درآمدي بر فلسفه و ادبيات
کتاب درآمدي بر فلسفه و ادبيات بررسي روشن و فشردهاي است در باب روش بررسي فلسفي مسائلِ مهمِ ناظر بر سرشت و ارزش ادبيات، تعريف ادبيات، جايگاه مؤلف، نيت مؤلف، رابطهي فرم آثار فلسفي و رابطهي آن با محتوا، و مسائل مربوط به خوانش و تفسير آثار ادبي و منابع اقتدار آن. نويسنده نشان ميدهد که چگونه فلسفه و ادبيات در رابطهاي دوسويه، آنهم نه در مقام دو حوزهي مجزا بلکه چونان حوزههايي درهمتنيده، يکديگر را بارور ميکنند، چگونه فرمهاي ادبي محملي براي شرح و بسط مسائل فلسفي قرار ميگيرند، و چگونه فرمهاي فلسفي گوناگون از ابزارهاي نوعاً ادبي بهره ميگيرند تا خوانندگان را اقناع کنند. و از خلال اين مباحث اين پرسش را مطرح ميکند که اساساً تمايز ميان فلسفه و ادبيات چقدر موجه يا سودمند است. در مقالهي افزوده به آغاز کتاب نيز علاوه بر مرورِ کلي مباحث اين حوزه از ديد دو تن از برجستهترين نظريهپردازان، از چيزي سخن ميرود که کمتر مورد توجه قرار ميگيرد: لذت ادبيات.
چنين گفت زرتشت (شوميز)
کتاب چنين گفت زرتشت (شوميز)از جمله: كتابهايي هستند كه اگر كسي با آنها چنانكه بايد سر كند، يعني جانمايهي انديشهي آنها را زندگاني كند، نقشي ناستردني بر روان آدمي ميگذارند، زيرا سر و كار آنها با جان آدميست. اينگونه كتابها نه معلوماتاند كه عقل آدمي را خوراك دهند، نه ادبيات كه حس و عاطفه را برانگيزانند، بلكه جان آدمي را بيدار ميكنند و با او در سخن ميآيند. جان آدمي برتر از عقل و احساس اوست و آن گرهگاهيست كه در آن عقل و احساس با هم ميآميزند و به مرتبهاي والاتر بركشيده ميشوند. و در آن مرتبه است كه جانِ بيدار پديدار ميشود كه با جهان از درِ سخن درميآيد و مشكل او نه چيزهاي گذراي جهان و روزمرّگي زندگي، بلكه مسئلهي جاودانگي و بيكرانگيست؛ راز هستيست. چنين كتابهايي ميخواهند دري به روي جاودانگي و بيكرانگي باشند و انسان را از تنگناي جهان روزمرّهي احساس و كوتهبينيِ عقل خودبنياد برهانند. كتابهاي مقدس چنيناند. كسي به جانمايهي كلامشان راه ميبرد كه جاناش در پرتوِ آن كلام به روي جاودانگي و بيكرانگي گشوده شده باشد. چنين گفت زرتشت نيز چنين كتابيست
این است انسان
در اواخر سال ۱۸۸۸، تنها چند هفته پیش از فروپاشی نهایی «فریدریش نیچه»، او شروع به نوشتن زندگینامهی خود، تحت عنوان «این است انسان» کرد. این کتاب، یکی از جذابترین و در عین حال عجیبترین نمونههای اتوبیوگرافی به شمار میرود که تاکنون نوشته شده است. در اثر خارقالعادهی «این است انسان» نیچه زندگی، کار و پیشرفت خود را همچون یک فیلسوف مورد بررسی قرار میدهد و از افرادی مانند شوپنهاور، واگنر، سقراط، مسیح و… یاد میکند. با توجه به نگاه «فریدریش نیچه» میتوان «این است انسان» را آخرین وصیتنامهی وی قلمداد کرد.
کتاب حاضر، در زمان حیات نیچه به چاپ نرسید و سالها بعد توسط «پتر گاست»، شاگرد و دوست صمیمی وی، گردآوری و منتشر شد. به گفتهی یکی از برجستهترین مترجمان انگلیسیِ نیچه، والتر کافمن، کتاب «این است انسان» تفسیری دقیق از این فیلسوف و آثارش ارائه میدهد. بنابراین، اگر به آثار نیچه علاقهمند هستید و یا تمایل دارید با این اندیشمنِد بزرگ آشنا شوید، کتاب «این است انسان» چنین فرصتی را در اختیارتان قرار میدهد.
تأملات نابهنگام
تأملات نابهنگام اثری نوشته ی «فردریش نیچه» است که نخستین بار در سال 1876 به انتشار رسید. چهار مقاله ی موجود در این کتاب که همگی موضوع و لحن متفاوتی دارند اما به شکل ساختاری به هم مرتبط هستند، از آثار اولیه ی «نیچه» به شمار می آیند و دربردارنده ی بخش هایی از ایده هایی هستند که بعدها در فلسفه ی «نیچه» به تکامل رسید. «نیچه» در هر مقاله، جنبه هایی از فرهنگ و هنر مدرن را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. او در مقاله های اول، سوم و چهارم، یک شخص را به عنوان نماد یا تأثیری عمده بر عصر مدرن مورد توجه قرار می دهد و نقدی فلسفی را درباره ی هر کدام ارائه می کند. دو مقاله ی نخست به شکلی آشکار، مجادله آمیز و انتقادی هستند در حالی که دو مقاله ی دیگر، لحنی غیرخصمانه و حتی گاها تمجیدکننده دارند.
کتاب چنین گفت زرتشت
معرفی کتاب چنین گفت زرتشت
کتاب چنین گفت زرتشت، اثری فلسفی نوشته ی فردریش نیچه است که نخستین بار در سال 1891 به انتشار رسید.
نیچه، یکی از جریان سازترین و نوآورترین متفکرین فلسفه ی غرب بود و کتاب چنین گفت زرتشت، هنوز هم به عنوان شناخته شده ترین و تأثیرگذارترین اثر او در نظر گرفته می شود. نیچه در این کتاب توضیح می دهد که چگونه زرتشت، پیامبری کهن از دیار پارس، از خلوتکده ی خود در کوهستان پایین می آید تا خبری را به مردم اعلام کند و بگوید که ابَرانسان، یا انسانی که تجلی الوهیت است، جانشین خلف و ادامه دهنده ی راه او خواهد بود.
اندیشه های نیچه، همچون نظریه ی ابَرانسان و میل به قدرت، سال ها بعد توسط برخی متفکران از جمله اندیشمندان نازی مورد تحریف قرار گرفتند. این فیلسوف بزرگ آلمانی با نثری فوق العاده درخشان و شاعرانه استدلال می کند که معنای هستی از طریق تفکرات پیشین و اطاعت صرف از قدرت ها یافت نخواهد شد بلکه آن را می توان در زندگی ای پرشور، آشوبناک و آزادانه پیدا کرد.
کتاب دانش منطق
معرفی کتاب دانش منطق
"دانش منطق" اثری است قابل توجه به قلم یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان عصر جدید، "گئورگ ویلهلم فریدریش هگل" که در آن قانون دیالکتیک را شرح و بسط می دهد. قانونی که هم بر جز و هم کل مسیر تکامل روح حاکم بوده و از مهم ترین اجزای فلسفه ی "گئورگ ویلهلم فریدریش هگل" به شمار می رود.اکثر مکاتب مهمی که در فلسفه ی معاصر به چشم می خورند، از "مارکسیسم" گرفته تا "اگزیستانسیالیسم" ، واکنش هایی در برابر فلسفه ی "هگل" یا " هگلیانیسم" هستند و در صورتی که مخاطب بخواهد این مکتب ها را به درستی شناخته و درک کند، ابتدا به درک منطقی فلسفه ی "هگل" نیاز دارد.
در این بین "دانش منطق" از نخستین باری که در مجامع ظاهر شد، از سوی ستایش گران و مخالفان خود، به عنوان بنیان مطلق سیستم هگلی شناخته شده است.پژوهش های اخیر به ما تصویری دقیق از فرآیندی داده است که " گئورگ ویلهلم فریدریش هگل " را به درک نهایی خود از سیستم و جایگاه منطق در آن رهنمون شد و آن را در کتاب "دانش منطق" ارائه کرد. اکنون می فهمیم که "هگل" چگونه و چرا از "شلینگ" فاصله گرفت ، این جدایی با مربی اولیه وی چقدر جدی و تاثیرگذار بود و تا چه اندازه مستلزم بازگشتی متفاوت با قبل، به "فیشته" و "کانت" بود.
این اثر چشم انداز " گئورگ ویلهلم فریدریش هگل " از منطق را ترسیم کرد. منطق "هگل" یک سیستم دیالکتیک است؛ یعنی یک متافیزیک دیالکتیکی که توسعه ی یک اصل اساسی به حساب می آید، اصلی که طبق آن تفکر و بودن یک وحدت واحد و فعال را تشکیل می دهند.
توان عمل
هدف این کتاب «توان عمل : آرنت با دلوز و گواتری» ایجاد یک مبنای نظری است که بر اساس آن میتوانیم گزارشهایی از کنش را در قالب گروههای ناهمگون متشکل از موجودات انسانی و غیر انسانی ارائه دهیم. این گزارشها تمایل به تصور کنش را صرفا برحسب انسانیت و فردیت، چه افراد انسانی یا گروههایی از افراد انسانی را شامل میشود.
اگرچه بیشتر نظریههای کنش این واقعیت را تصدیق میکنند که کنشها به صورت مجزا اتفاق نمیافتند، نظریه کمی به توسعه جنبههای غیرفردگرایانه کنش اختصاص داده شده است، با در نظر گرفتن عناصر موقعیتهایی که ما میتوانیم در آنها عمل کنیم. گرایش به تمرکز فکر در مورد عمل بر جنبه های ارادی و عمدی آن به این دلیل است که این موارد الزامات لازم برای ارتباط اخلاقی و سیاسی یک عمل تلقی می شوند.
اهمیت ظرفیتهای ما برای تحت تأثیر قرار گرفتن و ویژگیهای غیرارادی که به کنش کمک میکنند، زمانی که ما کنش را صرفا بر اساس فردیت مستقل که در بحثهای اراده آزاد مطرح میشود، نظریهپردازی میکنیم، نادیده گرفته میشوند. بنابراین، این تز تلاش میکند نشان دهد که وقتی کنش به شیوهای انسانگرا و فردگرایانه نظریهپردازی میشود، ویژگیهای مهم اخلاقی و سیاسی موقعیتهای زیسته نادیده گرفته میشوند.
در تبیین برخی از راههایی که ظرفیتهای کنش توسط ظرفیتهای تأثیرپذیری تشکیل میشوند، میتوان جایگاهی فراتر از انسان و غیر از عناصر انسانی در فلسفههای عمل ایجاد کرد.
.
.
تاریخ فلسفه
معرفی کتاب تاریخ فلسفه
یکی از ماندگارترین تاریخ فلسفههای عمومی که با گذر زمان کماکان مورد استفادۀ مخاطبان ناآشنا با تاریخ فلسفه است، کتاب «تاریخ فلسفۀ» ویل دورانت، مورخ و نویسندۀ آمریکایی است. یکی از ایدههای محوری ویل دورانت در طول زندگی علمیش همیشه این بوده است که فلسفه را از بین جوامع تخصصی و آکادمیک، به میان اکثر مردم جامعه بکشاند و عموم مردم را با موضوعات و تاریخ فکر فلسفی آشنا کند.
کتاب تاریخ فلسفۀ او نیز تلاشی در جهت همین پروژۀ اوست. این کتاب، مقدمهای محبوب و جذاب برای فهم تاریخ و اندیشههای فلاسفۀ غرب، از یونان باستان تا قرن بیستم محسوب میشود که سعی کرده است سیر تاریخ فلسفه را به صورت داستانوار، جذاب و قابلفهم برای خوانندگان عمومی ارائه کند. به همین دلیل دورانت از تمثیل، حکایات و طنز در نوشتار کتابش بهره برده است.
دورانت در کتابش به زندگی و آثار تأثیرگذارترین فیلسوفان سنت غرب مانند افلاطون، ارسطو، بیکن، اسپینوزا، ولتر، کانت، هگل، شوپنهاور، اسپنسر، نیچه و جان دیویی میپردازد. این کتاب همچنین زمینههای تاریخی و فرهنگی هر فیلسوف را شرح داده و چگونگی ارتباط ایدههای آنها با مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زمان خود را توضیح میدهد. علاوهبر این، دورانت بهطور متعدد به تأثیرات ماندگار فلاسفه بر تفکر نظری و عملی امروزه نیز اشاره کرده است.
با این اوصاف، این کتاب را نمیتوان روایتی جامع و دقیق از تاریخ فلسفه خواند، بلکه گزارشی شخصی و پرشور است از سفر و بینش فلسفی دورانت در تاریخ فکر فلسفی که هم بهمنزلۀ مقدمهای برای ورود به فلسفه است و هم تأملی در وضعیت انسان به هنگام جستوجوی خرد.