کتاب بچه های جینگیلی 4 (کلاغه بال و پر داره خبرهای خوش می آره)
6,000 تومان
رانه های شاد و تصاویر خیال انگیز مجموعه کتاب های «بچه های جینگیلی» خلاقیت کودکان را افزایش می دهند. در هر صفحه از کتاب ها یکی از بچه ها، با لباس عروسکی مخصوص، نقش جدیدی را بازی می کند. در واقع فعالیت هایی چون آموزش حیوانات، میوه ها، شغل ها و… به تجربه ای متفاوت و لذت بخش تبدیل می شوند.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
کتاب بچه های جینگیلی 4 (کلاغه بال و پر داره خبرهای خوش می آره)
نویسنده : | نیلوفر بهاری |
شابک : | 9789643693855 |
قطع : | خشتی |
تعداد صفحه : | 16 |
سال انتشار شمسی : | 1399 |
نوع جلد : | شومیز |
سری چاپ : | 101 |
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ایران در جنگ (سایههای صحرا)
ایرانیان اولیه خانوادهای متشکل از مادها و پارسها بودند . ایران یا پارس از بدو پیدایش کشوری چند زبانه ،چند قومی و دارای آیینهای مختلفی بود . ایران امروز نه تنها زبان فارسی نو بلکه تعداد زیادی از دیگر زبانهای ایرانی مانند کُردی، بلوچی، لری و مازندرانی را نیز در خود جای داده است. ترک زبانان آذربایجان در شمال غرب ایران و اعراب ساکن در امتداد ساحل خلیج فارس و خوزستان در جنوب غرب از اکثریت برخوردارند. اصطلاح پارس وقتی صحیح است که شامل تمام جماعات ایرانی شود، به ویژه کردها و آذریها که در واقع اخلاف مادهای باستان هستند.
بنیانگذاران واقعی ایران مادها بودند و به واسطۀ آنها بود که شالودهی امپراتوری کوروش و داریوش پی افکنده شد. ایرانیان شمالی نه تنها نقش عمدهای در به وجود آوردن شاهنشاهی هخامنشی داشتند بلکه حلقهای حیاتی در انتقال میراث فرهنگی فلات ایران، مدتها پس از زوال هخامنشیان به دست اسکندر بودند. پارتها نه تنها پارس را پس از فتوحات اسکندر احیا کردند، بلکه زمینهی به قدرت رسیدن امپراتوری ساسانی را نیز فراهم آوردند که میراث فرهنگیاش تا به امروز زنده مانده است .
دکتر کاوه فرخ در کتاب «سایههای صحرا» خوانندگان را با نظرگاه ایرانی این روایتها در مقابل دیدگاه یونانی و رومی آن که مدتهای مدید بر دانش ما از جنگهای این دوره سایه افکنده است آشنا میسازد.
کتاب رمانتیسم قدم اول
جنگ
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.