تاریخ فلسفهی راتلج (جلد9): فلسفهی علم، منطق و ریاضیات در قرن بیستم
معرفی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد نهم: فلسفه علم، منطق و ریاضیات در قرن بیستم
در کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد نهم: فلسفه علم، منطق و ریاضیات در قرن بیستم به موضوعاتی چون فلسفهی منطق و ریاضیات، فلسفهی فیزیک، فلسفهی علم، پوزیتیویسم منطقی و سایبرنتیک پرداخته شده و آرای فیلسوفانی چون فرگه و ویتگنشتاین توضیح داده میشود. استوارت جی. شانکر، استاد فلسفهی دانشگاه یورک کانادا، ویراستار جلد نهم تاریخ فلسفهی راتلج است.دربارهی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج - جلد نهم: فلسفه علم، منطق و ریاضیات در قرن بیستم
بیشتر کسانی که در تاریخ فلسفهی علم سررشته دارند، میدانند اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دو دورهی تأثیرگذار در این حوزه هستند. در این دوران تعامل میان علومی چون ریاضی، فیزیک، زیستشناسی و علوم اعصاب به اوج خود رسیده بود و مرتباً آثاری نگاشته میشد که باعث دگرگونی جهان علم میگشت. دانشمندانی چون ماکس پلانک، آلبرت انیشتین، ارنست رادرفورد، الکساندر فلمینگ، ریچارد فاینمن و... جملگی در این عصر میزیستند و به جامعهی علمی خدمات زیادی کردند. استوارت جی. شانکر (Stuart G. Shanker) در جلد نهم تاریخ فلسفهی راتلج مجموعهای از مقالات را گرد آورده که بیشتر در حوزهی فلسفهی علم، منطق و ریاضیات هستند. شانکر خود استاد فلسفه و روانشناسی دانشگاه یورک کاناداست و در باب فلسفهی ویتگنشتاین و هوش مصنوعی آثاری ارزنده نگاشته استراهنمایی و مشاوره کودک
کودکان سرمایه های ارزشمند و سازنده آینده جامعه هستند.
آموزش و پرورش در دوره کودکی- که زمان شکل گیری شخصیت و ایجاد عادات مختلف و پیشگیری از بروز مشکلات است - آینده فرد و جامعه را بنا می نهد و مسیر حرکت مملکت را مشخص می سازد.
توجه به مسائل و مشکلات کودکان باعث پیشرفت و ترقی جامعه می شود و غفلت در رفع مشکلات آنان، خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد. از این رو، سرمایه گذاری و برنامه ریزی در آموزش و پرورش ابتدایی، از حسّاس ترین و مهم ترین وظایف دست اندکاران و مسئولان جامعه است و باید از اولویت برخوردار باشد.
هدف این کتاب آشنا ساختن خواننده با خصوصیات، شیوه های شناخت، برقراری ارتباط صحیح، نحوه کار کردن و در نهایت رفع مشکلات کودکان است. برای نیل به این هدف مطالب کتاب در شش فصل به ارائه مطالب می پردازد.
مطالب این کتاب می تواند مورد استفاده مشاوران و روان درمانگران، مددکاران اجتماعی، مربیان، معلمان، والدین، دانش پژوهان رشته های روان شناسی و علوم تربیتی و پرستاری روانی و مشاوره و دست اندرکاران آموزش و پرورش قرار گیرد.
مکاتب تفسیری (جلد اول)
معارف و علوم کتاب گرانسنگ قرآن، از نظر ظهور و خفای دلالت آیات و آسانی و دشواری فهم آنها از الفاظ و عبارات، سطحها و مرتبههای گوناگونی دارد؛ فهم مرتبهای از آن برای عموم آسان است و فهم کامل معارف، علوم و احکام آن، ویژه پیامبر اکرم (ص) و اوصیای گرانقدر ایشان است. مرتبهای از معانی و معارف آن نیز برای بشر قابل فهم و دستیابی است، ولی مستلزم تدبّر و تفسیر و تلاش علمی است. پوشیده نیست که برای فهم این بخش از معارف قرآن کریم، علوم و آگاهیهایی نیاز است که بدون آنها نمیتوان به فهم صحیح این مرتبه از معارف قرآن دست یافت.
از جمله دانشهایی که بیتردید در فهم صحیح این بخش از معارف قرآن کریم میتواند مؤثر باشد، آشنایی با قوتها و ضعفهای مکاتب تفسیری و نظریههایی است که تاکنون درباره چگونگی تفسیر قرآن پدید آمده است؛ همچنین شناخت ویژگیهای کتابهای تفسیری متناسب با آن مکاتب که با روشهای مختلف به تفسیر آیات پرداختهاند نیز در بهرهگیری صحیح از آن کتابها و درسآموزی از تجربهها و خطاهای مفسران پیشین بسیار سودمند است. برای تأمین این آگاهی مفید و ضروری، مجموعه سه جلدی کتاب مکاتب تفسیری تألیف شد و به صورت متن آموزشی در اختیار جامعه علمی و علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب میرزا (بزرگ علوی)
معرفی کتاب میرزا (بزرگ علوی)
مجموعه ی پیش رو با عنوان “میرزا” اثری است به قلم “بزرگ علوی” که شامل شش داستان کوتاه بوده و علاوه بر داستان “میرزا”، داستان های «آب»، «دربدر»، «یکه»، «احسن القصص»، «وبا» و «یکه و تنها» از دیگر عناوین این مجموعه هستند. “بزرگ علوی” داستان های این مجموعه را در حدفاصل دهه های چهل و پنجاه در سال های اقامت خود در آلمان به رشته ی تحریر درآورد.
داستان های “میرزا” کوتاه، شیرین و دلنشین هستند و “بزرگ علوی” آن ها را به زبانی ساده و بی تکلف به نگارش درآورده است. موضوعات داستان های این مجموعه با هم متفاوت هستند و ارتباط پیوسته ای میان قصه ها دیده نمی شود اما دیدگاه ها و سبک نگارش نویسنده در تمام داستان ها مشابه است.
قصه ی نخست با عنوان “آب”، داستان مردی است که تلاش می کند برای غریبه ای در حال مرگ، آب بیاورد. “میرزا” که عنوان کتاب نیز از آن برگرفته شده، به داستان زندگی فردی اشاره دارد که در خارج از کشور، یاری رسان پناهندگان سیاسی برای یافتن خانواده هایشان می باشد؛ “بزرگ علوی” در این داستان وضعیت اجتماعی و روحی مهاجرانی را به تصویر می کشد که ظاهرا به میل خود ترک وطن گفته اند اما این انتخاب خیلی هم دل بخواهی نبوده و مراتب اجبار و اضطرار در آن به چشم می خورد.
“احسن القصص” همانطور که از نام آن پیداست، درباره ی پشیمانی برادران حضرت یوسف (ع) از کاری است که با او کرده اند و “دربدر” داستان دختری است که بعد از ازدواج با یک فرد ثروتمند، می فهمد که باید مستقل باشد و خودش به کار مشغول شود. داستان “یکه و تنها” قصه ی نامه نگاری های یک زندانی سیاسی با دخترش می باشد و “وبا” داستان فردی است بی رحم که برای سود شخصی هر روز به یک رنگ در می آید.
.
کتاب شادکامان دره قره سو
معرفی کتاب شادکامان دره قره سو
“شادکامان دره قره سو” از “علی محمد افغانی”، رمانی است جذاب و خیره کننده که در آن به وضعیت اجتماعی مردم ایران در دوران اول و دوم پهلوی پرداخته است. این رمان علاوه بر این که داستانی عاشقانه را پیش می برد، به وضعیت اجتماعی زنان و ساختارهای تعیین کننده ی جایگاه آنان در اجتماع نیز اشاره دارد.
”شادکامان دره قره سو”، داستان بهرام، پسر نوزده ساله ای است که در کنار پدر، به ساخت سدی بر رودخانه ی قره سو مشغول است. دستور ساخت این سد توسط بدیع الملک خان که بزرگ و خان روستاست به پدر بهرام، که مرد شریف و پرکاری است داده شده است.
در رفت و آمد هایی که به خانه ی بدیع الملک خان صورت می گیرد، بهرام دلباخته ی دختر او، سروناز می شود. روزها از پی هم می گذرند و زیبایی صورت و سیرت سروناز، باعث می شود که عشق او بیشتر در دل بهرام ریشه بگیرد تا اینکه نهایتا کار سد تمام می شود و او با دلی سرشار از عشق سروناز، روستا را همراه پدر خود ترک می کند.
ولی “علی محمد افغانی” خواب های دیگری برای داستان “شادکامان دره قره سو” در سر دارد. بدیع الملک خان، حق الزحمه ی پدر بهرام را پرداخت نمی کند و این مساله بهانه ای می شود که آن دو را بار دیگر برای وصول مطالبه به خانه ی خان می کشاند.
کم کم عشق بهرام به قلب سروناز هم سرایت می کند و دختر تصمیم می گیرد که مخاطره ی این عشق سوزان را به جان بخرد. عشقی که در مسیر آن پستی و بلندی های زیادی نهفته است و هیچ کس نمی داند در انتهای قصه، چه سرنوشتی انتظارش را می کشد.
.
.
.
کتاب خانه قانون زده
معرفی کتاب خانه قانون زده
کتاب خانه قانون زده، رمانی نوشته ی چارلز دیکنز است که اولین بار در سال 1853 به چاپ رسید. داستان این رمان به ماجرای پرونده ای قضایی می پردازد که رسیدگی به آن، به مدت چهار دهه طول کشیده است: پرونده ای بدنام که در آن، ارث و میراث باقی مانده به تدریج توسط مخارج بالای حقوقی در حال بلعیده شدن است.
دیکنز مخاطبین را با گذشته ی این پرونده آشنا می کند و در همین حین، برخی از عجیب ترین و به یاد ماندنی ترین شخصیت های خود را به آن ها معرفی می نماید؛ کاراکترهایی همچون خانم ددلاک که رازی شوکه کننده درباره ی فرزندی نامشروع و عشقی از دست رفته در سینه دارد؛ آقای باکت که یکی از اولین کارآگاه هایی است که در داستان های انگلیسی حضور می یابد؛ و خانم جلیبای که انسان دوستی های بی پایانش باعث شده نسبت به خانواده ی خود کاملا بی تفاوت باشد.
.
گزیده اشعار حسین منزوی
معرفی کتاب گزیده اشعار حسین منزوی
منزوى چندان در قيد و بند حفظ ظاهر نبود، وقتى محمدعلى بهمنى دوست شاعرش زبان به نصيحت دوستانهاى مىگشايد شايد او اندكى متنبه شده و به راه آيد، به وى پاسخى رندانه مىدهد: «در نيم قرن ديگر، حتى زودتر، هيچكس نمىپرسد منزوى يا بهمنى چگونه زندگى مىكرد، سير بود يا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه مىكنند.» شعر منزوى برآمده از نحوه سلوك او با زندگى بود، جوشيده از عواطف و احساسات رقيق، همانهايى كه رشته زندگىاش را از هم گسيخت. شعر كمتر شاعرى به حد حسين منزوى ناشى از دغدغهها و فراز و فرودهاى زيستى شاعر است، زندگىاش سلسلهاى از ناكامىها و نامرادىها است و همواره درگير روزمرگىهاى جارى زندگى بود، اما دغدغه اصلىاش يعنى خلق آثارى ماندگار هيچگاه از ذهنش حتى در اوج درماندگىها به در نرفت. تصويرى كه به ويژه در ساليان پايانى عمرش از او در ذهنها مانده، مردى آشفته حال و پريشان و از هم گسيخته بود كه هيچ قرابتى با وجه هنرمندانه او نداشت، بهترين وصف حالش از زبان خودش مىباشد :
مرا نديده بگيريد و بگذريد از من كه جز ملال نصيبى نمىبريد از من
زمين سوختهام. نااميد و بىبركت كه جز مراتع نفرت نمىچريد از من
مطرود و دو داستان ديگر
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر
شهر را درست نمیشناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گامهایم در این جهان، و بعد گامهای دیگرم، آنچنان پُرشمار که گمان میکردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه میکردم. چه کم بیرون میرفتم! گهگاه پشت پنجره میرفتم، پردهها را کنار میزدم و بیرون را تماشا میکردم.
اما بعد تندی برمیگشتم به کنج اتاق، به سوی تختخواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی میکردم، احساس گمگشتگی در برابر هرجومرج چشماندازهای بیشمار. اما همچنان میدانستم در این برهه چهطور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود.
اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد میرساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه میزند، همچون در برهوت، و هیچچیز سد نگاهت نمیشود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملالآور میشود.
بچه که بودم گمان میکردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگزار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگزار. خلنگزارهای نزدیکتر دیگری هم بود، اما صدایی مدام بهام میگفت، خلنگزار لونِبورک به کارت میآید. بهحتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگزار لونِبورک بههیچوجه رضایتبخش نبود، بههیچوجه.
ناامید به خانه آمدم، و درعینحال آسودهخاطر. بله، نمیدانم چرا، اما هیچوقت ناامید نشدهام، اغلب در روزهای نخست ناامید میشدم، بدون آنکه همزمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.