مرز سایه

5,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:7

درباره این رمان – مرز سایه – نوشته‌اند که دستمایه‌اش تجربه خود نویسنده بوده است . گویا کنراد در دوره‌ای که زندگی‌اش را عمدتاً بر پهنه دریا می‌گذرانده ، ناگهان بدون هیچ دلیل مشخصی کار خویش را رها می‌کند و حتی بعد از مدتی دچار تشویش و بی‌تابی عصبی می‌شود . در همین اوضاع به شکلی ناگهانی به او پیشنهاد می‌شود که فرماندهی یک کشتی به نام « اوتاگو » را بپذیرد و کنراد این پیشنهاد وسوسه‌انگیز را می‌پذیرد ، چون از این طریق می‌تواند در جوانی برای نخستین بار ناخدایکم یک کشتی باشد ، مقامی که معمولاً به افسران جوان پیشنهاد نمی‌شده است گویا در آن زمان بیماری مرموزی در میان ملوانان شیوع داشته است .

در تمام آثار کنراد یک شخصیت مرموز وجود دارد و نمود این شخصیت در بعضی از آثار او که جزو بهترین کارهایش هستند به مراتب بیشتر از آثار دیگر و اغلب پرحجم‌تر است . در آثار او تاریکی حضوری همیشگی و کاملاً نمادین دارد . تاریکی مثل حجمی غلیظ و متراکم و هوشمند است که سیلان می‌یابد و به تدریج دل و روح و ذهن و اندیشه مردان کنراد را اشغال می‌کند .

موجود در انبار

توضیحات

مرز سایه

نویسنده
جوزف کنراد
مترجم
سهیل سمی
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ١٣٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٥
سال چاپ اول ——
موضوع رمان خارجی
نوع کاغذ ——
وزن ۱۷۷ گرم
شابک
9786002780348
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.177 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مرز سایه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

وقتی کلاغ ها می رقصند

5,000 تومان
مجموعه داستان وقتی کلاغ‌ها می‌رقصند از هشت داستان کوتاه تشکیل شده است. زمینه اصلی داستان‌ها اجتماعی است. داستان‌ها در فضایی وهم‌آلود شکل می‌گیرند و با تغییرات محسوسی که در هر داستان رخ می‌دهد ذهن خواننده درگیر موضوعات اصلی می‌شود. شخصیت‌های داستانی این کتاب همواره با کابوس‌هایی درگیرند که از درون شخصیت آنان برخاسته است: «دست‌کش دستم می‌کنم تا مبادا جاهای دیگر بدنم هم اینطور بشود. گاهی اوقات روی صندلی خوابم می‌برد و وقتی بیدار می‌شوم می‌بینم دستکش‌ها خالی خالی‌اند. وقتی پاییز می‌رسد اوضاع بهتر می‌شود می‌توانم روبه‌روی تیغه نوری که از سقف گلخانه می‌آید پایین بنشینم و به رنگ گل‌ها نگاه کنم که چقدر زیر این نور بی حال شگفت انگیز به نظر می‌رسند. آن وقت یادم می‌رود که دست‌هایم از توی دستکش ریخته‌اند بیرون.» «مریم فرهادی» متولد١٣٦٧ پیش از این کتاب «کفترباز» را در سال ١٣٨٨ منتشر کرده و حالا با این کتاب قصد دارد وقایع متوهم و در عین حال واقعی را به تصویر کشد

گرگ مغول

35,000 تومان
شانزده‌ ساله‌ بودم‌، تنم‌ کامل‌ بود و میل‌ مهیب‌ ویرانگری‌ در من‌ زبانه‌ می‌کشید... بوئورچو، نزدیک‌ترین‌ دوست‌ تموچین‌، در آستانه‌ خواب‌ ابدی‌ گذشته‌ها را مرور می‌کند: ـ آماده‌ای‌؟ رنجیدم‌. ـ عجب‌ پرسشی‌، من‌ مغولم‌. و اکنون‌ ترک‌ اسب‌ آن‌ که‌ زندگی‌اش‌ سراسر وقف‌ عطشناک‌ترین‌ مرد روزگار بوده‌، آماده‌ است‌ تا مخاطب‌ بر آن‌ بنشیند و از پنهانی‌ترین‌ رازهای‌ این‌ قوم‌ مرموز باخبر شود. بوئورچو با چنگیزخان‌ پیمانی‌ ابدی‌ بسته‌ است‌، جنگ‌ها و دشواری‌ها را پس‌ پشت‌ نهاده‌ و چون‌ برادری‌ همیشه‌ همراهش‌ بوده‌ است‌، با این‌ همه‌ او نیز چرخ‌ دروغ‌ را پیش‌ روی‌ خود می‌یابد، چرخی‌ که‌ استخوان‌های‌ متهم‌ را آرام‌ آرام‌ خرد می‌کند و... و این‌ها به‌ خاطر یک‌ زن‌ است‌، زنی‌ که‌ گرگ‌ مغول‌ تشنه‌ اوست‌

یک روز بلند طولانی

7,000 تومان
یک طراح بازی‌های مجازی ایده ساخت بازی به نام آشناپنداری دارد که به آدم ها کمک می کند تا آشنای مناسب خود را پیدا کرده و احساس تنهایی نکنند. گرچه بازی با موفقیت روبه رو می شود اما کشف حقایقی در حین ساخت بازی، او را تنهاتر می کند. او گمان می کند شاید با کشف راز خوابی که مدام می بیند، بتواند پاسخی برای مفهوم عشق و تنهایی اش پیدا کند. تصویر دو عدد ٩ که همیشه در خواب هایش تکرار می شوند، حالا خود او را وارد یک بازی می کند. بازی برای به دست آوردنِ عاشقیتی ابدی. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: کلمه خدا را با مکث بر زبان آورد. درست مثل همان روزی که به سیمین گفت: «هیچ می‌دانی اسامی خداوند ٩تا هستند؟» سیمین گفت: «خدا؟!» آن روزها به دنبال پیدا کردن نشانه‌هایی برای ٩های داخل خوابش بود. این را تازه در جایی خوانده بود: صدمین اسم، نام اعظم خداست. سیمین بلند خندید و گفت: «تو واقعاً به خدا اعتقاد داری عزیز؟» و به سیمین نگفت که همه ٩٩ اسم را می‌شناسد جز صدمین نام که فقط یکی بیشتر از ٩٩ است.

جنبش زنان در آمریکا

75,000 تومان
کتاب جنبش زنان در آمریکا نوشته دان ناردو (Don Nardo) از سری کتاب‌های تاریخ جهان، درباره تاریخ و پیشرفت اجتماعی زنان است. پیش از کتاب جنبش زنان در آمریکا (The women's movement) تقریباً هیچ کتاب یا مقاله‌ای وجود نداشت که به بازگویی تلاش‌ها و دستاوردهای زنان آمریکایی به درجه یک طبقه اجتماعی پرداخته باشد. همچنین به طور اجمالی به تحول آموزش زنان آمریکایی پرداخته می‌شود. زنان آمریکایی از زمان اقامت‌گزینی اروپاییان در آمریکای شمالی در سده هفدهم تاکنون، دگرگونی شگفت‌انگیزی را پشت سر گذاشته‌اند. آن‌‌ها از جایگاه شهروندان درجه دوم، تقریباً فاقد هرگونه حقوق سیاسی یا اجتماعی، به لحاظ قانونی به برابری تقریبی با مردان ارتقا یافته‌اند. برخی از زنان، به کارهایی چون آموزگاری، سرپرستی یا مددکاری اجتماعی پرداختند. این امر به آن‌ها اجازه داد که برای خود در بازار کار جا باز کنند. پیشروی آهسته اما پیوسته آن‌ها به سوی برابری را غالباً «جنبش زنان» می‌نامند.

زنی در آینه

360,000 تومان
خانه‌های قدیمی همیشه داستان‌هایی برای گفتن دارند. داستان عشق‌های به ثمر رسیده و نرسیده، رازهای آشکارشده و رازهایی که تا ابد پوشیده خواهند ماند، و ترس... داستان ترس‌هایی که نسل به نسل و سینه به سینه روایت شده‌اند. زنی در آینه داستان عشق است و راز و ترس؛ داستان نفرینی که با خشت خانه و سلول ساکنانش در طی نسل‌ها آمیخته شده است. نفرینی از سر عشقی نافرجام که هر بار و در هر نسل یکی از اعضای خانواده اسیر آن می‌شود. داستان سه زن از سه نسل و طرز برخوردشان با عشق و ترس و جنون؛ زنانی با نقش‌های اجتماعی مختلف که هر کدام به روش خود با ترس و عشق و رازهایش روبه‌رو میشود. ربکا جیمز، نویسندۀ استرالیایی این کتاب که به گفتۀ کاربران گودریدز، داستانی جذاب و خواندنی به سبک گوتیک نگاشته است، خواننده را وامی‌دارد تا، بی اینکه بتواند کتاب را زمین بگذارد، پیگیر اتفاق‌های آن باشد. در قسمتی از کتاب میخوانیم: قبل از آنکه ببینمشان صدایشان را می‌شنوم. صدای فریادشان از آن سوی تپه می‌آید، اسمم را صدا می‌زنند، جادوگر خطابم می‌کنند. با سیخ‌ها و مشعلی که در دست دارند می‌آیند، با دهان‌های سرخ و نیات شومشان. می‌گویند باید بترسم اما ترس همراه خودشان است. ترس در وجودشان رخنه کرده. من که نیازی به آنها ندارم. ترس آخرین لحظه به جانشان می‌افتد. ...

من‌ مجردم‌ خانوم

4,500 تومان
درِ یکی‌ از اتاِها بسته‌ بود. آن‌ را باز کرد و بی‌آن‌ که‌ تو برود گردن‌ کشید و داخلش‌ را دید. در را بست‌ و به‌ آن‌ یکی‌ رفت‌. چشمش‌ به‌ تشک‌ و متکای‌ دونفره‌ای‌ که‌ روی‌ زمین‌ پهن‌ بود افتاد. گودیِ به‌ جا مانده‌ از دونفری‌ که‌ تویش‌ خوابیده‌ بودند هنوز دست‌ نخورده‌ مانده‌ بود. مینا نزدیک‌ درِ اتاِ آمد و گفت‌: «باید ببخشین‌ که‌ یه‌کم‌ به‌ هم‌ ریخته‌ است‌. می‌خواستم‌ روتشکی‌ها رو بشورم‌ که‌...»