کش هاشم آقا ، خانم کتایون دیبا نویسنده خوبی می‌شد اگر . . . ! و زندگی در صد کلمه داستانهای این مجموعه ٨٤ صفحه‌ای هستند راهی بازار نشر شده است .

پسری که مرا دوست داشت

3,000 تومان
نویسنده مدعی است داستانهایی نوشته است که به نوعی ادامه مجموعه قبلی او هستند . بلقیس سلیمانی می‌گوید : « بازی عروس و داماد » را ادامه می‌دهم . داستانهایی کوتاهِ کوتاه که موضوعات آن با تِم مرگ ارتباط دارند و یا اجتماعی هستند : پسرک دوچرخه‌سوار به سرعت از کنار دخترک دانش‌آموز رد می‌شد و می‌پرسید : « عروس مادر من می‌شی ؟ » دخترک هرگز به این سؤال پاسخ نمی‌داد . سکوت علامت رضا بود ، هر دو این را می‌دانستند . پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگیِ دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت . فردای آن روز تشییع استخوان‌های پسرک ، زن سر مزار او رفت . همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند می‌زد . دخترکی شش‌ساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت : « چقدر پسرتون خوشگل بوده ! » . « بازی عروس و داماد » ، « بازی آخر بانو » و « خاله بازی » از کتاب‌های دیگر بلقیس سلیمانی هستند که هر یک جوایزی را به خود اختصاص ‌داده‌اند . این مجموعه شامل تعدادی داستان کوتاه است که خواننده را با فضای غریبی مواجه می‌کند .

من زنی انگلیسی بوده‌ام

3,000 تومان
داستان اول این مجموعه با نام « من زنی انگلیسی بوده‌ام » روایت زندگی زن و شوهری است که از ایران مهاجرت کرده و در کشوری زندگی می‌کنند که خواننده نمی‌داند آن‌جا کجاست ولی این حس غریب را دارد که جایی در دوردست‌ها واقع شده ‌است . زن جوان راوی داستان احساس غریبی به زن همسایه خود پیدا کرده است که این احساس حاکی از انرژی مثبتی است که از او دریافت می‌کند و این احساس مثبت به بچه و شوهر او سرایت می‌کند . ماجرا از یک شب‌نشینی در آپارتمان طبقه اول محل سکونت آنها آغاز می‌شود و زن که گویی سال‌ها قبل مرده است ، برای آنها از واقعه‌ای خبر می‌دهد که « من یک زن انگلیسی بوده‌ام و در انگلیس با شوهر و دو بچه‌‌ام زندگی می‌کرده‌ام . شوهرم مرا در وان کشته است . » اتفاقی که درست در پایان داستان برای زن - لاله - رخ می‌دهد . آیا این توهمی است که در افکار این زن - راوی داستان - ریشه دوانیده است یا واقعیتی که لاله از آن پرده بر‌می‌دارد ؟! داستان « من زنی انگلیسی بوده‌ام » مرز میان واقعیت و رویا را چنان درهم می‌آمیزد که خواننده تمام فلسفه‌های رنگارنگ درباره زندگی را به عینه پیش روی خود می‌بیند . « چشم‌هایم را بستم و او همین‌طور انگشتان بلندش را روی پیشانی‌ام می‌لغزاند و من به موهای ابریشم‌گونه لاله فکر می‌کردم که روی آب موج می‌زد و . . . » « بیست حلقه مو » ، « تکه‌ای از بهشت » ، « نزدیک ، نزدیک‌‌تر »

کجا می‌برند درختان مرده را

3,500 تومان
داستان «کجا می‌برند درختان مرده را» زندگی، عواطف و آرزوهای سه نسل از زنان را روایت می‌کند. راوی داستان، زنی است که امروز را دوست ندارد، امروزی خود کرده و خود ساخته و حالا با نگاهی نوستالژیک به گذشته فکر می‌کند. زنی غرق در خاطرات و توهمات. آرمانگرا و برج عاج‌نشین. زنی که می‌خواست همه چیز را بر هم بزند. تغییر دهد و بهتر کند. با خویی شتابزده و بی‌احتیاط. و عاقبت شکست خورده و بیمار. دخترش جوان و بیکار است. بی‌هدف و بی‌آرزو و یا به دنبال حقیرترین آرزوها. تنبل و پرمدعا و خودبزرگ‌بین. مصرف‌کننده‌ای بی‌مصرف. تربیت نشده و رها شده در مرداب. اما مادر این زن، زنی تنها، محروم و رنج‌کشیده. مقاوم و صبور. زنی که می‌داند از زندگی چه می‌خواهد. معتقد و سختکوش، اما خشک و بی‌انعطاف. زنی که اعتقاداتش با پوست و گوشت و خونش یکی است و اگر بخواهی تغییرش دهی مثل این است که بخواهی بودنش را از او بگیری و نابودش کنی! زنی که بار خانواده را بر دوش می‌کشد. «عاطفه طیّه» نویسنده جوانی است که داستان این سه زن را روایت کرده است و کتابی خواندنی برای نسل جوان امروزی نگاشته است.

روز گودال

3,500 تومان
« روز گودال» مجموعه‌ای از ١٤ داستان کوتاه و بلند است که بنا به گفته‌ی نویسنده، زمان تألیف این داستان‌ها را می‌توان به دو بخش کلی قبل و بعد از سفر او تقسیم کرد. داستان‌هایی چون «زنی که رفت تا بایستد» و « نه، هیچ چیز » از جمله داستانهایی هستند که پیش از سفر جهانگردی این نویسنده که در سال ١٣٨٤ انجام شد، نوشته شده‌اند. داستانهایی چون «جاده پشت خانه» ، «من در آب زیبا هستم» ، «زن رودخانه» و «روز گودال» دیگر داستانهایی هستند که نویسنده از نظر زمانی بعد از این سفر نوشته است . شکوفه آذر درباره تأثیر سفر بر داستانهایش معتقد است: «هرچه بیشتر داستان را شناختم ، بیشتر فهمیدم که بدون جهان‌بینی و هستی‌شناسی ، آنچه نوشته می‌شود ، نهایتاً داستانی خوش‌ساخت ، اما کم عمق و در نتیجه کم تأثیر است.» او همیشه احساس می‌کرده یک‌ جای کار می‌لنگد و جهان‌بینی چیزی نیست که صرفاً از طریق مطالعه و زندگی روزمره کسب شود . بنابراین ، دنبال ماجراجویی می‌رود و آنگاه که برمی‌گردد با چشم دیگری به کشورش می‌نگرد و آنگاه حاصل سفرهای کولی‌وار بینشی را به او می‌دهد که در برخی از داستانهای روز گودال نمود می‌یابد. چرا که از دید نویسنده، زندگی به مثابه فرایند شناخت هستی درون و بیرون است همان‌طور که ادبیات.

مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد

3,500 تومان
« می‌پرسم مگر می‌شود برادر برادر را بکشه . آقای رحیمی می‌خندد : این مهم نیست که نفهمی ، کاش دیر بفهمی ، هر چی دیرتر بهتر . خاطره‌های لعنتی مجال نمی‌دهد . نفسم کم آمده است . نمی‌فهمم چرا آقای رحیمی در مغزم این همه زنده است . مگر آدم عاشق مرد ژولیده هم می‌شود ؟ گفت : آدم عاشق همه چیز می‌شود . به هر چیزی که خوب نگاه کنی می‌توانی عاشقش شوی . مثل یک نویسنده که می‌تواند عاشق شخصیت‌هایش شود . » مجموعه داستان « مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد » کنکاشی است در شناخت شخصیت و رسیدن به بلوغ که در ٣ بخش مجزا از هم روایت می‌شود . بخش نخست تحت عنوان چشم‌های سیاه با نگاه نوستالژیک در شیوه روایت همراه است و راوی در حال گذر از بلوغ به گذشته بر می‌گردد و نگاه کودکانه سرخوشی در بازخوانی اتفاقات تلخ گذشته دارد . در بخش دوم اثر با عنوان مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد راوی در ابتدای بلوغ است . او با دنیایی مواجه می‌شود که همه چیز را از فیلتر ذهن تازه بالغش نقل می‌کند . از کودکی ناب خبری نیست و کمی مالیخولیا چاشنی کاراکترهای بخش دوم است . شخصیت‌ها مدرن است و فرم در تمام داستان‌ها غالب است . در بخش پایانی که عنوان آن « خراب می‌شود » است با ٣ داستان نیمه بلند وابسته به هم مواجهیم که پایان یک ماجرای عاشقانه را به چالش می‌کشد . در این بخش راوی بالغ است و در دنیای واقعی و دردها و رنج‌های ناشی از یک رابطه خراب شده زندگی می‌کند که از دیدگاه چند شخصیت روایت می‌شود . در نهایت این مجموعه تلاشی است برای درک ساده‌ای از انسانهای به ظاهر پیچیده و مناسباتشان با دنیای مدرن امروز . کتاب « مگر می‌شود هابیل قابیل را کشته باشد » در ١٢٧ صفحه منتشر شده است .

هیچ کس مقصر نیست

3,800 تومان
گاهی اوقات دلت می‌خواهد به یک جایی و به یک کسی وابسته باشی اما نیستی ، و چون نمی‌توانی ، پس باید یک جورهایی از پس زندگی بربیایی . باید اختراعش کنی . اگر زمان مناسب نبود در زمان دیگری و در جای دیگری . پس یک روز ، تمام زندگیت را برمی‌داری ، یک چمدان و می‌گویی دارم می‌روم . « هیچکس مقصر نیست » داستان آدم‌هایی است که سالهایی از عمر را سپری کرده‌اند اما هنوز با محیطشان هماهنگ نیستند ، سازش نکرده‌اند و از نظر درونی چنان با خود کنار نیامده‌اند که انگار هرگز زندگی نکرده‌اند . با زره در برابر دیگران ظاهر می‌شوند و با اینکه رفتارشان هوشمندانه است خیلی اوقات در برابر یک ارتباط دائم ناکام می‌مانند . از تنهایی می‌ترسند ، از کامل زندگی نکردن ، می‌دانند خودشان را گول می‌زنند و در عین حال می‌دانند فریب‌دادن خود در مورد زندگی ویران‌کننده است و بهایش را می‌پردازند . این داستان از زبان ٣ نفر روایت می‌شود و خودکاوی آنان را در بر می‌گیرد .