ایران عصر صفوی

250,000 تومان

کتاب ایران عصر صفوی نوشته راجر سیوری ترجمه کامبیز عزیزی توسط انتشارات مرکز با موضوع تاریخ، تاریخ ایران، دوران صفوی به چاپ رسیده است.
نویسنده ی کتاب استاد بخش مطالعات خاورمیانه و اسلام در دانشگاه تورنتو و از شرق شناسان و ایران شناسان بنام است که آثار دیگری نیز در زمینه ی تاریخ و فرهنگ ایران دارد. وی در این کتاب تاریخ سیاسی و نظامی دوره ی صفوی و سیاست داخلی و خارجی صفویان را با توجه به ساختار اجتماعی _ اقتصادی و حیات فکری و فرهنگی ایران در این روزگار بررسی می کند.
مباحث کتاب ایران عصر صفوی
خداوندگاران اردبیل
دین سالاری سلطنت شاه اماعیل اول
اختلافات داخلی و دشمنان خارجی دولت صفویه از 1524 تا 1588 / 930 تا 996
امپراطوری صفویه در اوج قدرت در دوران لطنت شاه عباس کبیر
روابط با غرب در دوران صفویه
شکوفایی هنر در دوران صفویه
اصفهان نصف جهان اصفهان زمان شاه عباس
ساختار اجتماعی و اقتصادی دولت صفوی
حیات فکری در دوران صفویه
زوال و سقوط صفویه

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643051273 دسته: , ,
توضیحات

ایران عصر صفوی

نویسنده راجر سیوری
مترجم کامبیز عزیزی
نوبت چاپ سی و سوم
تعداد صفحات 292
قطع و نوع جلد وزیری شومیز
سال انتشار 1401
شابک 9789643051273
توضیحات تکمیلی
وزن 0.438 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ایران عصر صفوی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آینده تاریخ است (چگونه تمامیت‌خواهی دوباره بر روسیه مسلط شد)

165,000 تومان
در اواخر دهه‌ي 1980، رژيم شوروي شروع به تلوتلوخوردن کرد و بعد، فروريخت يا دست‌کم اين‌طور مي‌گفتند. آدم‌هاي مختلف دراين‌باره داستان‌هاي متفاوتي مي‌گويند. اين کتاب هفت شخصيت اصلي دارد که در سرتاسر روايت ظاهر مي‌شوند. اما ليوشا، ماشا، سريوژا و ژانا چهار جواني‌اند که از شهرها، خانواده‌ها و در واقع دنياهاي متفاوتي در شوروي به مسکو آمده‌اند. هنگامي که داستان‌هاي آن‌ها را به هم مي‌بافتم حس مي‌کردم رمان بلند (غيرداستاني) روسي مي‌نويسم که در پي درک بافت تراژدي‌هاي فردي و رخدادها و فکرهايي است که به آن شکل بخشيده‌اند. حاصل اين تلاش کتابي است که حال‌وهواي زندگي در روسيه طي سي سال گذشته را نشان مي‌دهد.

حقوق تجارت: شرکتهاى تجارى (جلد ۱)

115,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته حقوق در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «حقوق تجارت» تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند.
فهرست : پیشگفتار مقدمه باب اول: کلیات فصل اول: معرفی شرکت تجاری فصل دوم: شخصیت حقوقی شرکت تجاری فصل سوم: انواع شرکتهای تجاری باب دوم: شرکتهای اشخاص دفتر اول: قواعد مشترک راجع به شرکتهای اشخاص فصل اول: تشکیل شرکت فصل دوم: انحلال شرکت دفتر دوم: انواع شرکتهای اشخاص فصل اول: شرکت تضامنی فصل دوم: شرکت نسبی فصل سوم: شرکت مختلط غیر سهامی باب سوم: شرکت با مسئولیت محدود فصل اول: معرفی شرکت با مسئولیت محدود فصل دوم: تشکیل شرکت با مسئولیت محدود فصل سوم: حیات شرکت با مسئولیت محدود فصل چهارم: انحلال شرکت با مسئولیت محدود

نخستین کتاب بزرگ من جلد 4، اعداد و شمارش

30,000 تومان
کتاب نخستین کتاب بزرگ من(2)میوه ها و سبزیجات،کتابیست برای آشنایی با میوه ها و سبزی ها به همراه تصاویر و آموزش فارسی و معادل انگلیسی آنهاست.این کتاب توسط انتشارات قدیانی منتشر و به بازار عرضه شده است و...

مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم)

600,000 تومان
هنگامي که «ماکسيم گورکي»، از اردوگاه‌هاي سيبري ديدن کرد، تا آخرين ساعات همه‌چيز همان‌طور گذشته بود که قدرت مي‌خواست. در همان لحظه‌هاي آخر بود که زنداني‌اي حقيقت را پيش روي نويسنده‌ي بزرگ روس گذاشت و به قول الکساندر سولژنستين، درست در زماني که گورکي سوار بر قايق، آنجا را ترک مي‌کرد، آن زنداني تيرباران شد و توامان همه‌ي آن آرمان‌هاي انساني جا گرفته در ذهن شبه‌ پيامبر شوروي، درحال فروريختن بود. هرچند او نمي‌دانست که اين فروريختن هم، به قيمت جان آن زنداني تمام شده است! گورکي پيرسال‌تر از آن بود که بتواند براي روايت آن‌چه دانسته بود کاري کند و ازهمين‌رو ظهور سولژنستين و روايت‌هايش از گولاگ، الزامي بود و مبدل به سهمگين‌ترين روايت‌هاي تاريخ بشري از سرحدات رنج زير يوغ استبداد شد. با اينکه در آغازين سال‌هاي پسااستاليني، نيکيتا خروشچف، سومين رهبر اتحاد جماهير شوروي، از در دوستي با سولژنستين درآمد و اجازه‌ي انتشار کتاب «يک روز از زندگي ايوان دنيسويچ» را صادر کرد، اما هيچ‌کس انتظارش را نداشت ماجراي گولاگ و گولاگي‌ها، از آن‌چه بر ايوان دنيسويچ رفته، فراتر باشد. شوک عظيم دوازده سال پس‌از چاپ «يک روز از زندگي...» اتفاق افتاد: نسخه‌هاي زيرزميني و بدون سانسور «مجمع‌الجزاير گولاگ»، حاصل ده سال تحقيق و تفحص الکساندر سولژنستين از اردوگاه‌هاي کار اجباري شوروي و گفت‌وگو با بازماندگان، در زمستان 1974، ميان مردم دست به دست شد. درحالي‌که جاسوسان کا. گ. ب، در همه‌جا به‌دنبال سولژنستين‌خوان‌ها بودند، وقايع‌نگاري هول‌انگيز و هوش‌رباي برنده‌ي نوبل ادبيات 1970، منظر مردم شوروي و همه‌ي جهانيان را نسبت به اعماق وحشت زيستن در جهان استاليني، براي هميشه تغيير داد. مجمع‌الجزاير گولاگ به مثابه‌ي تجربه‌اي در تحقيق و تفحص ادبي، فقط از عهده‌ي نويسنده‌اي متعهد، چپ‌گرا و معتقد به آرمان‌هاي بزرگ اخلاقي و انساني هم‌چون سولژنستين برمي‌آمد که وجدان بيدارش، به او اجازه‌ي سکوت برابر رنج و محنت مردمش را نمي‌داد. خواندن کتاب بزرگ سولژنستين، در زمانه‌ي اکنون، بايد همراه با يادآوري جمله‌هاي خود او در پيامش هنگام دريافت نوبل ادبيات باشد، تا گولاگ‌هاي دور و نزديک خودمان را در همين هزاره‌ي سوم، فراموش نکنيم: «بياييد هيچ‌يک از مدعوين اين خوان ضيافت از خاطر نبرند که همين الساعه زنداني‌هاي سياسي در دفاع از حقوقي که محدود و پايمال شده‌اند، در اعتصاب غذا به سر مي‌برند.»

ایرانیان در بابل هخامنشی

55,000 تومان
این کتاب یکی از مهم‌ترین پژوهش‌های محمد داندامایف متخصص تاریخ ماد و هخامنشی درباره ایرانیان ساکن در بابل در طول فرمانروایی هخامنشیان است. او با دقت بسیار گِلنوشته‌های بابلی باقیمانده از بایگانی عظیم موراشو را بررسی کرده است. فرهنگ بابل باستان در طول دو سده تسلط پارس‌ها گسترش یافت. اخترشناسی ریاضی بابل تحت فرمانروایی هخامنشیان پیشرفت ویژه‌ای داشت. توفیقات آن از جمله بزرگ‌ترین پیشرفت‌های تأثیرگذار تمدن باستان به شمار می‌رود. در همان دوران حقوق بابل به شکوفایی رسید و تحولات چشمگیری نیز در روابط اجتماعی–اقتصادی کشور روی داد. دستگاه اداری پارس در بابل افزون بر دربار شاهی، که پائیز و زمستان را در بابل به سر می‌برد، به میزان گسترده‌ای از خدمات دبیران محلی در نگارش آرامی و اکدی سود برد. اگرچه نمایندگان دولت در بابل هخامنشی زبان آرامی را به کار می‌بردند، ولی زبان اکدی به عنوان زبان فرقه‌های دینی و منابع پزشکی و ریاضی و تا حدی اسناد حقوقی باقی ماند. مطالعۀ اسناد بابلی از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا تنها از میانرودان منابع متنوعی موجود می‌باشد که ما را به بازسازی اشکال گوناگون روابط اجتماعی و اقتصادی این دوره قادر می‌سازد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت