

جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی
1,200 تومان
این کتاب با ٨ داستان کوتاه از جمعه بیست و هشتم آغاز میشود. دختری چاق عاشق استادی مو سفید میشود تا آنجا پیش میرود که موفق به گرفتن مدرک دکترا میشود. در ادامه به داستان بعدی میرسیم که روایت راننده تنهای آژانس است که خیلی اتفاقی جدول تلفنی حل میکند. داستان دیگر یک داستان کوتاه از پسر بچهای است که گربهای سیاه دارد و با یک شبح دوست میشود. “زن سمندر یا زینت؟” داستان سرایدار یک برج است که شبها با کلیدهای یدکی به آپارتمانهای طبقات بالا میرود. طولانیترین داستان کتاب ماجرای ٣ زن را باز میگوید که یک مرده روی دستشان مانده بعد کتاب کمی شیرین میشود و به داستان شیرینیپزی مانوک میرسد که دختری ارمنی به نام ژانت مدیر آن است و محبوبه کتابفروشی همسایه. آخرین داستان هم از دو نفر است که با فلاکس چای رفتهاند روی پشتبام تا برف ببینند.
در انبار موجود نمی باشد
جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی
نویسنده |
غزال زرگرامینی
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | 88 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٨٦ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستان های کوتاه فارسی قرن 14
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 109 گرم |
شابک |
9789643117108
|
وزن | 0.109 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
فیل ها
تاریخ سبئوس
با عزیزجان در عزیزیه
هنر و قلمرو اخلاق
یه کار تر و تمیز
بیست و یک داستان کوتاه تشکیل دهنده این کتاب است. گویش محلی شیرازی در اولین داستان- راشه- به چشم میآید: «شب عروسی برایش چای دو رنگ بردم. کوچکه یه بیست تومنی نو گذاشت کنار سینی و استکان رو برداشت و لاجرعه هورت کشید. اما راشه لبتر نکرد. مواظبش بودم همهاش به اندازه «ها» که بگه لباش از هم فاصله داشت... میگفتن لوله رنگو وقتی رفته بوده اشکلک دید وکوچکه رو مجبور کرده یکی برایش بخره.
کوچکه گفت از بی گوشتی مردیم بریم؟ گفتم بریم. برف تا کمرمون میرسید. ابر از زمین تا آسمونو پر کرده بود. شول همی طوره آدم یا بالای ابره یا قاطی ابره. هنوزم که هنوزه قصابی نداره سالی به دوازده ماه بوی گوشت سرسیخ حسرت رو دله. همی شد که یکی یه حسن موسی رو کول انداختیم و دست به کمر، خم، از شیب تند جیر محله راه افتادیم رو به بالا...»
داستانهای دیگر این مجموعه «آقای دوست داشتنی»، «چارهای نیس»، «باید خودم را جا بگذارم»، «خندهها و پنجره خاکستری»، «خواهر مرگ»، «درویش و بانو»، «رنگ تلخ»، «دوشنبهها» و ... هستند که مهناز کریمی از سال ها پیش برای انتشار آن را آماده کرده بود اما به دلایلی منتشر نشدند.
«مهناز کریمی» نویسنده شیرازی مقیم آمریکا پیش از این رمان «سنج و صنوبر» را منتشر کرده است.
ظهور داعش
خاستگاه داعش کجاست؟ رهبرانش چه کسانی بودند؟ چه اهدافی در سر داشتند؟ چه پیامدهایی برای منطقه و جهان داشتند؟ زمینههای ظهور داعش چه بود و در چه بستری رشد کردند؟ آیا میتوان از شکلگیری چنین سازمانها و گروههایی در آینده جلوگیری کرد؟
با اینکه امروز دیگر داعش قدرتی ندارد، این سؤالات و دهها سؤال دیگر همچنان ذهن بسیاری از ما را درگیر کرده است. خواندن این کتاب تا حدودی به یافتن این پاسخها کمک میکند.
داعش تهدید بزرگی بود که با سرعتی غیرمنتظره گسترش یافت، حکومت تشکیل داد و با هراسافکنی و کشتار مسلمانان و غیرمسلمانان اهدافش را پیش برد، اما این حکومت تروریستی با همان سرعتی که ظهور کرده بود سقوط کرد. درواقع این گروه تروریستی مخوف و مرموز که کمابیش به یک اندازه نزد مسلمانان و غیرمسلمانان منفور و هولانگیز بود با همکاری همۀ مخالفان از میان برداشته شد و جهان نفسی از سر آسودگی کشید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.