حکم در برابر حکم

130,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب حکم در برابر حکم

نمایشنامه‌ای غنی به قلم «سخن سرای آون»… ویلیام شکسپیر در کتاب حکم در برابر حکم به روایت ماجرای کلادیو می‌پردازد که توسط لرد آنجلو دستگیر شده است.

دوک به بهانه‌ی خارج شدن از شهر همه‌چیز را به معاون خود آنجلو سپرده و تصمیمات او را مشاهده می‌کند. این اثر غنی به موضوعات مهمی همچون عدالت، حقیقت و افراط‌گرایی دینی می‌پردازد و این امر آن را از نمایشنامه‌ای صرفاً کمدی فراتر برده و به ژانر کمدی – تراژدی نزدیک کرده است.

درباره کتاب حکم در برابر حکم:

«حکم مکنید تا بر شما حکم نشود. زیرا بدان طریقی که حکم کنید بر شما نیز حکم خواهد شد و بدان پیمانه‌ای که پیمایید برای شما خواهند پیمود.»

ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) در نمایشنامه‌ی پرشور خود، حکم در برابر حکم (Measure for Measure) به روایت داستان فرمانروایی می‌پردازد که به طور موقت از اداره‌ی شهر فاصله گرفته و یکی از اعضای دولت خود، به نام آنجلو را به عنوان جانشین انتخاب کرده تا قوانین را با دقت بیشتری اجرا کند. چرا که شهر وین به فساد اخلاقی و سیاسی دچار شده است. آنجلو تلاش می‌کند تا با اجرای دقیق و موشکافانه‌ی قوانین بی‌اخلاقی را از بین ببرد.

آنجلو در اولین قدم به بازداشت نجیب‌زاده‌ای جوان اقدام می‌کند و کلودیو اولین قربانی اوست. او که پیش از ازدواج ژولیت را باردار کرده بود، محکوم به حبس و اعدام می‌شود. در این میان، خواهر کلودیا که در آستانه‌ی راهبه شدن است، برای نجات جان برادرش به دعا می‌پردازد. آنجلو تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد که از ایزابلا اخاذی کند و به او پیشنهاد می‌کند تا جان برادرش را در ازای پاکدامنی خود نجات دهد.

دوک پنهانی و از دور شاهد همه‌ی این وقایع است و از ایزابلا می‌خواهد که علیه آنجلو با یکدیگر متحد شوند. دوک که جامه‌ی مبدل به تن کرده، در یکی از تاریک‌ترین نمایشنامه‌های شکسپیر که به ماهیت اخلاق و عدالت مربوط می‌شود، باز می‌گردد تا به اجرای عدالت بپردازد.

از این نمایشنامه در فرهنگ کنونی عصر ما استقبال فراوانی صورت گرفته و پیرامون آن بحث‌های گسترده‌ای به میان آمده است. برای برخی امیر مداخله‌گری بی‌مورد است که معیارهای اخلاقی را به دیگران تحمیل می‌کند.

بعضی برخورد آنجلو و ایزابلا را نمونه‌ای از اذیت جنسی می‌دانند و عده‌ای تنها حق انتخاب و تصمیم‌گیری یک زن راجع به بدن خود را مشاهده می‌کنند و نه چیزی تحت عنوان آزار جنسی. گفتنی‌ست که نمی‌توان از تأثیر زمینه‌ی سیاسی، تاریخی و فرهنگی اجتماعیِ نمایش‌نامه‌ی حکم در برابر حکم غافل شد. چرا که شکسپیر به خوبی از زمینه‌ها و دل‌مشغولی‌های زمانه‌ی خود آگاهی داشته است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

حکم در برابر حکم

نویسنده
ویلیام شکسپیر
مترجم
علیرضا مهدی‌پور
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 147
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789643622374
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “حکم در برابر حکم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خون خورده

240,000 تومان

معرفی کتاب خون خورده

کتاب خون خورده آخرین رمان مهدی یزدانی خرم، روایتی جذاب از زندگی پنج برادر گم شده در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت در دهه‌ی 60 است که تا مدت‌ها بعد از خواندنش هم ذهنتان را رها نخواهد کرد. این کتاب رمانی‌ منسجم و قوی با جزئیاتی دقیق است. داستان متلاشی‌ شدن برادران سوخته‌ای که سرنوشتی عجیب و مهیب برای‌‌شان رقم می‌خورد و جسم هر کدام روایتی تلخ را پشت سر می‌گذارد. این کتاب تنها ماجرای برادران سوخته نیست. قصه‌‌ی ارواح و انسان‌هایی است که پیرامون زندگی چند برادر پرسه می‌‌زدند. رمان خون خورده به نوعی ادامه‌ی دو اثر قبلی نویسنده تحت عناوین «به گزارش هواشناسی فردا این خورشید لعنتی» و «سرخ سفید» محسوب می‌شود. داستان برادران سوخته، یادآور جنگ‌های صلیبی است و در یک بازه‌ی زمانی بین سال‌های 1360 تا 1367 در زمان گذشته و بخش دیگر آن در یکی دو سال اخیر اتفاق می‌افتد. این قصه نه گذشته را تکرار می‌کند و نه دنیایی کاملاً متفاوت دارد و نویسنده‌ پیچیدگی‌‌های لازم داستانی را برای عامه‌ خوان‌ شدن آن کنار نمی‌زند. این کتاب تجربه‌‌ای‌ سخت و موفق از ذهنی پر قصه و مهندسی‌ شده برآمده است و بدون شک یکی از جدی‌‌ترین و بهترین رمان‌‌های فارسی سال‌‌های گذشته محسوب می‌شود. زبان کتاب خون خورده با وجود پس و پیش شدن ساختار جمله‌ها و اصرار بر توضیح همه چیز، روان و خوشخوان است. نویسنده تاریخ را به گونه‌ای متفاوت توصیف می‌کند. سبک روایت او مانند کتاب‌های تاریخ یا رمان‌های کلاسیک نیست. او به تمام گوشه و کنار تاریخ سر می‌زند. این کتاب را می‌توان به عنوان رمانی گوتیک در نظر گرفت؛ گوتیک نه به معنی ترس بلکه به معنی نوعی تعلیق. داستانی از دل سردابه‌ها و سفر به دل تاریخ که بعضی اوقات ذهن نویسنده آن را جعلی ساخته است. این رمان شما را به فضایی گوتیک گونه برای هجوم تاریخ بر روان‌تان وارد می‌کند. رهایی از دل تاریخ هرگز ممکن نیست. سرنوشت به معنای ماندن بین جبر و اختیار و از بعد معرفت شناختی بین عین و ذهن است. آیا واقعیت در ذهن شماست یا عینیت دارد؟ آیا نمادین و تفسیری است یا عینی‌ و قابل اثبات؟ گوتیک به معنای سرگردانی بین این مفاهیم تعبیر می‌شود. سرگردانی بین آنچه هست و آنچه تفسیر می‌شود؛ سرگردانی بین بودن و عدم وجود. در بخشی از کتاب خون خورده می‌خوانیم: زن گیر افتاده بین آتش دو طرف، خودش را به زمین چسباند. بعد از چند لحظه از پشت لاستیک‌های سوخته بیرون آمد و با یکی دو عکاس دیگر دوید سمت دیوار خانه‌ای که رویش به عربی شعار نوشته بودند. با اسپری قرمز پررنگ. نفسش را حبس کرد و دوباره دوربین را می‌گرفت به طرف زن و گروه‌های درگیر، که ناگهانی سرک می‌کشیدند از گوشه و‌ کنار. از توی ویزور زن را دید که جوان بود اما صورتش خوب معلوم نبود. صدای گلوله آنی قطع نمی‌شد. دوباره گلوله‌ای از پشت شیشه‌ی کافه قنادی فرانسه‌ی تهران ‌گذشت و نشست بر ذهن منصور، که با چند عکاس آماتور دیگر می‌خواست قهوه‌ای بخورد و نفسی تازه کند. صدای گلوله که برخاست، منصور نیم‌خیز شد. صدا از سمت دانشگاه تهران بود. خیابان آرام بود، ولی پر از جوانانی که شتابان راه می‌رفتند در آن هوای ابری. چند هفته از سقوط پهلوی گذشته بود. بعد موتور سیکلتی پر‌ گاز از مقابل قنادی رد شد. درگیری خیابانی. انقلاب تازه پیروز‌ شده هنوز آن‌قدر مقتدر نبود که شهر را آرام کند انگار. رام. منصور به فرهاد نگاهی انداخت که داشت سیگار می‌کشید. اسمش را عوض کرده بود و می‌گفت کمیل صدایش کنند. چای می‌خورد و سیگار می‌کشید و می‌خواست این چهار عکاس روزنامه‌های متفاوت را توجیه کند برای عکاسی از مراسم اعدامی که در پیش بود. سرهنگ‌ها و تیمسارهای فاسد. کمیل از محاربه می‌گفت، از دادگاه انقلابی، از فساد نیک‌خواه و ظلم جهان‌بانی. از اخلاص ارتشی‌های وفادار. از اینکه هر کس نمی‌توانست بیاید و این عکس‌ها قرار بود تاریخ را صادر کنند. منصور سوخته فرهاد را از سال‌ها قبل می‌شناخت.
سفارش:1
باقی مانده:1

مدیریت گردشگری

6,500 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته مدیریت گردشگری در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان منبع اصلی دروس «صنعت جهانگردی» و «توریسم» به ارزش 2 واحد در هر مقطع تدوین شده است.

فهرست:

پیشگفتار فصل اول: مقدمه‌ای بر گردشگری فصل دوم: سیستم گردشگری فصل سوم: عناصر صنعت گردشگری فصل چهارم: آثار گردشگری فصل پنجم: گردشگری پایدار فصل ششم: فرهنگ و گردشگری فصل هفتم: انگیزش و رفتار در گردشگری فصل هشتم: مدیریت بازاریابی گردشگری فصل نهم: پژوهش در گردشگری فصل دهم: گردشگری در قرن بیست و یکم در ابتدای هر فصل مقدمه آن درج شده است. پیوست منابع و مآخذ

مرگ نور

195,000 تومان

معرفی کتاب مرگ نور اثر طاهر بن جلون

رمان مرگ نور، اثری از یک رمان نویس برنده ی جایزه ی گنکور است و داستانش در اردو گاه های کار اجباری واقع در بیابان های مراکش اتفاق می افتد. طاهر بن جلون در رمان مرگ نور که بلافاصله پس از انتشار به فروشی بالا دست یافت و مورد تحسین و تمجید منتقدین قرار گرفت، شرحی از اتفاقات واقعی و دلهره آور را به اثری داستانی تبدیل کرده است.
رمان مرگ نور، داستان اردو گاه های کار اجباری را روایت می کند؛ زندان هایی در مراکش که پادشاه حسن دوم از آن ها برای حصر دشمنان سیاسی خود در سلول های زیرزمینی تنگ و تاریک استفاده می کرد. اسیران در این اردوگاه ها، فقط به اندازه ای غذا و آب دریافت می کردند که نه مرگشان فرا برسد و نه احساس زنده بودن کنند
اوضاع به همین منوال می گذشت تا این که در سپتامبر 1991، رژیم حسن تحت فشار های بین المللی، مجبور به گشودن این دخمه های جهنمی شد.
تعداد اندکی از جان به در بردگان [مردگانی متحرک که حدود سی سانتی متر از قدشان کوتاه شده بود] پس از ده ها سال از سلول های زیرزمینی بسیار کوچک خود بیرون می آیند.
بن جلون، با پیگیری داستان یکی از این نجات یافتگان با زبانی بسیار ساده و صریح، رمانی شوکه کننده به مخاطب عرضه می کند؛ رمانی که مرز های نامحدود بی رحمی و ستم، و قدرت باورنکردنی اراده را به تصویر می کشد.
سفارش:0
باقی مانده:1

سیاست شناسی : مبانی علم سیاست

17,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «مبانی علم سیاست» به ارزش 3 واحد تدوین شده است. فهرست: فصل اول: علوم سیاسی و هم‌پیوندیهایش فصل دوم: آنچه که سیاست در مورد آن هست فصل سوم: چگونگی تجزیه و تحلیل سیاست فصل چهارم: چگونگی تئوریزه کردن سیاست فصل پنجم: چگونگی بررسی دولت فصل ششم: رفتارشناسی سیاسی فصل هفتم: سیاست‌شناسی مقایسه‌ای فصل هشتم: سیاست‌شناسی و اندیشه سیاسی فصل نهم: سیاست‌شناسی و سیاست‌گذاری عمومی فصل دهم: سیاست‌شناسی و روابط بین‌الملل  

سرود سليمان

68,000 تومان

معرفی کتاب سرود سلیمان اثر تونی موریسون

رمان سرود سلیمان، نام رمانی است که تونی موریسون آن را در سال 1977 به رشته ی تحریر درآورد. رمان سرود سلیمان، داستان زندگی سیاه پوستی آمریکایی به نام میکن میلک من دد را روایت می کند که از تولد تا بزرگسالی در میشیگان گذران عمر کرده است. مردی عجیب و غریب در تلاشی بیهوده برای عملی کردن رویای پرواز، خود را از پشت بام خانه به پایین پرتاب کرده و جانش را از دست می دهد.
میلک من دد، کمی بعد از وقوع این حادثه در همسایگی شان، به دنیا می آید و مانند آن مرد، باقی عمرش را صرف پرواز و صعود به شرایطی بهتر خواهد کرد. تونی موریسون با نوشتن این رمان درخشان، داستانی به ظرافت و بی باکی آثار سال بلو و گابریل گارسیا مارکز خلق کرده است.
موریسون، همزمان با پیگیری داستان میلک من از شهری غبارگرفته تا موطن خانوادگی این شخصیت، کاراکترهای گوناگونی از بردگان، غیب گویان، شیادان، قاتلان و البته ساکنین دنیایی سیاه را به مخاطبین خود معرفی می کند.

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟