آخرش هم هیچ

240,000 تومان

جهان ادبیات، والتر کمپوسکی، نویسنده‌‌ و وقایع‌نگار آلمانیِ قرن بیستم را بیش‌تر به خاطر آن دسته از آثارش به رسمیت می‌شناسد که بر جنگ دوم جهانی متمرکز بوده‌اند. کمپوسکی مجموعه‌ای از اتوبیوگرافی‌ها، نامه‌ها، مصاحبه‌ها و اسناد مربوط به افراد درگیر در رخدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی دوره‌ی جنگ را گرد آورده و از آن‌ها به شکلی گسترده در رمان‌هایش بهره برده است. از این‌ روست که به دسته‌ای از آثار او عنوان «وقایع‌نگاری آلمان در روزهای جنگ جهانی دوم» داده‌اند.

او کلاژی هزارتکه از ماجراها را پیش روی خواننده‌اش می‌گذارد و ذهن او را برای درک منسجم و همه‌جانبه‌ی آن به چالش می‌کشد. مکان‌ها و شخصیت‌ها در آثار او دامنه‌ی وسیعی دارند و بخش بزرگی از جامعه‌ی آلمانی عصر او را نمایندگی می‌کنند. رمان «آخرش هم هیچ» نمونه‌ای از همین ویژگی را در کار کمپوسکی به تصویر می‌کشد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

آخرش هم هیچ

نویسنده
والتر کمپوسکی
مترجم
ستاره نوتاج
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٣٩٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ٣٥٠ گرم
شابک 9786220404576
توضیحات تکمیلی
وزن 0.35 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آخرش هم هیچ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بهداشت روانی

185,000 تومان
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت یا سلامتی را به صورت حالت کامل خوب بودن جسمانی ، روانی و اجتماعی نه صرفا فقدان بیماری یا ضعف و ناتوانی تعریف  می کند . افراد در حالت سلامت هیجانی ، جسمانی ، و اجتماعی ، مسئولیت های زندگی را برآورده می کنند ، در زندگی روزمره به صورت موثر انجام وظیفه می کنند ، و از روابط میان فردی و خودشان خشنوده و راضی هستند . عواملی که بر بهداشت روانی فرد تاثیر دارند را میتوان به صورت شخصی ، میان فردی ، و اجتماعی/ فرهنگی طبقه بندی کرد
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

قصه‌های بترس برای بچه‌های نترس 3/ داس مرگ

99,000 تومان
جن‌هایی که سونای بخار می‌گیرن، پسرِ هیولا، ایسچی، گرگینه، دراکولا، مرگ با داس بلندش توی اتوبوس، دوربینی که از هرکسی عکس بگیره اون ناپدید می‌شه، شبح‌های بی‌خانمان...

از این چیزها می‌ترسی؟ می‌ترسی و می‌لرزی؟ می‌لرزی و خیس می‌شی؟

اگه فکر می‌کنی بچه‌ی نَترسی هستی، بیا وسط!

اگه دلت می‌خواد ترس رو توی داستان مزه‌مزه کنی، دلت رو بزن به دریا و بیا جلو!

اگه دلت می‌خواد با موجودات عجیب‌وغریب و ترسناک آشنا بشی، این کتاب رو از توی قفسه بکش بیرون و بخون!

به افتخار همه‌ی بچه‌های نترس!

جیغ و داد و هیولای بلند

سفارش:0
باقی مانده:2

کتاب فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی

695,000 تومان
معرفی کتاب فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی کتاب “فرهنگ اصطلاحات و مکتب‌های سیاسی” نوشته‌ی پرویز بابایی است. این کتاب به‌طور جامع اصطلاحات، نهادها و مکتب‌های سیاسی را بیان می‌کند و همچنین سعی دارد تا آگاهی‌های لازم را درباره‌ی فیلسوفان و نظریه‌پردازان علوم سیاسی و سیاستمداران نیز ارائه دهد. الگوی انتخاب عناوین و مدخل‌ها در این کتاب بیشتر بر اساس “فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد” است که این فرهنگ در حال حاضر یکی از منابع مهم اهل فن است. اما مولفان این کتاب تأکید می‌کنند که در شیوه‌ی کار خود تنها در انتخاب عناوین از فرهنگ آکسفورد پیروی کرده‌اند و در توضیح و شرح هر مدخل، از منابع و مراجع دیگر نیز استفاده کرده‌اند و سعی کرده‌اند تا به‌روزترین اطلاعات و آگاهی‌ها را تا زمان انتشار این فرهنگ جمع‌آوری کنند.

زوربای یونانی

438,000 تومان
کتاب زوربای یونانی، رمانی کلاسیک نوشته ی نیکوس کازانتزاکیس است که نخستین بار در سال 1946 منتشر شد. این رمان ارزشمند به داستان دو مرد، دوستیِ باورنکردنی آن ها و اهمیت بهره جویی کامل از زندگی می پردازد. زوربا، مردی یونانی، بسیار پرانرژی و غیرقابل پیش بینی است. او به همراه راوی بی نام و نشان داستان به جزیره ی کرِت می رود تا در معدن ذغال سنگِ راوی کار کند؛ پس از این اتفاق، رابطه ی منحصر به فردی میان این دو شخصیت شکل می گیرد. این دو کاراکتر از نظر شخصیت بسیار از هم دور هستند: راوی، مردی متفکر، فروتن و کم حرف است و زوربا، شخصیتی آزاد، سرزنده و ورای محدودیت های آداب معاشرت دارد. زوربا در ادامه ی داستان به بهترین دوست راوی تبدیل می گردد و به او کمک می کند تا قدر و ارزشِ لذتِ زنده بودن را بیش از پیش درک کند.