

تهران در بعدازظهر
95,000 تومان
معرفی کتاب صوتی تهران در بعد از ظهر
کتاب صوتی تهران در بعد از ظهر نوشته مصطفی مستور، مجموعهای از 6 داستان کوتاه با مضامینی اجتماعی و فلسفیست که محوریت موضوعی آنها دربارهی زنان و نقش آنها در زندگی مردان است.
مصطفی مستور در هر یک از داستانهای این مجموعه در نقش یک فرد اجتماعی نمایان میشود و از زبان شخصیتهایش سخن میگوید که حرف اصلی داستان است.
حال این شخصیت در قصهای یک روسپی است؛ در قصهی دیگر کودکی منگل و در داستانی نیز یک الکلی دائمالخمر. در مضمون تمام داستانها، زن، عشق و روابط انسانی نقش به سزایی دارند. حتی میتوان در لایههای پنهانیتر داستان نگاه فلسفی نویسنده به وجود خدا و جهان را نیز درک کرد.
عنوانِ “تهران در بعداز ظهر”، انتخاب به جا و خردمندانهای است برای داستانهایی که نویسنده پایان معینی برای آن در نظر نگرفته و مخاطب را در آخر هر داستان سردرگم میگذارد، یک سردرگمی جذاب و گیرا.
مخاطب در فضای معلق و نامعینی قرار میگیرد که برایش هم تازگی دارد و هم دلنشین است.
داستان اول با عنوان “هیاهو در شیب بعد از ظهر” روایتی از چند جوان است که با یکدیگر به مسافرت میروند اما یکی از آنها خوابی میبیند و در گیجی و شاید نوعی خلسه از خوابی که دیده و تعبیر آن به سر میبرد. او از گروه جدا میشود و به دنبال عکاسی میرود.
داستان دوم با عنوان “چند روایت معتبر درباره بهشت”، داستان لطیف و غمگینیست که از زبان پسر بچهای با مشکل ذهنی روایت میشود که به خواهرش ابراز محبت میکند. او به خواهرش میگوید زمانی که بمیرد حتما به بهشت میرود و در آنجا دیگر کلهاش بزرگ نیست.
گونههایش زشت و نافرم نیست و لکنت زبان ندارد. او به این امید زنده است که در بهشت یک زندگی عادی و متعادل را داشته باشد مانند دیگر انسانهای عادی.
منیژه خواهرش قرار است ازدواج کند و نزدیک رفتن اوست که پسرک دائم در فکر تحقق آرزوی دیرینهاش است اما خودش هم خوب میداند که آرزویش برآوردنی نیست.
داستان سوم طولانیترین داستان این اثر با نام “تهران در بعد از ظهر” که عنوان کتاب نیز از آن برگرفته شده است، روایتهایی موازی از اتفاقاتی است که بعد از ظهری در شهر تهران برای هفت گروه از انسانها رخ میدهد و رابطه زنان و مردان مختلف را بازگو میکند.
انسانهایی که در شلوغی و هیاهوی تهران، روزهای خود را به سختی طی میکنند، اما در نگاه بسیاری از آدمها گم شدهاند.
در این داستان هیچ یک از هفت گروه از خوشی و زیبایی زندگی خود سخنی نمیگویند بلکه بازگو کنندهی مشکلات، بدبختی و سختی زندگیهایشان هستند.
علاوه بر دردها و رنجها، نقطهی مشترک هر هفت داستان، پایان حیرتآور آنهاست که شخصیت اصلی هر هفت گروه با یک حالت روحی مشترک یعنی گریه در مقابل این دردها و رنجها از خود عکسالعمل نشان میدهد.
داستان بعدی با عنوان “چند روایت معتبر از دوزخ”، دربارهی دختری است که کمکم از معصومیت وجودی خود دور میشود و مسیر زندگیاش تغییر میکند و تبدیل به زنی فاحشه میشود. این داستان دربرداندهی تکگویی او با خودش، درباره آخرین مشتری اوست، مشتری که حرفهایی راجع به بهشت و جهنم زده است.
شیوهی روایت داستان به صورت اعترافگونه است، انگار دختر در کل داستان مجبور است همهی اتفاقات و شرح آنها را مو به مو برای شخصی روایت کند و از همان ابتدای داستان تلاش میکند خود را بیگناه جلوه بدهد، اینکه روسپیگری را خودش انتخاب نکرده است.
داستان پنجم با عنوان “چند روایت معتبر درباره برزخ” درمورد پسریست که در رشته دکترای ادبیات به تحصیل میپردازد. روزی در مترو دختری به نام سوفیا را میبیند و یک دل نه صد دل عاشق او میشود.
اما پس از این دیدار یک همکلاسی هم وارد داستان میشود، او در این فضای بزرخوار رها میشود. داستان به گونهای دو محوری است.
محور اصلی اندیشهها، افکار و عقاید راوی داستان است و محور فرعی افکار و عقاید دوست او یعنی ناصر، که به ظاهر در تضاد با افکار راویست.
داستان آخر با عنوان “چند مسئلهی ساده” نیز درباره چند مشکل و معضل اجتماعی است که مانند مسئلههای ریاضی بیان میشود و حل نشده باقی میماند و انگار حل کردن آنها به عهده مخاطب گذاشته میشود. 10 مسئله موجود در داستان 10 حقیقت موجود در اجتماع و زندگی را به تصویر میکشد. این بخش طنز تلخی با خود به همراه دارد.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
تهران در بعدازظهر
نویسنده |
مصطفی مستور
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 23 |
تعداد صفحات | 72 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | پالتویی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789643626327
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
حرفه: داستاننویس 3
معرفی کتاب حرفه: داستان نویس 3
فرانک ای. دیکسون و ساندرا اسمیت در کتاب حرفه: داستان نویس 3، جستارها و مقالاتی را گردآوری کردهاند که به شکلی عملی و با کمک مثال و نمونه، عناصر داستانی و تکنیکهای مهم داستاننویسی را معرفی میکنند. این کتاب که بهعنوان جلد سوم مجموعهی حرفه: داستاننویس به چاپ رسیده، مباحث صحنهپردازی، تغییر موقعیت، گفتوگو و توصیف در داستانهای کوتاه را بررسی میکند.دربارهی کتاب حرفه: داستان نویس 3
یکی از نقدهای همیشگی به ادبیات داستانی ایران، مسئلهی ضعف آموزشِ اصول و مبانی داستاننویسی بوده. داستان در ایران پدیدهای کاملاً وارداتی و غربی است. باوجوداین، اصول و تکنیکهای این شیوهی نویسندگی هیچگاه به شکلی نظاممند و حرفهای آموزش داده نشده است. کمبود منابع و ترجمه نشدن مراجع اصلی آموزش داستاننویسی، باعث شده نویسندهی فارسیزبان بیشتر از طریق خواندن داستانهای غربی و رمانهای بزرگ دنیا نویسندگی را فرابگیرد. در دسترس نبودن منابع و تدریس نشدن آنها، به این نتیجه منجر شده که خیلی از نویسندگان بهدرستی قواعد و چارچوبهای نویسندگی مدرن را نشناسند. بخشی از منتقدین همین مشکل را از دلایل مهجور بودن داستان فارسی و عقبماندگی آن میدانند. یکی از منابع تأثیرگذار در زمینهی آموزش داستاننویسی، مجموعهی حرفه: داستاننویس است. فرانک ای. دیکسون (Frank A. Dickson) و ساندرا اسمیت (Sandra Smythe) ویراستاران این سری کتابها هستند که سعی کردهاند تمام جوانب این حرفه را به خواننده معرفی کنند. کتاب حرفه: داستان نویس 3 (Handbook of Short Story Writing)، کتاب سوم این مجموعه است که میکوشد چندین تکنیک و قاعدهی مهم داستانی را به مخاطبش بیاموزد. مباحث این کتاب را چند تن از منتقدین و مؤلفین سرشناس ادبیات آمریکا مانند سوزان تیلر، وال تایسن، جیمز بی. هال، فرد گراو و اف. ای. راکول نوشتهاند. جلد اول این مجموعه، بیشتر به معرفی کلیات حرفهی داستاننویسی میپرداخت. در آن جلد شما با مباحثی همچون اهمیت داستان، نویسندگی بهعنوان حرفه و ایدهپردازی آشنا میشدید. جلد دوم، یعنی کتاب حرفه: داستاننویس 2 وارد بحث نویسندگی میشد و چند تکنیک اساسی نویسندگی را معرفی میکرد. فرانک ای. دیکسون و ساندرا اسمیت در آن کتاب به سراغ مفهوم پیرنگ، شخصیتپردازی و زاویهی دید رفته بودند و سعی میکردند آن را بررسی نمایند. کتاب حرفه: داستان نویس 3، بهنوعی مکمل جلد دوم است و سعی میکند بحث تکنیکهای داستاننویسی را تکمیل نماید. در این کتاب، صحنهپردازی، تغییر وضعیت، چیدمان عناصر داستانی، توصیف و... در داستاننویسی تشریح شده و مخاطبان با قواعد مهم و ضروری آنها آشنا میشوند. کتاب میکوشد هر کدام از این مفاهیم را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کند. کتاب حاضر را نشر چشمه با ترجمهی کاوه فولادینسب و مریم کهنسال نودهی منتشر و به بازار کتاب عرضه نموده است.در بخشی از کتاب حرفه: داستان نویس 3 میخوانیم
به فراخور پیشرفت و باز شدن صحنه و بالا رفتن کشمکشْ پاراگرافها کوتاهتر میشوند و از گفتوگوهای کوتاهتری هم استفاده میشود. به عبارت دیگر هر صحنهای بهتدریج که رشد میکند، تمایل دارد سریعتر خوانده شود. نقطهی اوج هر صحنه نقطهی بحرانییی است که در آن دیگر چیزی برای فاش شدن وجود ندارد. بیایید فرض کنیم صحنهی ما دربارهی مردی است که از زنی درخواست ازدواج میکند؛ شاید به همان شیوههای سنتی. گفتوگوهای او، انگیزهها و احساسها و همینطور هم اشتباه حسابهاش را نشان میدهند. بنابراین پاسخ زن رکوراست و قطعی است: «نه!» باز هم بیایید فرض کنیم صحنهی ما دربارهی یک قربانی ایدز است که از برادر دوقلوی مؤمنش میخواهد که یک کلیهاش را به او هدیه کند. باز هم پاسخ نهایی «نه» است. این شخصیتها ممکن است در آینده تجدیدنظر کنند، اما واکنش آنها در این مکان، در این زمان و در این صحنه نقطهی عطفی را به وجود میآورد. این مثالها از روی عمد ملودرام انتخاب شدهاند. در داستانهای امروزی چگونگی رسیدن به نقطهی اوج و شیوهی اجرای آن در صحنه تغییر میکند و میتواند تنوع زیادی را تجربه کند. صحنه تقریباً بلافاصله بعدِ نقطهی اوج به پایان میرسد و در نتیجه سطح کشمکش هم افت میکند؛ درست مثل وقتی که پردههای سالن تئاتر بسته میشوند. ممکن است یک نفر تصمیم بگیرد به جایی عزیمت کند یا خواستگار ردشده همانطور که دستهاش روی در است درنگ کند یا پلیسی به مظنونی دستبند بزند. داستان ممکن است ادامه داشته باشد، اما این صحنه تمام شده است.مارادونا
در بخشی از کتاب مارادونا میخوانیم
در نوزدهسالگی، مدتها قبل از اینکه به تعبیر ادواردو گالیانو به «خدای کثیف و گناهکار» تبدیل شود، قهرمان جام جهانی جوانان زیر بیست سال در ژاپن شد. تا آن زمان، وانت راستروخِرو دیگر به تاریخ پیوسته بود. مارادونا حالا خودش ماشینباز قهاری شده بود که هر ماشین برایش در حکم یک کارت ویزیت بود؛ خصلتی آرژانتینی که تا آخر عمر در وجودش ماند. هواداران برای تشکر از ال پِلوسا تصمیم گرفتند به پاس لحظات خوشی که به آنها هدیه کرده بود، با جمع کردن پول برایش ماشین بخرند: یک مرسدس بنز شیک قرمزِ 500 اسالسی با قدرت 237 اسب بخار؛ هدیهای دیگر به نشانهی قدرشناسی. برای هدیهی کریسمس با پسانداز حقوقش یک فیات اروپایی 128 سیالاس کارراهانداز خرید؛ ماشین بدشکل و زمختی که انگار یک بچه طراحیاش کرده بود. یک کلکسیونر در نزدیکی بوئنوسآیرس هنوز این ماشین را دارد و در برابر پیشنهادهای موزههای ایتالیایی مقاومت میکند. اگر مانند مارادونای بیستساله یک ستاره به معنای واقعی باشید، نمیتوانید سوار فیات اروپایی شوید، پس اولین ماشین اسپورتش را از پورشهی آلمان خرید؛ یک پورشهی 924 نوکمدادی با صندلیهای چرمی قهوهای. این اولین دارایی قیمتیاش بود و پیش از جدایی از بوکا جونیورز و پیوستن به بارسلونا آن را فروخت. سی سال بعد، زمانی که در مقام مربی تیم ملیْ جام جهانی دلسردکنندهای را پشتسر میگذاشت، روی آن ماشین نیممیلیون دلار قیمت گذاشته بودند. اما پس از دو سال، قیمت ماشین درست مانند اعتبارش در جایگاه مربی سقوط کرد و به 77.500 دلار رسید. قرارداد مارادونا با بارسلونا شامل یک ماشین گلف قرمز هم میشد که یک روز عصر در سال 1983 با آن وارد محوطهی نیوکمپ شد. درِ ورودی برای تمرین بسته بود. «دیدی دیهگو! درسته که میگن سحرخیز باش تا کامروا باشی، ولی حالا که یکبار هم خودت رو زود رسوندهای در بسته بود.»انسان زیباشناس: گفتوگوهایی دربارهی هنر و زیباشناسی
معرفی کتاب انسان زیباشناس: گفت و گوهایی دربارهی هنر و زیباشناسی
کتاب انسان زیباشناس دربردارندهی مباحث و مطالبی است که حول محور زیباییشناسی مطرح شدهاند. هانس مایس در این اثر کوشیده طی گفتوگو با ده تن از برجستهترین فلاسفه و متخصصان حوزهی زیباییشناسی، مباحث جدید مرتبط با زیباییشناسی و فلسفهی هنر را تحلیل کند. همچنین تصویری دقیق از نظریات فلاسفهی هنر را در عصر حاضر، پیرامون مقولهی زیبایی برای خوانندگان ترسیم کرده است.دربارهی کتاب انسان زیباشناس
تا چه اندازه با مفهوم هنر آشنایید؟ چهقدر از موضوع زیباییشناسی آگاهی دارید و آیا مباحث فلسفی مرتبط با زیبایی و هنر برای شما جذاب و قابلتوجه هستند؟ آیا تابهحال به رابطهی میان هنر، زیبایی و فلسفه اندیشیدهاید؟ واقعیت این است که اندیشههای زیباییشناختی در زندگی روزمرهی ما انسانها نقش مهمی دارند و از سوی دیگر، مصادیق ملموس زیباییشناسی نیز در تمامی بخشهای زندگی ما دیده میشوند. البته تجربههای زیباییشناختی صرفاً به هنر محدود و منحصر نمیشوند و در حقیقت ما بهطور مداوم در تمام امور زندگی خود با این مفهوم سروکار داریم، از انتخاب یک لباس زیبا برای مهمانی تا پیدا کردن یک فیلم خوب برای تماشا کردن.مارکس در واپسین سالها: زندگینامهی فکری (1883-1881)
در بخشی از کتاب مارکس در واپسین سالها (1883 -1881): زندگینامهی فکری میخوانیم
آنچه بیش از همه مارکس را درگیر کرد شیوهی برخورد مورگان با عوامل تولیدی و تکنولوژیک بود که آن را پیششرطهای ترقیِ اجتماعی در نظر میگرفت، و مارکس شدیداً درگیر این شد که گزیدهای در صد صفحه با حروفی بسیار ریز فراهم کند. این مطالب دربرگیرندهی بخش عمدهی آن چیزی شد که به نام دفترهای قومشناسی میشناسیم. این یادداشتها شامل گزیدههایی از آثار دیگر نیز بود: جاوه، یا چگونگی ادارهی یک کلنی (1861) اثر جیمز مانی، وکیل و متخصص مسائل اندونزی؛ دهکدههای آریایی در هندوستان و سیلان (1880) اثر جان فیر (1905 1825)، رئیس دادگاه عالی سیلان؛ و گفتارهایی دربارهی تاریخ اولیهی نهادها (1875) اثر هنری ماینِ تاریخنگار، که حجم آنها در مجموع به صد برگ دیگر میرسید. مقایسهی تطبیقی مارکس از این نویسندگان ما را به این گمان میرساند که او تمام این مطالب را در دورهی نسبتاً کوتاهی گردآوری کرد تا حقیقتاً به این موضوع تسلط پیدا کند. مارکس پیشتر در پژوهشهای پیشینش، یعنی در نخستین پارهی ایدئولوژی آلمانی، در بخشِ بلندی از گروندریسه با عنوان «صورتبندیهای پیشاسرمایهداری»، و در مجلد اول سرمایه، صورتبندیهای اجتماعی سیاسی گذشته را بررسی و دربارهی آنها اظهارنظر کرده بود. در سال 1879، مطالعهی مالکیت اشتراکی زمین (1879) اثر کووالفسکی بار دیگر مارکس را به این موضوع سوق داد. اما اساساً با دفترهای قومشناسی بود که مارکس با پژوهشهای ژرف و بهروز درگیر شد. او این کار را با هدف گسترش دانشش از دورههای تاریخی، حوزههای جغرافیایی و مباحث موضوعیای انجام داد که برای پیشبرد سریع نقدش بر اقتصاد سیاسی ضروری میدانست. علاوهبراین، تحقیقات یادشده مارکس را قادر ساخت تا اطلاعات خاصی دربارهی ویژگیها و نهادهای اجتماعی گذشتههای دور کسب کند و در جریان مطالبی قرار بگیرد که در زمان نگارش دستنوشتههای دهههای 1850 و 1860 در اختیارش نبود. دستآخر، این پژوهش مارکس را با تازهترین نظریههایی آشنا کرد که برجستهترین پژوهشگران وقت آن را پیش برده بودند.شاخ
در بخشی از کتاب شاخ: مجموعه داستان پیوسته میخوانیم
دورتادورمان پر شده بود از پوستتخمه. با پوتین کمی پخششان کردم. پارچ آب را برداشتم و چند قلپی خوردم و نشستم روی کیسهشنها. پکی به سیگار زدم و با چشم دنبال مرغه گشتم. پشت تانکر، با پا خاک را جابهجا میکرد و دنبال چیزی میگشت. خروسه از چالهی جلو تانکر آب میخورد. سیراب که شد باز سینه جلو داد و قبراق راه افتاد. نگاهی به اطرافش کرد و دوید طرف مرغه. مرغه هفتهشت متری دور شد و رفت زیر تویوتای ستوان. خروسه باز خیز برداشت و رفت سمت ماشین. مرغه آمد پای تپه. خروسه قدمزنان رفت طرفش. مرغه فاصله گرفت و دور شد. رفت نزدیک تانکر. خروسه دوید و نوکی به گردنش زد. مرغه پرید و بالبالی کرد و رفت زیر تانکر. خروسه ایستاده بود و نگاه میکرد. مرغه انگار که توی باغ نباشد شروع کرده بود با پا زیرش را تمیز میکرد. خروسه همانطور ایستاده بود. چند قدمی نزدیک شد و باز ایستاد. مرغه گرفتار تمیزکاری بود. چند قدم دیگر هم جلو رفت مرغه چرخیده بود و به چیزی نوک میزد. خروسه دوید و گردنش را گرفت. مرغه کمی جلو رفت. خروسه چرخید و سوارش شد. باهم جابهجا شدند. خروسه پسِ گردنش را گرفته بود و ول نمیکرد. باز جابهجا شدند. خروسه سوار بود. تکانتکانی داد و پسِ گردن را ول کرد. مرغه دوید و چند قدمی دور شد. خروسه همانجا ایستاده بود و نگاه میکرد؛ درست مثل بچهپرروها. پوستتخمهای که مزهاش را گرفته بودم پف کردم بیرون و تخمهی دیگری انداختم دهنم. کمی آب خوردم. ساعت نداشتم و نمیدانستم چهقدر از پستم مانده. خسته شده بودم و گرما داشت نمنم اذیت میکرد. سیا برای تحویل پست معمولاً کمی دیرتر میآمد. پتو تکانی خورد و ستوان از سنگر زد بیرون. سرش را عینهو گاو انداخت پایین و یکراست رفت و سوار ماشین شد. اَنآقا باز پررو شده بود. اشتباه کردم، نباید تحویلش میگرفتم. منتظر شد تا سیا بیاید. سیا لیوان چایی بهدست آمد بیرون.چاپلین به روایت بازن
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.