ماجراهای من و اژدهایم 1/ خانه‌ای برای اژدها

70,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

بعضی بچه‌ها دوست دارند سگ داشته باشند، بعضی‌ها از گربه خوششان می‌آید، من …

اژدها دوست دارم!

اما نه یک اژدهای بزرگ. اژدهای بزرگ توی خانه‌مان جا نمی‌شود، اژدهای سه­‌سر هم نمی­‌خواهم. ممکن است سرهایش با همدیگر دعوایشان شود.

من اژدهایی انتخاب می­‌کنم که از دهانش آتش بیاید…

برشی از متن کتاب

بعضی بچه ها دوست دارند سگ داشته باشند، بعضی ها از گربه خوششان می آید، من …. اژدها دوست دارم! اما نه یک اژدهای بزرگ. اژدهای بزرگ توی خانه مان جا نمی شود. اژدهای سه سر هم نمی خواهم.

ممکن است سرهایش باهم دیگر دعوایشان شود. من اژدهایی انتخاب می کنم که از دهانش آتش بیاید. قبل از این که او را به خانه ببرم، با هم می رویم پیش دکتر تا مطمئن شوم کاملا سالم است.

دست هایش را می گیرم و به او می گویم که اژدهای کوچولوی شجاعی است. و حتما از دکتر می خواهم که به او چند تا آب نبات بدهد. در راه خانه، اگر مامان و بابا قبول کنند، او می تواند کتار من بنشیند.

برایش یک اسم می گذارم، یک گوشه از اتاقم را خالی می کنم که شب ها آن جا بخوابد و چند اسباب بازی به او می دهم. وقتی بزرگ تر شد، به او پرواز کردن یاد می دهم.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ماجراهای من و اژدهایم 1/ خانه‌ای برای اژدها

نویسنده
دیوید بیدزایکی
مترجم
شقایق یوسف‌زاده
نوبت چاپ
تعداد صفحات 36
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008655077
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ماجراهای من و اژدهایم 1/ خانه‌ای برای اژدها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

معرفت شناسی اجتماعی : طرح و نقد مکتب ادینبورا

4,050 تومان
چکیده:
از زمان طرح انتقادهای بنیانی ویرانگر بر مبانی پوزیتیویسم و نگتیویسم منطقی در طول دو دهه 1950 و 1960 و اضمحلال متعاقب آنها، رویکردهای متعددی پیرامون تبیین و فهم معرفت، به ویژه معرفت علمی، ظهور کرده است. این رویکردها دو موضوع بنیانی معرفت‌شناسی را وجهه همّت خود قرار داده‌اند: نخست، تبیین چگونگی ارزیابی دعاوی معرفتی، و دوم، منزلت یا خصلت باور یا دعوی معرفتی پذیرفته‌شده. در حوزه علم‌شناسی- فلسفه علم، جامعه‌شناسی علم، و تاریخ علم-یکی از فعال‌ترین و تحدی‌آمیزترین مکاتب و مناظر نوظهور و بالنده، مکتب معرفت‌شناسی اجتماعی ادینبور است که از اواخر دهه شصت میلادی آغاز به تکوین و توسعه کرده است. این مکتب با بهره‌برداری از آراء لودویگ ویتگنشتاین، عمیق‌ترین و پرنفوذترین فیلسوف قرن بیستم و تامس کوهن، مشهورترین و پرنفوذترین فیلسوف و مورخ علم‌شناس معاصر، نقش شواهد تجربی، معقولیت، و منافع یا تعلقات اجتماعی را در ارزیابی نظریه‌های علمی و غیرعلمی مورد نظریه‌پردازی قرار داده، سه استدلال برای نسبی‌انگاری معرفت‍‌شناختی و ابزارانگاری هستی‌شناختی مطرح می‌کند. همچنین، این معرفت‌شناسی اجتماعی تمام موازین و معیارهای ارزیابی معرفت را نیز نسبی و ابزاری می‌کند. و نهایتاً رابطه‌ای میان اهداف و تعلقات اجتماعی-سیاسی، و دعاوی معرفتی و چگونگی ارزیابی آنها برقرار می‌کند. در این اثر،تمام استدلالات فلسفی این مکتب مورد بازسازی و سپس ارزیابی نقادانه قرار گرفته است. در نهایت راههایی برای رهانیدن مکتب ادینبورا از پاره‌ای معضلات آن ارائه شده، و حوزه‌های بکر و ناکاویده‌ای به منزله عرصه‌های قابل پژوهش و توسعه ظرح شده است.

توضیحات:

کتاب حاضر برای دانشجویان رشته فلسفه در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا و رشته جامعه‌شناسی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا به‌عنوان کتاب مبنایی تدوین شده است.

فهرست:

مقدمه فصل اول: در جستجوی حقیقت فصل دوم: حقیقت، معلول جامعه فصل سوم: تاریخ‌نگاری درونی و برونی علم فصل چهارم: معقولیت و شواهد تجربی فصل پنجم: نظریه معقولیت طبیعی و نسبی‌انگاری فصل ششم: معقولیت و نسبی‌انگاری فصل هفتم: معقولیت و تعیّن ناقص نظریه‌ها مؤخره: امکان نجات مکتب ادینبورا فهرست منابع و ارجاعات واژه‌نامه فارسی ـ انگلیسی واژه‌نامه انگلیسی ـ فارسی فهرست اسامی فهرست موضوعی

عشق روي پياده رو

180,000 تومان

قسمتی از متن کتاب عشق روی پیاده رو

ملافه را روی محسن می‌کشم و عینک کوچک ستاره را از چشم‌هاش برمی‌دارم. چراغ را خاموش می‌کنم و به رخت خواب می‌روم. شاید امشب خواب زودتر سراغم بیاید. اما نمی‌آید. چراغ را که خاموش می‌کنم انگار به دنیای دیگری می‌روم. همه چیز به نظرم غیب می‌شود و هیچ چیز نمی‌بینم. حتی محسن و ستاره را که کنارم خوابیده‌اند. بعد همه چیز می‌شود ابراهیم. خیلی سعی می‌کنم افکارم را به کارهای روزمره‌ای که انجام داده‌ام مشغول کنم. به مدیر و مدرسه و بچه‌های کلاس. اما ذهنم مثل اسب چموشی رو برمی‌گرداند و ابراهیم می‌پرد درست وسط کلاس. آن‌گاه ذهن را از تصاویر آشفته و آميخته به ابراهیم می‌تکانم تا ابراهیم هم پاک شود و خیال به جایی برود که ابراهیم نباشد. به بعد از ظهر که بی بی صدیقه از روضه آمده بود؟ آمده بود تا عروسکی که برای ستاره خریده بود به او بدهد یا کار دیگری داشت؟ آمده بود به دخترش، نرگس خانم، سر بزند یا عروسک و نرگس خانم بهانه بودند تا آن یک جمله را به من بگوید و برود؟ بی بی صدیقه از آن خبره‌ها است. هزار و یک مقدمه می‌چیند تاحرفی را به غیر مستقیم‌ترین شکلش بزند. از وقتی ابراهیم شهید شده بود بیش‌تر سر می‌زد تا هم به دخترش نرگس خانم، که حالا مادر شهید شده بود. دل‌داری داده باشد و هم به من که در واقع عروس دخترش بودم. چه بود آن جمله؟ «امروز نشد فردا، این یکی نشد دیگری، گله چوپون می‌خواد، زن باید صاحاب داشته باشه.»
سفارش:1
باقی مانده:1

بازي بي گناهان

20,000 تومان
کتاب «بازی بی‌گناهان» نوشته رائول ارخمی، نويسنده‌ی مطرح آرژانتينی معاصر است. او هر چند در بوينس‌آيرس به دنيا آمده اما سال‌هايی را در بارسلون اسپانيا زندگی کرده است. این رمان سال ۲۰۰۸ منتشر شده و جايزه‌ی معتبر بهترين رمانِ سياهِ اسپانيا را هم از آن خود کرده است. اين اثر قصه‌ی عجيبی دارد. کارمند وزارت دادگستری به ‌واسطه‌ی احساسِ حضورِ روحِ يک زن در اطرافش دوباره پرونده‌ی مرگِ او را مرور می‌کند و شخصاً تصميم می‌گيرد دريابد چه در پسِ کشف‌وشهودِ عجيبش پنهان شده است. اين لحظه‌ای ا‌ست که قرار است واقعيتی به‌شدت متفاوت و جان‌دار کشف و روايت شود. واقعيتی که در آن انبوهی از آدم‌های رده‌بالا حضور دارند که شايد دست‌شان به خون آغشته باشد يا... قصه روايتی مملو از تصوير و اتفاق دارد و ماجراها از چند زوايه روايت می‌شوند. هر چند نويسنده از تکنيک‌های ادبيات معمايی و پليسی استادانه استفاده کرده اما رمانِ او اثری‌است تلفيقی از چند ژانر ادبی. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «اسم من خوان مانوئل گالوان است، قاضی هستم. البته فعلاً. مسیرم را مثل بقیه با دادن حکم های تندوتیز باز کردم اما بالاخره پذیرفتم که چیز ها همان طورند که هستند و نمی شود عوض شان کرد. حالا فقط گه گاه یک جرقه ی عصیان یا بی صبری فوری که بخواهد مسیر روزمره ای را که به سوی هیچ می رود به هم بریزد، خودی نشان می دهد. بیست و هشت اکتبر خوابش را دیدم. ممکن نیست تاریخ آن خواب یا چهره ی زن را فراموش کنم. به من لبخند می زد و با دستش همان علامتی را نشان می داد که ماریلا دخترم چند روز قبل برای این که به همه توضیح بدهد چندساله شده است، از آن استفاده کرد. چهار انگشت چاقالو ی ماریلا، چهار انگشت کشیده، شاید به خاطر سایه ها، متعلق به زن مُرده.»

بچه‌محل نقاش‌ها 3/ زمانی که هم‌سفر ونگوگ بودم

155,000 تومان
کتاب بچه محل نقاش ها 3 زمانی که همسفر ونگوگ بودم توسط انتشارات هوپا و تألیف محمدرضا مرزوقی در 172 صفحه منتشر شده است. خلاصه کتاب به شرح زیر است.
چه حالی پیدا می‌کنی اگر توی یکی از نامه‌های مرموزِ دایی‌ات این نوشته را پیدا کنی؟ هلند کشور قشنگی است! خصوصاً وقتی به‌‌جای‌جای آن سفر می‌کنی. البته به‌شرطی که یک هم‌سفر مثل «وینسنت ونگوگِ» عزیز کنارت باشد.
مگر می‌شود «دایی‌سامانِ» هفتاد‌و‌پنج‌ساله در نوجوانی‌اش با «وینسنت ونگوگِ» قرنِ نوزدهم هم‌سفر شده باشد؟ باز هم فضولیِ «مانی» و باقی بچه‌ها گل کرده و رفته‌اند سراغ وسایل خصوصی دایی.
این‌بار بچه‌ها با اجازه‌ی خودِ مادربزرگ، نامه‌های قدیمی‌ای را که داداش‌سامان در جوانی برای او نوشته، برایش بازخوانی می‌کنند.
بچه‌ها با خواندن این نامه‌ها، با دایی‌سامان همراه می‌شوند تا ببینند در زندگی وینسنت ونگوگ چه خبر بوده. به‌نظر شما تابلوی «سیب‌زمینی‌خورها»ی ونگوگ چه طعم و مزه‌ای دارد؟
آیا شایعاتی که درباره‌ی زندگی خصوصی ونگوگ ساخته‌اند، حقیقت دارد؟
سفارش:1
باقی مانده:1

نقد ادبی به زبان فرانسه

قیمت اصلی: 75,000 تومان بود.قیمت فعلی: 65,000 تومان.
نقد ادبی به زبان فرانسه نویسنده دکتر نسرین خطاط، دکتر ژاله کهنموئی پور مترجم —————– نوبت چاپ 11 تعداد صفحات
سفارش:0
باقی مانده:1

سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

340,000 تومان
« سوکورو به خودش آمد و دید به این فکر می‌کند که شاید سرنوشتم این است که همیشه تنها بمانم. آدم‌ها سراغش می‌آمدند ولی همیشه آخرش می‌رفتند. به جست‌وجوی چیزی می‌آمدند ولی یا پیدایش نمی‌کردند یا چیزی که پیدا می‌کردند خوشحال‌شان نمی‌کرد (شاید هم توی ذوق‌شان می‌خورد یا حرص‌شان می‌گرفت) و بعد می‌گذاشتند و می‌رفتند. یک روز، بی‌این‌که خبر بدهند، گم‌وگور می‌شدند – بی‌هیچ توضیحی، بی‌خداحافظی. انگار تبری بی‌صدا پیوندشان را ببُرد، پیوندی که هنوز میانش خون گرم جاری بود و نبضش هنوز می‌زد – آرام‌آرام. حتما چیزی درونش بود، چیزی بنیادی، که توی ذوق آدم‌ها می‌زد. بلندبلند گفت: «سوکورو تازاکیِ بی‌رنگ.» من کلا هیچ‌چیزی ندارم که به بقیه بدهم. فکرش را که می‌کنم حتی به خودم هم چیزی ندارم بدهم.»
سفارش:3
باقی مانده:1