مجموعه اشعار رهی معیری
معرفی کتاب مجموعه اشعار رهی معیری
(کاش امشبم آن شمع طرب می آمد، وین روز مفارفت به شب می آمد، آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست، ای کاش که جان ما به لب می آمد)، با چاپ این شعر نام رهی معیری پا به عرصه ی پهناور شعر پارسی نهاد که تا آخر عمر به قول علی دشتی نویسنده و شعرشناس نامدار یکی از چهار شاعر غزلسرای برجسته ی ایران به شمار می رفت. رهی معیری در عرصه ی ترانه سرایی نیز از شیدا و عارف و بهار دست کمی نداشت.
او به تصنیف ها و ترانه ها روح و جان تازه بخشید و با آهنگ سازان بزرگ و نامداری چون رضا و مرتضی محجوبی و ابوالحسن صبا و روح اله خالقی در امر موسیقی همکاری می کرد و در معیت زنده یاد داود پیرنیا سال ها در برنامه ی موسیقی گل ها حضور داشت. شعرها و ترانه های رهی معیری که با صدای خوانندگان برجسته ای چون بدیع زاده، غلام حسین بنان و نیز محمدرضا شجریان به گوش جان ها می رسید، در بین خواص و عوام بر سر زبان ها افتاد و با ضبط در صفحات و نوارها نام او را به آن سوی مرزهای افغانستان ، تاجیکستان و هندوستان برد و…
مجموعه اشعار سیمین بهبهانی دفتر اول
مجموعه اشعار سیمین بهبهانی دفتر اول
سیمین بهبهانی ملقب به بانوی غزل، شیرزن ایران، شاعر ملی و نیمای غزل، با سرودن اشعار بی نظیری درباره ی جنگ، فقر، میهن، انقلاب، آزادی و حقوق برابر زن، از بزرگترین بانوان غزل سرای معاصر محسوب می شود.وی که علاوه بر شاعری و عضویت در انجمن ادبی و شورای شعر و موسیقی، از فعالان حقوق بشر و برنده ی جوایز عدیده ای در زمینه ی حقوق زنان می باشد،
همواره مسائل اجتماعی و دغدغه ی زنان کشور را در اشعار پولادین خود گنجانده و در جنبش های اعتراضی زنان نیز حضور فعال و مستمر داشته است.شعر سیمین، به سبب سروده شدن در اوزان متفاوت و مصرع های بلند، سبک خاص خودش را دارد و به دلیل تاسی از نیما یوشیج، قالب غزل او با سروده های کلاسیک متفاوت است.
از سیمین بیش از ششصد غزل به جا مانده که در مجموع بیست کتاب منتشر شده اند و از مشهورترین دفاتر شعر او می توان به جای پا، چلچراغ، مرمر، رستاخیز، خطی ز سرعت و از آتش، دشت ارژن حاوی مجموعه غزل های کولی واره، یک دریچه ی آزادی، یکی مثلا این که و افزوده ها اشاره کرد.غزل ها و ترانه های این شاعر ارجمند پارسی به سبب غنی بودن و محتوای دلنشین بارها توسط خوانندگان بزرگ ایرانی انتخاب و تبدیل به آثار فاخری در صنعت شعر و موسیقی کشور شده اند.
انتشارات نگاه، دفتر اول مجموعه اشعار بانوی بزرگ شعر و غزل کشورمان را در هزار و دویست صفحه به چاپ رسانیده و در اختیار دوست داران غزل معاصر قرار داده است.
مجموعه اشعار فرخی یزدی
کتاب مجموعه اشعار فرخی یزدی توسط تنظیم کنندگان با تلاش دقیقی تدوین شده است. آنها سعی داشتند براساس مدارک موجود و همچنین شعرهای چاپ نشده که در اختیار برخی از خاندانهای ایرانی قرار داشته، آثار شاعرانه فرخی را مرتب کنند.
در ابتدای این کتاب، غزلهای او که بیشترین شهرت و محبوبیت را به او داده بود، به همراه چند قصیده و قطعه گنجانده شده و تا حد امکان سعی شده است که بر اساس اشارات تاریخی و ارجاع به وقایع عصری، تاریخ سرودن یا انتشار آنها را تشخیص دهند. البته در این ترتیب، امکان کامل اطمینان وجود ندارد، اما حداقل در پایان این بخش، غزلهای مربوط به دوران زندان طولانی او به ترتیب در کنار هم قرار میگیرند و آخرین غزل نیز شعری است که به مرگ فرخی اشاره دارد.
سپس بخش رباعیات او مطرح میشود و سپس به اشعار بازیافته پرداخته میشود، این شعرها توسط تدوین کنندگان کتاب یافته شدهاند. آخرین قسمت این مجموعه نیز شامل آثار پراکندهای است که فرخی به مناسبتهای گوناگون ساخته و در مقایسه با غزلهای او اهمیت درجه اول ندارند.
در نهایت، سالشمار مفصل زندگی فرخی یزدی که نتیجه تلاش چند ساله است، چهره اصلی کتاب را تکمیل میکند.
.
.
.
هوای تازه
“هوای تازه” کتابی است از شاعر ایرانی نامدار، “احمد شاملو” که با خلاقیت هایش در عرصه ی شعر و ادب، نام خود را در تاریخ ادبیات ایران جاودان کرد. او که جرقه ی انواع خلاقیت ها را در شعر، نثر و ترجمه ی آثار ادبی در دهه ی سی شمسی داشت، اسب چموش واژه را چنان به خدمت قلم درآورد که تا امروز نیز کاروان شعر نو و سپید، از پیشتازی اشعار وی در عرصه ی ادبیات، در شگفت است.
”هوای تازه” که نخستین بار در اواسط دهه ی سی، از “احمد شاملو” به چاپ رسید، همچون آیینه ای شفاف بود که اوضاع ادبی زمانه را در خود بازتاب می داد و هنوز هم مخاطب با نگاه کردن در این آیینه ی جادو، تاریخ زنده ای از شعر و شور می بیند که با قدرت شاعری “احمد شاملو” عجین شده است. “هوای تازه” که گلچینی از با شکوه ترین و تاثیرگذارترین اشعار “احمد شاملو” می باشد، آثاری را شامل شده که اوج هنری قلم وی را به تصویر می کشد.
اشعار این مجموعه که به شکل نثرگونه از قلم او تراوش کرده اند، نمونه های درخشانی از شعر نوی شاملویی هستند و درون مایه ی این اشعار، اندیشه و طرز تفکر “احمد شاملو” را تا حد زیادی نمایان می کند. همچون دیگر آثار به جا مانده از “احمد شاملو”، “هوای تازه” نیز یک اثر دلنشین و روح نواز است که با در برگرفتن طیف گسترده ای از موضوعات، به هیچ عنوان یک اثر یکنواخت و قابل پیش بینی به حساب نمی آید؛ هر قطعه حال و هوای مخصوص به خود را دارد و حرف تازه ای از اندیشه ای استوار را به میان می آورد که خواندنش ذهن را جلا می بخشد.
.
شعر زمان ما احمد رضا احمدی
کتاب شعر زمان ما احمد رضا احمدی
دربارۀ زندگی احمد رضا احمدی خود حی و حاضر است و دربارۀ خویش پرترهْنوشتهای دارد و تا همین اواخری که این کتاب نوشته میشد مصاحبهای جدید از وی هم منتشر شده است؛ و مصاحبههای متعدد دیگری در طی این سالیان. به انضمام دو مستند ( حول محور یومیه و کاروبار شاعریاش) پس اینکه ما باز همانها را یادآوری کنیم و بنویسیم چیزی از خود ننوشتهایم.
مگر اینکه اطناب مطلب کرده و به حشو روی آورده باشیم. هر چند در تولد 82 سالگی ایشان مطلبی کوتاه در یکی از جراید منتشر کردهایم، که بر همین سنت معرفی زندگینامهایطور شاعر استوار است و همو را هم در فصل پنجم همین کتاب آوردهایم. اما در این فصل برای فرصتیابی بیشتر به مطالبی غیر از نوشتههای راقم این سطور هم که شده از میان مطالب و مصاحبههای متعددی که با شاعر و دربارۀ وی انجام شده یکی را که به کار ما نزدیکتر است احصا و باقی را هم در پانوشتها موکد میکنیم. و هر جایی هم نیاز به توضیح بیشتری باشد در پانویسهای همین فصل بدانها اشاره میکنیم.
هرچند باید تصریح کرد که برای شناختن شاعر و شعرش، _ مخصوصا دربارۀ احمد رضا احمدی_، شاید هیچ بحثی گویاتر و توصیفیتر و شارحْمابانهتر از گفتگوها و پرترهنوشتههای خود احمدی نیست. از این روی حتما مخاطبان و محققان را به مداقه در همانها و به خصوص بررسی در نثر و یادآوردهای احمدی از خویش و از زندگی ادبی و از کارها و نظریاتش _که متناوبا در همین منابع گفته آمده مندرج و گاه با برخی سالها و برخی مصاحبهها متباین است_ دعوت میکنیم.
احمدی عموما از اینجا شروع میکند که: «جد ما یک زرتشی مهاجر بود که از یزد به کرمان آمده بود و در نسلهای بعدازآن همهگی خاندان ما روحانی بودن» (مستند وقت خوب مصائب) اما به صورت کلی از نظر ما، منهای آن روزگاران خوش زندگی در کرمان، بیماری ناگهانی پدر، کوچ اجباری به تهران، سپس مرگ غریبانۀ پدر احمدی و آغاز زندگی سرد و تلخ خانواده در تهران و همزمان تجربیاتی که در آن دورۀ تاریخی و در آن محل جغرافیایی تهران به شکلی خاص و نوعا از روی ناچاری کسب میکند، بر زندگی ادبی و تصویرهای مخیّل شاعر و نیز بر ناخوداگاه هنری احمدرضای نوجوان و جوان تاثیر بیواسطهای میگذارد.
مدرسه عوضکردنها و رشتۀ درسی عوضکردن و طنازی مادرش و آشناییاش با رهنما و آراگون و نادرپور و سپهری هم نیز، بخش عظیمی از فکر و زبان وی را ساختهاند. سال 41 که کتاب «طرح» را چاپ میکند، دوستیهایش با کیمیایی و قریبیان و آشناییاش با فرخزاد و رفتوآمدش با مهرداد صمدی و آغداشلو و… نیز همچنیناند. احمدی هیچگاه در طرحوبسط موج نو چندان الاقول خودش پیگیر نبوده و به جز سرمقالهای برای «جنگ شعر» اظهار نظر چندان مهمی دربارۀ این جریان نمیکند. او فقط شعر مینویسد و در مسیری که غریزی _ یا دستکم بدون دانشیْخودگاه نسبت به آگاهیهایی که از خواندههایش یافته ایدهها و تصاویر و نظرگاهش را با زبان و امکاناتی که خودش در شعرش میآفریند، باز مینماید. هیچگاه به هیچ گروه سیاسی نمیپیوندد، ایبسا از همۀ جریانات فکری و ایدئولوژیک و انقلابی آن دوره که اکثر روشنفکران و ادیبان ایرانی به آنها گرایش داشتند هم گریزان است. حتی هیچگاه به کانون نویسندهگان _که مهمترین نهاد غیرحکومتی روشنفکری در 100 سال گذشتۀ ایران است_ نزدیک هم نمیشود
و به جای آن در مرکز حفظ و اشاعه و نیز در کانون پرورشی مشغول به کار و طرحریزیهایش میشود. ضبط آثار ماندگار و تولید پروژههایی در ارتباط با تاریخ موسیقی و تاریخ شعر میکند (به طریق ضبط صدا و موسیقی) که تاریخا تاثیر ذوقی و عاطفی و ایبسا پژوهشی بینظیری بر نسلهای بعدی میگذارد. تا زمان بازنشستگی در کانون میماند و پس از آن نویسندهای است منظم و خانوادهدار. کمتر در مجامع و مجادلات ظاهر میشود و یکسره خود را وقف نوشتن شعر و رمان و نمایشنامه و کشیدن نقاشی و دکلمۀ شعر و… و… میکند.
بد نیست نکتهای که همین چندوقت پیش از وی در خاطرمان مانده، قبل از ادامۀ مطلب بازگو کنیم. بلکه بخشی از ذهن جوان و پویا و بعضا خلاق شاعر را بتواند باز بنماید. احمدی وقتی شعر مینویسد بهشدت به نثر نزدیک میشود و وقتی نثر هم مینویسد با همان جنم به شعر نزدیک میشود. اساسا کنه مطلبی که دربارۀ وی در فصل چهار دربارۀ وی، بحثهایمان را بر آن میگذاریم ایدهاش همین عدم فاصله بین نثر و شعر احمدی است. علی ایحاله؛ نمایشنامهای نوشته دارد آقای احمدی به نام «فرودگاه پرواز شمارۀ707» که آقای سلیمانی نامی به صحنه آورده بود. کار بد بود. از آنجا که دراماتورژی نشده بود.
شعر زمان ما هوشنگ ابتهاج
معرفی کتاب شعر زمان ما هوشنگ ابتهاج
«هوشنگ ابتهاج»، بیستمین عنوان از مجموعهی «شعر زمان ما» است. در این عنوان، به شاعر نامی، هوشنگ ابتهاج با تخلص «ه. الف. سایه» پرداخته میشود و زندگی و آثار این شاعر بررسی میشود. کتاب در دو بخش تنظیم شده است: در بخش اول که خود شامل چند قسمت است، نویسنده به بررسی جنبههای مختلف زندگی و آثار هوشنگ ابتهاج میپردازد. در قسمت اول از این بخش، روایتی کوتاه از زندگی ابتهاج به زبان خودش میآید که در آن شاعر به شرح دوران کودکی و محیط خانوادگی خود میپردازد و از چندوچون آغاز حرفهی ادبی و شاعری خود سخن میگوید.
در قسمتهای دیگر از این بخش، ابتهاج باز به زبان خود شرح اولین دیدارش با استاد شفیعی کدکنی و شهریار را باز میگوید و خاطراتی چند از آنها نقل میکند. خاطراتی نظیر عادتهای شهریار و ترجیحات شعری او و ابتهاج و همچنین تجربهی همکاری شعریاش با شهریار را نیز نقل میکند.
قسمتهایی از این بخش به نقد و بررسی دفترهای شعر سایه، بهویژه «تاسیان» و «شبگیر»، اختصاص دارد و جنبههای ساختاری، زبانی و معنایی آنها را یکبهیک و گاه با استناد به قطعهای شعر از این دفترها میکاود. شرحهایی چند نیز از نقد و تحلیل سایه از موسیقی و رابطهی تنگاتنگ این شاعر با حافظ به میان میآید و شعر سایه از وجوه گوناگون بررسی میشود. بخش دوم کتاب دارای گزیدههایی دربرگیرنده از اشعار ابتهاج است. مجموعهای از غزلها، مثنویها، رباعیها، چهارپارهها و شعرهای نیمایی سایه در این بخش گردآوری شدهاند.
خواننده میتواند در این بخش بهویژه معروفترین اشعار ابتهاج را بیاید و همچنین آن قطعه اشعاری را که کمتر جایی منتشر شدهاند. در پایان کتاب، شرحی از تصنیفها و ترانههای ابتهاج آمده است و در چند صفحه، تحلیلی از مناسبات اجتماعی، سیاسی، تاریخی، و ... آنها همراه با شرحهای گوناگون به میان آمده است.
خرم آن نغمه
بنیاد فرهنگی ژاله اصفهانی، که پس از درگذشت ژاله در لندن در سال 1386 (2007 میلادی) تأسیس شد، شادمان است که به مناسبت صدمین سال تولد او این مجموعه را، که شامل صد شعر ژاله است، برای آشنایی جوانان شاعر و دیگر علاقهمندان به شعر منتشر میکند. در مقدمهای که برای چاپ کتاب مجموعه اشعار ژاله در تهران تهیه شده بود و متن آن به تأیید خود ژاله رسیده، اما متأسفانه هنگام چاپ در کتاب گنجانده نشده بود، دلیل تلاش برای چاپ آن مجموعه چنین بیان شده است:«شگفت نیست اگر ژاله اصفهانی آخرین فرصت تماشای جهان و لحظهلحظۀ بودن و سرودن را که در اختیار دارد صرف سیر در نوشتههای گذشتهاش کند و با دشواری بسیار به گردآوری گزینهای از آنچه گفته بپردازد.
انگیزه چست؟» … «ژاله شاعری است که طیّ عمر دراز و پرنشیبوفراز خود همواره گرفتار سفرهای ناگزیر بوده است. از این رو بر روی ریشۀ خویش، وطنش، دیری نمانده تا درخت شعری که کاشته و پرورانده است، اگر گل و میوۀ نارس و نورس و تلخ و شیرینی داشته، همانجا در دسترس مردم خویش قرار دهد.
شعر ژاله شرحی است از سرگذشت و سرنوشت او در متن جامعهای که در آنجا روزگار گذرانده. در هر کشوری بوده با یاد زادگاهاش دفترهایی از شعر به چاپ رسانده که غالبا بهسبب گوناگونی ساختارهای سیاسی اجتماعی کشورها، شعر او از یک جا به جای دیگر راه نیافته است، بهویژه به سرزمین خود او که در آنجا گاهی ممنوعالقلم و همواره گرفتار سانسورهای شدید بوده است.
»
.
.
میان جیوه و اندوه
بخشی از کتاب میان جیوه و اندوه
گفتم: «به ملاقات مردی میروم که در انتظارم نیست،
پس نخواهد فهمید چقدر دیر کردهام!»
بعد
خط چشمهایم را با حوصله جفت کردم و گفتم:
«هیچوقت برای دیر رسیدن دیر نیست»
دیر بود امّا
رودِ عزیزم را کوزهکوزه به خانه برده بودند
و سهمم
چون آبی خوش از گلویشان پایین رفته بود
دیر بود
و تنها میتوانستم چشمهایم را
چون دو ماهیِ سوگوارِ سرگردان
در حوضِ خانۀ مردم رها کنم،
به خانهام برگردم،
و سالها تعجب کنم از اینکه بدون چشم
چگونه گریهام بند نمیآید!