کتاب دیوان جامی
معرفی کتاب دیوان جامی
“دیوان جامی” اثری است ماندگار از “نورالدین عبدالرحمن جامی” که در نسخه ی پیش رو، مقدمه و تصحیح آن توسط “محمد روشن” صورت گرفته است. “دیوان جامی” متشکل از سه بخش تحت عنوان های “فاتحة الشباب”، “واسطة العقد” و “خاتمة الحیاة” می باشد که در بخش نخست، قصیده ها، ترجیعات و ترکیبات، مثنوی ها و غزل ها قرار گرفته اند؛ بخش دوم مشتمل بر قصیده، غزل، مقطع، رباعی و معمیات “جامی” است و بخش انتهایی نیز از همین موارد به علاوه ی یک مثنوی برخوردار است.
“نورالدین عبدالرحمن جامی” از شعرای لطیف اندیش قرن نهم است که شور عشق و شباب در غزلیاتش، نصایح پندآموز در قصایدش و نکته های دلچسب عارفانه در رباعیاتش به چشم می خورد. تسلط او در انواع سبک های شعری نظیر قطعه، ترجیع بند، معما و ترکیب بند، در نوع خود مثال زدنی است و به راستی می توان “جامی” را نابغه ی شعر قرن نهم معرفی نمود.
اشعار موجود در “دیوان جامی” هر کدام به دوره ی مشخصی از زندگی شاعر اختصاص دارند و خواننده با مطالعه ی سرتاسری “دیوان جامی”، متوجه این امر خواهد شد. “فاتحة الشباب”، “واسطة العقد” و “خاتمة الحیاة” هر سه به لحاظ مضمون و کار شاعری، دارای اشعار برجسته ای هستند اما بخش نخست به لحاظ حجم و محتوا، ارزش قلم “جامی” را بیش از همه به رخ می کشد.
اشعاری که در این بخش آمده، گستره ی وسیعی از موضوعات را شامل می شود که عشق به زندگی و مسائل فلسفی و اخلاقی در آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. در دو بخش دیگر نیز شاهد وسعت قلم “جامی” در شرح و بسط نکات عارفانه و صوفیانه هستیم و در مجموع این سه بخش، “دیوان جامی” را به یکی از بهترین نمونه های ادبی در شعر فارسی تبدیل نموده اند.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عرفان و رندی در شعر حافظ
"عرفان و رندی در شعر حافظ" اثری است به قلم شیوای "داریوش آشوری"، که بارها مورد تجدید چاپ قرار گرفته است. این اثر نگرشی جدید و با تکیه بر مفاهیم و راهبردهای علوم انسانی، اندیشه و جهان بینی لسان الغیب را مورد کند و کاو قرار داده و از این جهت، از جایگاه ویژه ای در میان حافظ پژوهان و دوست داران خواجه ی شیراز برخوردار است. این اثر که در گذشته با نام "هستی شناسی حافظ" منتشر شده بود، اکنون با همان زمینه و درون مایه منتها در نور تامل و اندیشه ی بیشتر و تحقیق و پژوهش گسترده تر در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. مهم ترین هدف این تحقیق، به تصویرکشیدن پیوند میان "عرفان و رندی در شعر حافظ" است و "داریوش آشوری" تلاش می کند تا منطق راهنمای نمادها و تعابیری که در اشعار حافظ به کار رفته را به خواننده بنمایاند.
"داریوش آشوری" کتاب "عرفان و رندی در شعر حافظ" را در چهار بخش کلی تنظیم نموده که بخش نخست آن با عنوان "بنیاد های انسان شناسی صوفیانه" به بررسی اسطوره و سرنمون، علی الخصوص در ادیان ابراهیمی می پردازد. بخش دوم که "مطالعه ی میان متنی" نام گرفته گزیده هایی از "کشف الاسرار" و "مرصاد العباد" ارائه می کند و پس از آن "دو مکتب تاویلی" را زیر ذره بین می برد. در بخش سوم کتاب "عرفان و رندی در شعر حافظ"، "داریوش آشوری" شعر و عرفان را تجزیه و تحلیل می کند و تفاسیری "از تصوف زاهدانه به تصوف شاعرانه" و "از شعر صوفیانه به شعر رندانه" ارائه می کند. بخش چهارم اثر، "عرفان و رندی در دیوان حافظ" نام گرفته و "داریوش آشوری" در این بخش به مطالعه ی درون متنی اثر ورود می کند.
کتاب جنون منطقی
معرفی کتاب جنون منطقی
افشین یداللهی (زادهٔ ۲۱ دی ۱۳۴۷ – درگذشتهٔ ۲۵ اسفند ۱۳۹۵) ترانهسرا و روانپزشک اهل ایران بود. او فعالیتهای حرفهای ترانهسرایی خود را در سال ۱۳۷۶ در سازمان صدا و سیما آغاز کرد.
نخستین ترانههای وی با آهنگسازی فواد حجازی و شادمهر عقیلی و با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا میشد. از جمله ترانهٔ «از فارس تا خزر» که با آهنگسازی شادمهر عقیلی و خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد.
یداللهی چندین سال بود که ادارهٔ انجمنی به نام «خانهٔ ترانه» را برعهده داشت. خانهٔ ترانه در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانهسرایانی از قبیل عباس سجادی، سعید امیر اصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاریپور، محمدرضا حبیبی و افشین یداللهی راهاندازی شد.
این جلسات به خواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص مییافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق و فرهنگسرای ارسباران انتقال یافت.
در طی سالهای گذشته بهتدریج ترانهسراهای موسس خانهٔ ترانه به دلایل مختلفی از آن جدا شدند و افشین یداللهی تنها فرد باقیمانده از هیئت موسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق، همچنان اداره خانه ترانه را بر عهده داشت. جلسات خانه ترانه در فرهنگسرای شفق از کم اثرترین جلسات اجرایی بود.
مکان اجرایی خانه ترانه در گذر زمان دستخوش تغییراتی بودهاست. این کتاب شامل تعدادی از ترانه های این ترانه سرا است.
.
.
.
کتاب عشق با صدای بلند
معرفی کتاب عشق با صدای بلند
اشعار نزار قبانی از همه رژیم های عربی که در کنار هم قرار گرفته اند ، قدرتمندتر توصیف شده است (لبنان دیلی استار). سلیحی الوادی با تأکید بر مرگ وی در سال 1998 ، نوشت: قببانی مانند آفتاب مانند آب ، نان و خورشید در خانه ی قلب هر عربی است.در شعر او هماهنگی قلب ، و در خون او ملودی عشق است. کتاب عشق با صدای بلند به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده که این مجموعه اولین ترجمه ی آثار قبانی به زبان انگلیسی می باشد.
قبانی شاعری با سادگی عالی ، صریح ، مستقل و خودمختار ، موسیقیایی ، با استفاده از زبان زندگی روزمره بود. او یک مبارز بی وقفه برای حقوق زنان بود و ابیات وی زیبایی های بدن زن و عشق را می ستاید.
او ناسیونالیست عرب بود ، اما با این وجود از دیکتاتورهای عرب و عدم آزادی در جهان عرب انتقاد می کرد. او شاعر دمشق بود: “من دمشقی هستم.اگر بدن من را جدا کنید ، انگور و سیب از آن بیرون می آید. اگر رگهای من را با چاقوی خود باز کنید ، صدای خون کسانی که درگذشته اند را ، در خون من می شنوید.
کتاب دیوان وحشی بافقی (بابائی)
معرفی کتاب دیوان وحشی بافقی (بابائی)
وحشی بافقی، نام یکی از شاعران مشهور ادبیات فارسی در دورهی ساسانیان است. او به عنوان یکی از شاعران بزرگ و پیشرو در زمینهی شعر و ادبیات فارسی شناخته میشود.
اطلاعات کامل دربارهی زندگی وحشی بافقی محدود و غیرقطعی است، اما شعرهای او در منابع ادبی مختلف از جمله “شاهنامه” به چشم میخورد. وحشی بافقی به عنوان یکی از شاعران ساسانی شهرت دارد و زبانشناسی که از شعر وی بهره بردهاند نشان میدهد که شعرهای او با اصول تخلص و فنون ساختاری زبان فارسی مطابقت دارد.
اشعار وی عمدتا به زبان پهلوی نوشته شدهاند که نشاندهندهی فرهنگ و ادبیات آن دوره است. وحشی بافقی در شعرهای خود، به موضوعات مختلفی از جمله عشق، طبیعت، حکومت، و مذهب اشاره میکند.
شعرهای او به سبکها و قالبهای مختلف نوشته شدهاند و از اصطلاحات فارسی و پهلوی استفاده میکند. موضوعات انسانی و اخلاقی نیز در شعرهای وحشی بافقی به چشم میخورد و او با استفاده از زبان شاعری، احساسات و ارزشهای انسانی را به تصویر میکشد.
شعرهای وحشی بافقی به عنوان یکی از گوهرهای ادبیات فارسی و نماد تاریخی و فرهنگی ایران تا به امروز ادامه دارد و مورد مطالعه و بررسی علاقهمندان به ادبیات و شعر فارسی قرار دارد. اثر و تأثیر وحشی بافقی در ادبیات فارسی بهعنوان یکی از شعرای برجسته و مرموز این دوره بیقید و شرط است.
شعر زمان ما هوشنگ ابتهاج
معرفی کتاب شعر زمان ما هوشنگ ابتهاج
«هوشنگ ابتهاج»، بیستمین عنوان از مجموعهی «شعر زمان ما» است. در این عنوان، به شاعر نامی، هوشنگ ابتهاج با تخلص «ه. الف. سایه» پرداخته میشود و زندگی و آثار این شاعر بررسی میشود. کتاب در دو بخش تنظیم شده است: در بخش اول که خود شامل چند قسمت است، نویسنده به بررسی جنبههای مختلف زندگی و آثار هوشنگ ابتهاج میپردازد. در قسمت اول از این بخش، روایتی کوتاه از زندگی ابتهاج به زبان خودش میآید که در آن شاعر به شرح دوران کودکی و محیط خانوادگی خود میپردازد و از چندوچون آغاز حرفهی ادبی و شاعری خود سخن میگوید.
در قسمتهای دیگر از این بخش، ابتهاج باز به زبان خود شرح اولین دیدارش با استاد شفیعی کدکنی و شهریار را باز میگوید و خاطراتی چند از آنها نقل میکند. خاطراتی نظیر عادتهای شهریار و ترجیحات شعری او و ابتهاج و همچنین تجربهی همکاری شعریاش با شهریار را نیز نقل میکند.
قسمتهایی از این بخش به نقد و بررسی دفترهای شعر سایه، بهویژه «تاسیان» و «شبگیر»، اختصاص دارد و جنبههای ساختاری، زبانی و معنایی آنها را یکبهیک و گاه با استناد به قطعهای شعر از این دفترها میکاود. شرحهایی چند نیز از نقد و تحلیل سایه از موسیقی و رابطهی تنگاتنگ این شاعر با حافظ به میان میآید و شعر سایه از وجوه گوناگون بررسی میشود. بخش دوم کتاب دارای گزیدههایی دربرگیرنده از اشعار ابتهاج است. مجموعهای از غزلها، مثنویها، رباعیها، چهارپارهها و شعرهای نیمایی سایه در این بخش گردآوری شدهاند.
خواننده میتواند در این بخش بهویژه معروفترین اشعار ابتهاج را بیاید و همچنین آن قطعه اشعاری را که کمتر جایی منتشر شدهاند. در پایان کتاب، شرحی از تصنیفها و ترانههای ابتهاج آمده است و در چند صفحه، تحلیلی از مناسبات اجتماعی، سیاسی، تاریخی، و ... آنها همراه با شرحهای گوناگون به میان آمده است.
دیوان عطار: شرح احوال عطار
معرفی کتاب دیوان عطار: شرح احوال عطار
کتاب مجموعه اشعار سید علی صالحی دفتر سوم
معرفی کتاب مجموعه اشعار سید علی صالحی دفتر سوم
نامه
برای باران هرچه زندگی ست
از شما ممنون ام. از شما… برای این همه رویا و رضایت.
برای اینهمه دوستی، دعوت، علاقه، آرامش. و آن خلوت خوب که من با واژه های بخشنده شما به شعر می رسم.
من شاعر شما بوده ام، و شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی ست.
از شما ممنون ام، از شما مردم، مخاطبین شعر من که آرام و روشن سخن می گویید، و من که از پی پندار شما و مثل شما آرام و روشن می نویسم.
می نویسم: هرچه دارم از شما داشته، از شما دارم. من شاعر شما بوده ام، و شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی ست.
من از شما ممنون ام، و همینجا می مانم، نزدیک نزدیک شما، پایین همین پنجره. من دارم فکر می کنم دست به کدام کار، پای به کدام راه، و دل به کدام دریا بزنم که برایتان دعا و دعوت بیاورم، شعر و شفا بیاورم.
آهسته با خودم می گویم: دوستتان دارم. و دوست تان می دارم.
بعد… صدایی آشنا آوازم می دهد: آن عبارت از آسمانْ آمده… همین است، همین تکلم نجات
است. آن را با مردم خود در میان بگذار.
بگو دوستشان می داری، وگرنه هرگز شاعر نمی شوی! اعتراف به عشق… رازی دارد که تنها شعر، شعر، شعر پاسخگوی سخاوت آن است. و من همواره شاعر شما بوده ام، و من همیشه شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی، زندگی، زندگیست.