کتاب برف بهاری

625,000 تومان

معرفی کتاب برف بهاری
برف بهاری رمانی است نوشته ی یوکیو میشیما نویسنده ی مطرح ژاپنی. برف بهاری اولین رمان از مجموعه ی چهارگانه ی استادانه او ، به نام دریای باروری است.

جلدهای دیگر این مجموعه runaway horses، the temple of dawn وthe decay of angel نام دارند که هنوز به فارسی ترجمه نشده اند. در کتاب برف بهاری با شیگوکانی هوندا آشنا می شویم، که این داستان حماسی درباره ی آن چیزی که به عقیده ی خود وی تناسخ پی در پی دوستش ، کیوآکی ماتسوگه است را ، روایت می کند.

برف بهاری در سالهای اولیه دوره تایشو با سلطنت امپراتور تایشو می گذرد و در مورد رابطه کیوآکی ، پسر یک خانواده نوکیسه ی در حال رشد ، و ساتوکو آیاکورا، دختر یک خانواده اشرافی و اصیل اما سقوط کرده است که روزهای سختی را می گذارد. شیگوکانی هوندا ، دوست و هم مدرسه ای کیوآکی ، شاهد اصلی وقایع است.

موضوعات این رمان درگیری های جامعه ژاپن ناشی از غرب زدگی در اوایل قرن 20 استتوکیوی سال 1912 است و دنیای هرمتی اشرافیت باستان برای اولین بار توسط بیگانگانچ شکسته می شوند ، کسانی که پول و جاه طلبی آنها را به مدعیان قدرتمند اجتماعی و سیاسی تبدیل می کند. شیگکونی هوندا ، یک وکیل مشتاق و دوست کودکی او ، کیوآکی ماتسوگه ، فرزندان دو خانواده از این دست هستند.

وقتی کیواکی در میان تنش های فزاینده بین قدیم و جدید روی سن بزرگ می شود ، گرفتار عشق و نفرت همزمان به زن جوان باروجیه ای می شود. اما احساسات واقعی کیوکی فقط وقتی آشکار می شود که نامزدی ناگهانی دختر با یک شاهزاده سلطنتی ، میزان اشتیاق او کیوآکی را به خودش نشان می دهد – و منجر به یک رابطه عاشقانه محکوم و غیرقابل اجتناب می شود.

.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب برف بهاری

نویسنده
یوکیو میشیما
مترجم
غلامحسین سالمیسمیا صیقلی
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 640
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
عاشقانه
نوع کاغذ ———
وزن 725 گرم
شابک
9789643516178

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.725 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب برف بهاری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فیزیولوژی اعصاب و غدد

قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 95,000 تومان.
مغز آدمی با بیش از ده میلیارد سلول عصبی و پیوند های بیشمار میان آنها احتمالا ازپیچده ترین ساختارها و در عالم هستی است . این امر بدیهی است که تمام رویداد های روانی و رفتاری به نحوی با فعالیت دستگاه عصبی و هورمونی ارتباط دارد  . لذا آشنایی دانشجویان رشته روان شناسی با زیر ساخت های فیزیولوژیک پدیده های رفتاری و روانی ، یعنی فیزیولوژی اعصاب و غدد اهمیت بسیار دارد . هدف از ترجمه این کتاب نیز پرداختن به این مهم ، افزایش سطح دانش فیزیولوژی دانشجویان روان شناسی است  
سفارش:0
باقی مانده:2

۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست)

220,000 تومان

معرفی کتاب ۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست)

نمادها در ادبیات، افسانه، اسطوره و هنرهای بصری کاربرد فراوانی دارند. اما همه‌ی نمادها نمود بصری ندارند، چرا که گاه نمادی آن‌چنان قدرتمند است که به تصویر درآوردنش یک تابو شده است. جهان نمادها دنیای استنتاج و پیشنهاد است، نه جهان واقعیات مادی و اظهارات صریح. تعریف ساده‌ی نماد یعنی آن‌چه در فرهنگی خاص، معنای دیگری به خود می‌گیرد. به گفته‌ی یونگ: «نماد عبارت، نام یا حتی تصویری از اشیای زندگی روزمره‌ی ماست که علاوه بر معنای آشکار و متداول خود، معانی ضمنی مشخصی نیز دارد…»
۱۰۰۰ نماد (در هنر و اسطوره شکل به چه معناست) - انتشارات نی

هر روز پنجشنبه است

150,000 تومان
شاد بودن یک انتخاب است. بسیاری از ما وقتی صبح‌ها از خواب بلند میشویم میتوانیم انتخاب کنیم امروز چه مدل روزی را پیش رو داریم. روزی خوب یا روزی بد؟ هدف نویسنده این کتاب آن است که به خواننده بیاموزد ذهن خود را طوری برنامهریزی کند که بتواند هر روز، شادمانی را انتخاب نماید. مهم نیست چه چالشهایی پیش روی اوست یا چه شرایطی پیش می آید، مهمتر این است که این شما هستید که باید انتخاب کنید چگونه زندگی‌تان سپری شود. کاملاً به خودتان و انتخاب‌هایتان بستگی دارد و نه به شرایطتان! آبراهام لینکلن، می‌گوید: بیشتر مردم به همان اندازهای که تصمیم گرفته‌اند شاد باشند، شادند.رئیس جمهور فقید ایالات متحده، حتماً خوشحال می‌شد اگر می‌فهمید نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد که میزان شادمانی مردم در روزهای پنجشنبه ده درصد افزایش می یابد. چرا؟ چون آخر هفته‌ها مردم هیجان زده اند، بنابراین تصمیم می گیرند شادتر باشند. آن ها در روزهای تعطیل ذهنشان را معطوف به این می‌کنند که بیشتر از زندگی‌شان لذت ببرند.

شخصیت باستان … رامسس دوم

2,800 تومان
« فرانسیسکو پیثارو » در تروخیوی اسپانیا شهری با قدمتی بیش از دو هزار سال به دنیا آمد . این شهر یکی از همان دژهای قرون وسطایی بود که بر فراز تپه‌ای بنا شده بود و دیوارهای بلندی از سنگ خارا داشت که از شهر حفاظت می‌کرد . ثبت تولد ، مرگ و ازدواج در کلیسا ، دادگاه یا در خانواده و یا بر جلد کتاب مقدس در آن روزگار کاری رایج بود ، اما هیچ سند ثبت شده‌ای از تولد فرانسیسکو پیثارو به دست نیامده است . تاریخ واقعی تولد او برای مورخان همچنان یک راز است . اما آنها بر این باورند که او بین سال‌های ١٤٧١ و ١٤٧٥ به دنیا آمده است. برخی از مورخان ادعا می‌کنند او پس از تولد روی پله‌های یک کلیسای محلی رها شده بود و برخی دیگر می‌گویند او در میان خوک‌ها بزرگ شده و ماده خوکی به او شیر داده است . البته این ادعا شایعه‌ای بی‌اساس بیش نیست . در واقع سرهنگ گونسالو پیثارو ، پدر فرانسیسکو ، افسر ارتش بود. سربازانش او را به سبب رشادت‌هایش در نبرد با ایتالیایی‌ها « رومن » و به سبب قامت رشیدش « بلند » می‌نامیدند . مادر وی ، خدمتکار بود و پدر و مادرش هر کدام تعدادی برادر ناتنی به فرانسیسکو ارزانی کردند . او هیچگاه به مدرسه نرفت و هرگز خواندن و نوشتن نیاموخت ، با این حال او به دنبال ماجرا ، هیجان و مهم‌تر از همه ثروت فراوان بود . کتاب « پیثارو » مجلدی دیگر از مجموعه شخصیت‌های تأثیرگذار دوره رنسانس است که در ١١٠ صفحه راهی بازار نشر شده است .

روان‌شناسی شطرنج

140,000 تومان

هنوز که هنوز است روان‌شناسان جوابی قطعی به این سوالِ قدیمی نداده‌اند: استعداد مهم‌تر است یا تمرین؟ جان واتسون، بنیان‌گذار مکتب رفتارگرایی، در یکی از کتاب‌های خود، در ردّ نظریۀ استعداد ذاتی نوشت: "یک‌دوجین نوزاد سالم، خوش‌نقش و دنیایی را که خودم تعیین کرده‌ام به من بدهید تا بزرگشان کنم؛ من تضمین خواهم کرد که هر کدام را به طور تصادفی انتخاب کنم و به او آموزش بدهم تا صرف‌نظر از استعدادها، علایق، تمایلات و قابلیت‌هایش، و شغل و نژاد اجدادش، تبدیلش کنم به هر قِسم متخصصی که بخواهم اعم از پزشک، وکیل، هنرمند، تاجر عمده، و، بله، حتی دزد و گدا.

" روان‌شناسان به خیلی از سوالات دیگر هم هنوز جواب قطعی نداده‌اند؛ مثلا این‌که چرا مردان در ریاضیات،‌ علوم محض، و حتی شطرنج نسبت به زنان عملکرد بهتری دارند. و آیا اصلا عملکرد مردان بهتر است؟ از نظر بابی فیشر "همۀ زن‌ها ضعیف‌اند، همه‌شان. آن‌ها در قیاس با مردها احمق‌اند. راستش، نباید شطرنج بازی کنند." کاسپاروف هم در مصاحبه‌ای گفته بود: "یک شطرنج واقعی داریم و یک شطرنج زنان. شطرنج مناسب زنان نیست. این جنگ است. یک جنگ بزرگ. به درد زن‌ها نمی‌خورد."

وقتی روان‌شناسی دست می‌گذارد روی ورزشی شبیه شطرنج، یقین داشته باشید بحث‌هایی که در مطالبش مطرح می‌کند، جدا از این‌که خواندنی‌ست، خواننده را ساعت‌ها به فکر فرو می‌برد. نویسنده در این کتاب از تبعیض‌های جنسیتی سخن گفته تا روان‌شناسیِ چشم‌بسته بازی کردن. از سقف شیشه‌ای گفته که مانع نامرئیِ پیشرویِ زنان است تا زیباییِ شطرنج به دلیل تعداد زیادِ احتمالاتِ پیش رو. کتاب روان‌شناسیِ شطرنج فقط به شطرنج ربط ندارد، کتابی جامع است دربارۀ جامعه، تمرین، استعداد و تبعیض.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت