تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی

140,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

نژادپرستی در همه فرهنگ‌ها و در همه زمان‌ها وجود داشته است، اما تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی در قرن بیستم بی‌همتا بود چون: سیاست رسمی حکومت تبدیل و به اجرا گذاشته شده بود. از سال ١٩٤٨ به بعد، هر فردی در کشور به یک گروه نژادی رسمی منتسب می‌شد. طی زمان، رفته رفته قوانین بیش‌تری به تصویب رسید تا جدایی اعضای نژادهای گوناگون تضمین شود و بدین ترتیب حقوق همه بجز اروپاییان به شدت محدود شد و این سیاست، نابرابری را به قانون کشور تبدیل ساخت. کسانی که در درستی این قانون شک می‌کردند یا برضد آن دست به کار می شدند با خطر زندان و حتی مرگ مواجه می‌گشتند.

هدف آپارتاید از ابتدا روشن بود: محدود کردن حقوق سیاه‌پوستان که اکثریت وسیع جمعیت آفریقای جنوبی را تشکیل می‌دادند، به منظور تضمین تسلط اقلیت کوچک سفید پوست بر کشور. نیروی پلیس و ارتش آفریقای جنوبی به مدت بیش از چهل سال مقاومت در برابر قوانین بی رحمانه آپارتاید را درهم شکست . هزاران نفر کشته و ده‌ها هزار نفر زندانی یا شکنجه شدند. کتاب دیگر از مجموعه تاریخ جهان، این بار تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی نام دارد که در ١١٢ صفحه راهی بازار کتاب شده است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی

نویسنده
مایکل ج.مارتین
مترجم
مهدی حقیقت‌خواه
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات 112
نوع جلد سلفون
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٦
موضوع
——-
نوع کاغذ تحریر
وزن 345 گرم
شابک
9789643117290
توضیحات تکمیلی
وزن 0.345 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شما از کجا بادمجان می‌خرید؟

16,000 تومان
این مجموعه از چهارده داستان کوتاه تشکیل شده است . کتاب با داستان یک سیب زمینی برای پوست کندن آغاز می‌شود : « فکر می‌کنم بهترین آژانس خبری دنیا هم بدون حضور زنان خبرهایش ناقص می‌ماند . نمی‌دانم چطور ممکن است هر روز یک ساعت حرف و خبر دست اول برای هم داشته باشیم . در قابلمه را که می‌گذارم ، دخترک بیدار می‌شود . نیم‌ساعتی می‌شود که کامپیوتر در حالت انتظار فرورفته . امروز دیگر نمی‌خواهم خاموشش کنم . هنوز ظرف‌ها در ظرفشویی مانده‌اند . صبحانه دخترک را می‌دهم . وقتی سرگرم بازی شود ، بهترین وقت نوشتن است . » « آپارتمان شماره هفده یک طبقه پایین‌تر از ما ، دست راست ، قرار دارد . پنجره دونبش آن از یک طرف به خیابان باز می‌شود و از طرف دیگر به محوطه بین دو بلوک دید دارد . درست مثل باقی آپارتمان‌هایی که روی آن هستند . تنها تفاوتش پرده پنجره آن است که از ایستگاه تراموا هم دیده می‌شود و حتی بیشتر از پرده آپارتمان شماره ٢٨ که پرچم کاناداست جلب توجه می‌کند . » چرا بی‌سیم ما دیر بوق زد ؟ چرا گریه کردی ؟ شما از کجا بادمجان می‌خرید ؟ مرد اسیر ، صندوقچه آبا ، این موبایل لعنتی ؟ ، آقای گلابی یک روشنفکر نماست ، کسی برای دوست داشتن ، خوب است که آقا دست بزن ندارد ، خط‌کش هاشم آقا ، خانم کتایون دیبا نویسنده خوبی می‌شد اگر . . . ! و زندگی در صد کلمه داستانهای این مجموعه ٨٤ صفحه‌ای هستند راهی بازار نشر شده است .

چند داستان کوتاه ( همراه با تحلیل – 1 )

12,000 تومان
دنیای امروز با سرعتی عجیب به سمت کوتاه شدن و بلکه کوچک شدن پیش می‌رود. همه چیز کوچک می‌شود، خانه‌ها و اثاثیۀ آنها، تلفن‌ها، اتومبیل‌ها، کارخانه‌ها و البته شعرها و داستان‌ها. دنیای امروز دنیای به وحدت رسیدن بسیاری از اندیشه‌ها و رویداد‌هایی است که در گذشته کثرت محسوب می‌شد و به همین دلیل در ذهن بشر قابل تلفیق نبود. اما بشر امروز از نظر گسترۀ دانش صعود کرده است و با قرار گرفتن در نقطه‌ای مشرف بر اندیشه‌ها و اعمال و اهداف خویش، اینک در پی جستجوی درک پیوندهای ظریفی است که همۀ آن پدیده‌های عینی و ذهنی ظاهراً غیر‌قابل جمع را مرتبط می‌نماید. به هر حال، اینک دور دیگری در داستان کوتاه آغاز شده است. دوری که در آن لاجرم از حرکت مجموعه دنیای انسانی به سمت خردورزی و وحدت‌گرایی تبعیت می‌شود؛ به سمت جایگزین کردن اندیشه ناب در دل پدیده‌های پیرامون، یافتن عصاره ماهیت پدیده‌ها و ساختن مجموعه‌ای از یک سو تا حد امکان هماهنگ و کارا و باشکوه از سوی دیگر به نهایت کوچک و ظریف و قابل حمل. تحول ادبیات داستانی و از جمله داستان کوتاه در کشور ما ظرف دهۀ اخیر قابل توجه بوده است و در آینده‌ای نه چندان دور، ادبیات داستانی در ایران پویایی شایسته خود را به دست خواهد آورد.

روایت ذلت درآمدی به اندیشه و آثار ساموئل بکت

5,800 تومان
با وجود گذشت یک نسل از مرگ ساموئل بکت ، او هنوز یکی از بزرگان ادبیات و نمایشنامه‌نویسی قرن بیستم به شمار می‌رود . آنچه کار را برای منتقدان بکت دشوار می‌کند این است که او همچنین یکی از نیرومندترین اسطوره‌های ادبی قرن پیشین است . بکت ، همانند دیگر « مدرنیست‌ها » ، در ابهام و دشواری پرآوازه است ؛ با وجود این ، هنر او به شیوه‌هایی بی‌نظیر فرهنگ‌ها را درنوردیده است . واژه « بکتی » حتی میان آنان که چندان چیزی از بکت نمی‌دانند طنین‌انداز است و چشم‌اندازی تیره و دلگیر توأم با طنزی گزنده را در ذهن می‌کند : ولگردانی آس و پاس که بر صحنه عریان نمایش در انتظارِ هیچ جانشان به لب رسیده است . واژه بکتی همچنین یادآور بی‌برگ و باری و کمینه‌گرایی ادبی ، به همراه کشش بی‌رحم و کالبدشکافانه به عریان‌ کردن ، برملا نمودن و جستجوی مغزها و جوهرهاست. بخشی از دلیل رخنه کردن بکت به فرهنگ عامه به نفوذ بی‌همتای او در عرصه نمایش بعد از جنگ جهانی دوم مربوط است . تصاویر نمایشی او از چنان جنبه دیداری و ملموسی برخوردارند که به تحقیق نمونه آن را نزد هیچ یک از شاعران و نمایشنامه‌نویسان نوپرداز نمی‌توان یافت . کتاب « روایت ذلت » در ٢٣١ صفحه راهی بازر نشر شده است .

کاش چیزی نمی‌ماند جز لحظات شیرین

58,000 تومان
زنی دخترش را پیش از موعد به دنیا می‌آورد. بچه بسیار کوچک است، اما از همان ابتدا جای خاص خودش را پیدا می‌کند. زمان می‌گذرد و او این‌بار شاهد پر کشیدن فرزندانش از آشیانۀ خانوادگی است. شاهد فضایی خالی و تنهایی غریبی که فقط خاطرات را زنده می‌کند. بار اول باید یاد بگیرد مادری تمام‌وقت شود، بار دوم باید بیاموزد از مادر بودن بازنشسته شود. داستانِ این کتاب داستانِ لحظاتی است که زندگی را زیر و رو می‌کند، امواج احساساتی که همه‌چیز را سر راه خود می‌روبد، و برخوردهای تأثیرگذاری که سرنوشت آدمی را تغییر می‌دهد. ویرژینی گریمالدی، با صداقت بی‌پایان و طنز سرشار خود، ما را با زندگی آنان آشنا می‌کند و از ما می‌خواهد در شادی و غم‌ها، در خاطرات، رویاها و امیدهایشان سهیم شویم. گریمالدی طبق نظرسنجی مجلۀ فیگارو در سال  ٢٠١٩ پر مخاطب‌ترین زن رمان‌نویس فرانسه بوده است.

رازهای‌ نهفته یک‌ زن‌

11,000 تومان
«رازهای‌ نهفته‌ یک‌ زن‌» زندگی‌ قرن‌ چهاردهم‌ را در برابر دیدگان‌ خواننده‌ مجسم‌ می‌کند و در عین‌ حال‌ احساسات‌ و عواطف‌ انسانی‌ قرن‌ بیست‌ و یکم‌ در آن‌ نهفته‌ است‌ ... داستان‌ زمانی‌ است‌ که‌ روستاها و شهرها پر از دعوا و مرافعه‌، و پر از زرِ و برِ، مملو از ثروتمندان‌ و آدم‌های‌ عجیب‌ و غریب‌ بود... مارگارت‌ زیبا و فراموش‌نشدنی‌ بایستی‌ داستان‌ زندگی‌ خود را می‌گفت‌ حتی‌ اگر از نظر برادر گریگوری‌ مضحک‌ و مسخره‌ بود. سرگذشتی‌ که‌ سبب‌ شد سرنوشت‌ هر دو آن‌ها تغییر کند و... دست‌ سرنوشت‌ برای‌ مارگارت‌ چنین‌ رقم‌ زده‌ بود که‌ دو بار ازدواج‌ کند و در ازدواج‌ اول‌ ناکام‌ شود، او موهبت‌ خداوندی‌ شفابخشی‌ داشت‌... هر چند به‌ خاطر تهمت‌ جادوگری‌ او را تحت‌ فشار قرار می‌دهند ولی‌ سرانجام‌ به‌ خاطر عشق‌، ایمنی‌ و چشیدنِ طعم‌ پیروزی‌ با اهریمن‌ زندگی‌ مبارزه‌ می‌کند و ...

هیتلر را من کشتم

7,000 تومان
سرنوشت دیکتاتور آلمان همواره یکی از مرموزترین داستان‌های تاریخ بوده است و فرضیه‌ها و مستندهای زیادی در مورد او و روزهای پایانی جنگ جهانی دوم ساخته و پرداخته شده است. پیرمردی به نام صادق نورچیان در آخرین روزهای عمر خود به نوه روزنامه‌نگارش، حمید، راز بزرگی را می‌نمایاند. حمید در پی کشف این راز به دید جدیدی از زندگی و آینده‌اش می‌رسد. هیتلر را من کشتم داستانی معمایی درباره این احتمال است که روس‌ها پیشوای آلمان نازی را در روزهای پایانی جنگ به ایران منتقل کردند و به صورت مخفیانه در شمال ایران نگهداری می‌شد. و داستان براساس نقب در خاطرات گذشته افراد دخیل در این راز پیش می‌رود. این کتاب اولین رمان هادی معیری‌نژاد است که از اواسط دهه هفتاد شمسی به نوشتن شعر، داستان، نقد هنری و مقالات اجتماعی مشغول است. اما تاکنون اثری منتشر نکرده است. او مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دارد و عضو انجمن منتقدان سینمای ایران است و در حال حاضر به کار روزنامه‌نگاری اشتغال دارد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: با خنده گفت: «نه پدرسوخته! ضرر نداره. این راز رو باید بری کشف کنی، من فقط اولش رو بهت می‌گم. فقط باید قول بدی تا وقتی من زنده‌م هیچی نگی، بعدش هر کاری خواستی با این راز بکن. فقط مواظب باش هدرش ندی.» گفتم: «نه مطمئن باشید بابا.» بعد چشمکی زدم و گفتم: «حالا چی هست این راز؟ لااقل تیترشو بگین. با شاهپور غلامرضا دعواتون شده زدینش؟» گفت: «نه برو بالاتر.» به شوخی گفتم: «با اشرف پهلوی سَروسِر داشتین؟» گفت: «نه برو بالاتر.» گفتم: «کتاب خاطرات سِری اعلیحضرت پیش شماست؟» گفت: «نه برو بالاتر.» بعد اشاره کرد که گوشمو بیارم جلو. گوشم رو بردم جلو، خیلی جدی گفت: «به کسی نگو، اما هیتلر رو من کشتم.»