وقتی از هرمنوتیک خود صحبت میکنم، منظورم نوع بدی از علوم انسانی نیست که در تضاد با نوع خوب باشد. [بلکه] منظورم این است که پروژهی هرمنوتیک خودْ چارچوب تاریخی همهی علوم انسانی بوده است. مثلاً در فلسفهی یونان چرا فلاسفه طی قرون متمادی به مردم که بسیار دلمشغولِ قواعد زندگی و شیوهی زندگیکردن بودند میگفتند چگونه رفتار کنند و چرا هرگز تصور نمیکردند که مردم به چیزی نظیر علوم انسانی نیاز دارند؟ به اعتقاد من این تصور با مسیحیت آغاز شد، آن هنگام که نهتنها کتاب مقدس بلکه خود نیز به موضوعی برای تأویل بدل شد.» «[…] مسئلهی ما اکنون این است که کشف کنیم این خود چیزی غیر از همبستهی تاریخیِ تکنولوژیهای برساخته طی تاریخمان نیست.»
معرفی کتاب آیا قیام کردن بیفایده است؟ (گزیدهای از کوتهنوشتها، درسگفتارها و گفتوگوها)
«…اخلاقیات نظری من «پاداستراتژیک» است: احترام گذاشتن هنگامی که یک تکینگی قیام میکند و سازشناپذیربودن بهمجرد آن که قدرت امر عام و جهانشمول را زیر پا میگذارد.
انتخابی ساده اما کاری دشوار چون باید همواره اندکی در زیر تاریخ مترصد آن چیزی بود که تاریخ را برهم میزند و آن را منقلب میکند، و باید اندکی در پس سیاست هشیار آن چیزی بود که باید سیاست را بیقیدوشرط محدود کند.
رویهمرفته کار من این است؛ من نه اولین نفرم نه یگانه کسی که چنین میکند. اما من این کار را برگزیدهام». آیا قیامکردن بیفایده است؟ از دو مجموعه تشکیل شده است.
بخش نخست شامل کوتهنوشتها و گفتوگوهایی است که مستقیماً به انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران مربوطاند و در همان بحبوحه انجام گرفتهاند.
بخش دوم شامل یک کوتهنوشت («در باب نوعی اخلاق ناخرسندی») و دو درسگفتار («روشننگری چیست؟» و «انقلاب چیست؟») است که هرچند به مسئلهی انقلاب ایران نمیپردازند اما چندان هم بیربط نیستند.
آیا قیام کردن بیفایده است؟ (گزیدهای از کوتهنوشتها، درسگفتارها و گفتوگوها) - انتشارات نی