خواهر خونه
معرفی کتاب خواهر خونه.
مجموعه شعری سروده شده در چهار دفتر با عناوین ستم گری “، ” مفقودالجسد “، ” مرده خوانی ” و ” مناجات نامه “، مشتمل بر هفتاد و هفت قطعه شعر به نسبه کوتاه، که شاعر در هر دفتر، هستی شعرش را بر اندیشه و نگرش متفاوتی از هستی، دوام بخشیده است. شور پر رنگ شاعر در تجلی بخشی به مضامینی همچون عشق، جنگ، مرگ و زندگی در بستری از تغزل و انتزاع، خطوط اصلی تابلوهای شعری و امپرسیون ذهنی شاعر در این دفتر است.
.
.
شعر زمان ما احمد رضا احمدی
کتاب شعر زمان ما احمد رضا احمدی
دربارۀ زندگی احمد رضا احمدی خود حی و حاضر است و دربارۀ خویش پرترهْنوشتهای دارد و تا همین اواخری که این کتاب نوشته میشد مصاحبهای جدید از وی هم منتشر شده است؛ و مصاحبههای متعدد دیگری در طی این سالیان. به انضمام دو مستند ( حول محور یومیه و کاروبار شاعریاش) پس اینکه ما باز همانها را یادآوری کنیم و بنویسیم چیزی از خود ننوشتهایم.
مگر اینکه اطناب مطلب کرده و به حشو روی آورده باشیم. هر چند در تولد 82 سالگی ایشان مطلبی کوتاه در یکی از جراید منتشر کردهایم، که بر همین سنت معرفی زندگینامهایطور شاعر استوار است و همو را هم در فصل پنجم همین کتاب آوردهایم. اما در این فصل برای فرصتیابی بیشتر به مطالبی غیر از نوشتههای راقم این سطور هم که شده از میان مطالب و مصاحبههای متعددی که با شاعر و دربارۀ وی انجام شده یکی را که به کار ما نزدیکتر است احصا و باقی را هم در پانوشتها موکد میکنیم. و هر جایی هم نیاز به توضیح بیشتری باشد در پانویسهای همین فصل بدانها اشاره میکنیم.
هرچند باید تصریح کرد که برای شناختن شاعر و شعرش، _ مخصوصا دربارۀ احمد رضا احمدی_، شاید هیچ بحثی گویاتر و توصیفیتر و شارحْمابانهتر از گفتگوها و پرترهنوشتههای خود احمدی نیست. از این روی حتما مخاطبان و محققان را به مداقه در همانها و به خصوص بررسی در نثر و یادآوردهای احمدی از خویش و از زندگی ادبی و از کارها و نظریاتش _که متناوبا در همین منابع گفته آمده مندرج و گاه با برخی سالها و برخی مصاحبهها متباین است_ دعوت میکنیم.
احمدی عموما از اینجا شروع میکند که: «جد ما یک زرتشی مهاجر بود که از یزد به کرمان آمده بود و در نسلهای بعدازآن همهگی خاندان ما روحانی بودن» (مستند وقت خوب مصائب) اما به صورت کلی از نظر ما، منهای آن روزگاران خوش زندگی در کرمان، بیماری ناگهانی پدر، کوچ اجباری به تهران، سپس مرگ غریبانۀ پدر احمدی و آغاز زندگی سرد و تلخ خانواده در تهران و همزمان تجربیاتی که در آن دورۀ تاریخی و در آن محل جغرافیایی تهران به شکلی خاص و نوعا از روی ناچاری کسب میکند، بر زندگی ادبی و تصویرهای مخیّل شاعر و نیز بر ناخوداگاه هنری احمدرضای نوجوان و جوان تاثیر بیواسطهای میگذارد.
مدرسه عوضکردنها و رشتۀ درسی عوضکردن و طنازی مادرش و آشناییاش با رهنما و آراگون و نادرپور و سپهری هم نیز، بخش عظیمی از فکر و زبان وی را ساختهاند. سال 41 که کتاب «طرح» را چاپ میکند، دوستیهایش با کیمیایی و قریبیان و آشناییاش با فرخزاد و رفتوآمدش با مهرداد صمدی و آغداشلو و… نیز همچنیناند. احمدی هیچگاه در طرحوبسط موج نو چندان الاقول خودش پیگیر نبوده و به جز سرمقالهای برای «جنگ شعر» اظهار نظر چندان مهمی دربارۀ این جریان نمیکند. او فقط شعر مینویسد و در مسیری که غریزی _ یا دستکم بدون دانشیْخودگاه نسبت به آگاهیهایی که از خواندههایش یافته ایدهها و تصاویر و نظرگاهش را با زبان و امکاناتی که خودش در شعرش میآفریند، باز مینماید. هیچگاه به هیچ گروه سیاسی نمیپیوندد، ایبسا از همۀ جریانات فکری و ایدئولوژیک و انقلابی آن دوره که اکثر روشنفکران و ادیبان ایرانی به آنها گرایش داشتند هم گریزان است. حتی هیچگاه به کانون نویسندهگان _که مهمترین نهاد غیرحکومتی روشنفکری در 100 سال گذشتۀ ایران است_ نزدیک هم نمیشود
و به جای آن در مرکز حفظ و اشاعه و نیز در کانون پرورشی مشغول به کار و طرحریزیهایش میشود. ضبط آثار ماندگار و تولید پروژههایی در ارتباط با تاریخ موسیقی و تاریخ شعر میکند (به طریق ضبط صدا و موسیقی) که تاریخا تاثیر ذوقی و عاطفی و ایبسا پژوهشی بینظیری بر نسلهای بعدی میگذارد. تا زمان بازنشستگی در کانون میماند و پس از آن نویسندهای است منظم و خانوادهدار. کمتر در مجامع و مجادلات ظاهر میشود و یکسره خود را وقف نوشتن شعر و رمان و نمایشنامه و کشیدن نقاشی و دکلمۀ شعر و… و… میکند.
بد نیست نکتهای که همین چندوقت پیش از وی در خاطرمان مانده، قبل از ادامۀ مطلب بازگو کنیم. بلکه بخشی از ذهن جوان و پویا و بعضا خلاق شاعر را بتواند باز بنماید. احمدی وقتی شعر مینویسد بهشدت به نثر نزدیک میشود و وقتی نثر هم مینویسد با همان جنم به شعر نزدیک میشود. اساسا کنه مطلبی که دربارۀ وی در فصل چهار دربارۀ وی، بحثهایمان را بر آن میگذاریم ایدهاش همین عدم فاصله بین نثر و شعر احمدی است. علی ایحاله؛ نمایشنامهای نوشته دارد آقای احمدی به نام «فرودگاه پرواز شمارۀ707» که آقای سلیمانی نامی به صحنه آورده بود. کار بد بود. از آنجا که دراماتورژی نشده بود.
شعر زمان ما هوشنگ ابتهاج
معرفی کتاب شعر زمان ما هوشنگ ابتهاج
«هوشنگ ابتهاج»، بیستمین عنوان از مجموعهی «شعر زمان ما» است. در این عنوان، به شاعر نامی، هوشنگ ابتهاج با تخلص «ه. الف. سایه» پرداخته میشود و زندگی و آثار این شاعر بررسی میشود. کتاب در دو بخش تنظیم شده است: در بخش اول که خود شامل چند قسمت است، نویسنده به بررسی جنبههای مختلف زندگی و آثار هوشنگ ابتهاج میپردازد. در قسمت اول از این بخش، روایتی کوتاه از زندگی ابتهاج به زبان خودش میآید که در آن شاعر به شرح دوران کودکی و محیط خانوادگی خود میپردازد و از چندوچون آغاز حرفهی ادبی و شاعری خود سخن میگوید.
در قسمتهای دیگر از این بخش، ابتهاج باز به زبان خود شرح اولین دیدارش با استاد شفیعی کدکنی و شهریار را باز میگوید و خاطراتی چند از آنها نقل میکند. خاطراتی نظیر عادتهای شهریار و ترجیحات شعری او و ابتهاج و همچنین تجربهی همکاری شعریاش با شهریار را نیز نقل میکند.
قسمتهایی از این بخش به نقد و بررسی دفترهای شعر سایه، بهویژه «تاسیان» و «شبگیر»، اختصاص دارد و جنبههای ساختاری، زبانی و معنایی آنها را یکبهیک و گاه با استناد به قطعهای شعر از این دفترها میکاود. شرحهایی چند نیز از نقد و تحلیل سایه از موسیقی و رابطهی تنگاتنگ این شاعر با حافظ به میان میآید و شعر سایه از وجوه گوناگون بررسی میشود. بخش دوم کتاب دارای گزیدههایی دربرگیرنده از اشعار ابتهاج است. مجموعهای از غزلها، مثنویها، رباعیها، چهارپارهها و شعرهای نیمایی سایه در این بخش گردآوری شدهاند.
خواننده میتواند در این بخش بهویژه معروفترین اشعار ابتهاج را بیاید و همچنین آن قطعه اشعاری را که کمتر جایی منتشر شدهاند. در پایان کتاب، شرحی از تصنیفها و ترانههای ابتهاج آمده است و در چند صفحه، تحلیلی از مناسبات اجتماعی، سیاسی، تاریخی، و ... آنها همراه با شرحهای گوناگون به میان آمده است.
شیوه شیوایی- 24 نقد بر 17 شاعر معاصر
حیات دوباره رباعی
معرفی کتاب حیات دوباره رباعی.
رباعیات ایرج زبردست، شاعر خوش درخشیده و در عین حال ماندگار معاصر را نمی توان و نباید جدی نگرفت. لازم نیست که دلت را بکاود تا در آن برای خود جا باز کند.
«پروانه را چه حاجت پروانه دخول» (سعدی). نام یکی از دفترهای رباعی درباره این شاعر بحث انگیز از آب درآمد: خیامی دیگر.
این نام را گردآورنده از سر ذوق و هیجانی که هر کس تحت تأثیر شعر نافذ ایرج زبردست پیدا می کند، بر آن نهاده بود. شاعر هم در عالم قلندری و درویشی و وارستگی که دارد در پی آن نیست که چقدر به خیام نزدیک است یا نه.
گلبانگ ترانه های خیامی صیحه ی آسمانی است که به موسیقی کیهانی تبدیل شده است. زبردست شاعری است به کلی نوگرا و نوسرا و نواندیش.
به هر حال تشبیهی بوده است و تشویقی و نباید بر سر آن زیاد درنگ کرد. رباعی زبردست همان ویژگی رباعی ماندگار و خوب را که تشکیل شکلی «برهان گونه» از سه گزاره است را دارد.
(گزاره چهارم با تأکید یا تکرار یکی از مصرع های سه گانه دیگر است).
.
.
خاطره هایم را فراموش کنم آرزو هایم است
تهران خصوصی ما
پروانه های پراکنده
معرفی کتاب پروانه های پراکنده نوشته منصور خورشیدی
خورشیدی شاعری با چهار دهه حضور فعال در عرصه ادبیات معاصر است که به تدریج و با تکیه بر اصول و موازین شعر حجم، سروده هایش از خامی و ناپختگی عبور کرده و به آثاری مطرح و ماندگار مبدل شده اند. این کتاب دربردارنده ی مجموعه ای از شعرهای تامل برانگیز اوست که در قالب شعر حجم سروده شده اند.
.
.