

باران بمبئي
30,000 تومان
باران بمبئی چهارمین اثر داستانی پیام یزدانجو است. یزدانجو که سالهاست دغدغههای جدی در حوزهی ساختار، روایت و بداعت داستانی دارد از نویسندگان تجربی ادبیاتِ ایران محسوب میشود.
یزدانجو چندین کتاب نیز در حوزههای مختلف نظریه و فکرِ ادبی به فارسی برگردانده که بارها تجدیدچاپ شدهاند. او برخی از مهمترین آثار ریچارد براتیگان را هم به فارسی برگردانده است.
باران بمبئی نُه داستان کوتاه است که حاصلِ درک و کشفِ نویسنده از چند سال زندگی و تحصیل در هند است. داستانها درونمایههایی نزدیک دارند و درشان میتوان انسانی را دید که مدام با وجوهِ مختلفِ آگاهی، رازآلودگی و گم شدن مواجه میشود.
برای همین داستانها پُر از ترکیبهای غریب معنایی و تصویری هستند که در داستاننویسی ایران تجربهای نو محسوب میشود. یزدانجو با احضار خود به متنِ روایت و نظم بخشیدن به اتفاقهای پیرامونیاش داستانهایی جذاب نوشته که در آنها خواننده با ماجراها و آدمهایی بسیار خاص و عجیب روبهرو میشود.
کشفِ هندِ شخصی شاید… پیام یزدانجو مدتی است در پاریس زندگی میکند و این داستانها حاصل چند سال کار روایی او هستند. باران بمبئی جهانِ نویافتهای است که قرار است برای مخاطب معناهایی تازه بسازد.
در انبار موجود نمی باشد
باران بمبئي
نویسنده |
پیام یزدانجو
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 201 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1400 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 180 گرم |
شابک |
9786002296931
|
وزن | 0.180 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
دزدان دریایی تصادفی 1/ سفر به شمال سحرآمیز
از ديار آشتي
چرتوپيا
معرفی کتاب چرتوپیا؛ تاریخ زوال یک اتوپیا به روایت سباستون میکلانکوس
حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم
شاهنامهی فردوسی کتاب ششم: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 6: از بازگشت کیخسرو به ایران تا پایان داستان فرود میخوانیم
گفتوگوی گیو با باژبان پیران غمگین بهسوی ختن رفت. از اینسو افراسیاب با نامداران سپاهش بهسوی جیحون تاخت درحالیکه از فرط خشم، خون میگریست. به هومان امر کرد: «بهشتاب کنار رود برو. اگر خبر بیاید که کیخسرو از جیحون گذشته، تمام رنجهای ما بر باد میرود. حال نشانههای روزگاری که دانایان داده بودند، پدیدار شده؛ که از نژاد تور و کیقباد شاهی پدید میآید که تورانزمین را ویران میکند و هیچ سرزمین آبادی در آن باقی نمیگذارد. مهرش به ایرانزمین است و جز برای جنگ به تورانزمین رخ نمینماید.» از آن طرف گیو و کیخسرو به کنار جیحون رسیدند و برای گذشتن از رود شتاب داشتند. گیو و کیخسرو شروع به سخنگفتن با رودبان کردند که کشتی بر آب داشت. گیو قایقی با بادبان نو که زیبندهی کیخسرو باشد از او خواست. رودبان به گیو گفت: «آب روان نوکر و شاه نمیشناسد. اگر میخواهی از این رود بگذری، باید برای کشتی بها بپردازی.» گیو گفت: «هرچه میخواهی بگو و ما را از آب رد کن که سپاه تُرکان به ما نزدیک شدهاند.»سینما جهنم: شش گزارش دربارهی آدمسوزی در سینما رکس
معرفی کتاب سینما جهنم
درباره کتاب سینما جهنم
واقعه آتشسوزی در سینما رکس آبادان یکی از فجایعی است که هیچگاه از خاطر مردم این سرزمین پاک نخواهند شد. شب بیست و هشتم مرداد سال ۱۳۵۷ در ساعت ۲۰:۲۱ دقیقه هنگامی که فیلم گوزنهای مسعود کیمیایی در حال پخش بود، سینما گرفتار حریق شد و طبق آمار ۶۳۰ نفر در این آتشسوزی کشته شدند. برخی گرزارشها حاکی از عمدی بودن این آتشسوزی بود چون این اتفاق با اعتراضات مردمی سال ۱۳۵۷ و طولانی شدن رسیدگی به آنها همزمان شده بود. ساواک متهم ردیف اول در چشم مردم بود و امام خمینی نیز این حادثه را شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب خواند. پس از انقلاب مشخص شد آتشسوزی کار فردی به اسم حسین تکبعلیزاده بوده است. او در شب حادثه به همراه سه نفر دیگر از هم محلهایهایش، یداالله (ملقب به زاغی) و فلاح، و شخصی به نام فرج بذرکار، به دیوارهای سینما تینر پاشید و آنجا را به آتش کشید. این فرد در سال ۵۹ با محاکمه قاضی موسوی تبریزی اعدام شد درحالی که همدستانش در همان شب حادثه در آتشی که خود افروخته بودند، کشته شدند. بقایای سینما رکس بعدها در سال ۱۳۸۴ تخریب شد و به جایش مجتمع تجاری ساختند. هنوز همه ساله برای کشتهشدگان در این حادثه مراسمی برگزار میشود. با وجود کمبود منابع و اسناد درباره این واقعه و از دنیا رفتن آدمهایی که با آن مرتبط بودند، کریم نیکونظر کوشیده است در این کتاب ابعاد گوناگون فاجعه سینما رکس آبادان را بررسی و حقایقی را درباره آن فاش کند. این گزارشها در دو بخش به نام کابوسها و روایتها گردآمدهاند.خواندن کتاب سینما جهنم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران مخاطبان این کتاباند.بخشی از کتاب سینما جهنم
از این واقعه مستندهای زیادی هم در دسترس نیست. علیرضا داوودنژاد از اولین کسانی است که با دوربین شانزدهمیلیمتری فیلم مستندی در همان اولین روزهای بعد از آتشسوزی ساخته است. نام فیلم او گزارشی از فاجعهٔ سینمارکس آبادان است. او این فیلم را با همکاری صداوسیمای آبادان و به تهیهکنندگی جمشید الوندی ساخته که مدیر فیلمبرداری آن هم بوده است. در این مستند چهلدقیقهای، روایت دستاولی از بازماندگان، شاهدان و مسئولان موجود است و تصاویر هولناک و درعینحال نایابی از سینما و شهر به چشم میخورد . بااینحال این فیلم بیشتر توصیفی است از موقعیت آبادان در آن روزها و احتمالاً مهمترین سند تصویری است از آن روزگار. عباس امینی، مستندساز آبادانی، هم سه دهه بعد از واقعه، مستندی به نام قصهٔ شب ساخته که روایتی است از خاطرات خانوادههای بازماندگان. او سراغ چند خانواده رفته و خاطرات آنها را در قالب مستند گزارشی ضبط کرده است. این روایتهای دردناک بیشتر حاوی اطلاعاتی شخصیاند. پرویز صیاد، بعد از مهاجرت به امریکا، در اواخر دههٔ هشتاد میلادی، تلهتئاتری به نام محاکمهٔ سینمارکس ساخت که بیشتر متکی بود بر شایعات و ابهامات، همان روایت تبعیدشدگان از واقعه که نیروهای حاضر در حاکمیت جمهوری اسلامی را مقصر فاجعه جلوه میداد. او در سی سال گذشته این فیلم را مستند میداند، ولی واقعیت این است که جنبههای نمایشی آن مهمتر از مستندات تاریخیش است. در سالهای اخیر شبکهٔ مستند هم چندبار سراغ سینمارکس رفته است. مهمترین اثری که از این شبکه پخش شده فیلم دادگاه سینمارکس است که آن را در قالب مجموعهای مفصل پخش کرده. اما این فیلمها تدوین و در آن بخشی از اعترافها و سخنان شاهدان حذف شده است. بااینحال، تنها تصویر موجود و در دسترس از دادگاه سینمارکس همین مجموعهای است که شبکهٔ مستند پخش کرده. این وسط تنها اسناد قابلاتکا روزنامهها هستند که گزارشهایی کموبیش دقیق از رخدادها و وقایع بعد از آتشسوزی تا دورهٔ محاکمه ارائه میکنند. دو روزنامهٔ اطلاعات و کیهان در روز ۲۹ مرداد ۵۷، خبرنگارهایی به آبادان اعزام کردند و آنها تا زمان دستگیری آشور گزارشهای متعددی از حالوهوای شهر و اعتراضهای مردمی نوشتند. این روند بعد از انقلاب با شدت بیشتری دنبال شد؛ هر دو روزنامه از فروردین ۵۹ تا شهریور همان سال، که دادگاه برگزار شد، مدام با بازماندگان سینمارکس گفتوگو و اخبار را از مسئولان شهر پیگیری کردند. مجلهٔ جوانان امروز هم، که آن روزها به سردبیری ر. اعتمادی منتشر میشد، نقش مهمی در احیای مسئلهٔ سینمارکس داشت. خبرنگار این هفتهنامه، که با دادستان آبادان در ارتباط بود، اخباری را دربارهٔ حسین تکبعلیزاده و فرارش منتشر کرد و چون با برخی از خانوادههای بازماندگان، مثل خانوادهٔ سازش، در ارتباط بود، درددل آنها را مدام چاپ میکرد. اینها مهمترین منابع برای اطلاع از سِیر پرونده، از وقوع تا دادگاه، هستند. بدون دسترسی به آرشیو این روزنامهها، هیچ روایتی از آن واقعه ممکن نبود.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.